به گزارش جام جم ورزشی ، هر دو بازنده پرونده هایی هستند که هنوز هم فکر آنها را به خود مشغول کرده و هنوز هم ذهن آنها را به هم می ریزد. اما یکی از آنها قوی تر است و اصلا این موضوع در ظاهرش دیده نمی شود اما دیگری که خیلی روحیه حساسی دارد این روزها حسابی به هم ریخته و تقریبا همه می دانند چه اتفاقی برایش افتاده. اما واقعا چه اتفاقی افتاده است؟
پرونده اول: دختری که حالا برایش جان می دهم
وقتی برای نخستین بار پدر شد هنوز ستاره ورزش ما بود. پدر شدن او بنا به دلایل زیادی سر و صدای زیادی در برخی از مطبوعات به پا کرد. او پس از ازدواج پنهانی خود که البته بدون اطلاع خانواده اش هم بود به سرعت از همسر سابقش جدا شد آن هم زمانی که متوجه شد تا چند ماه دیگر پدر می شود. چند سالی گذشت تا آقای ستاره در حالی که دوباره ازدواج کرده بود ناگهان دلتنگ دخترش شد. دختر حالا بزرگ شده و البته ملاقات های کمی با پدر دارد. حس پدرانه در آقای ستاره زنده شد. آقای ستاره که در این سال ها همسر سابق و دخترش را از لحاظ مالی به بهترین شکل ممکن حمایت کرده بود به همسر سابق پیام فرستاد که حضانت دختر را می خواهد. اما مادر دختر موافقت نکرد و این شد که جنگ بر سر حضانت دختر آغاز شد. دختر که حالا حدود 12 ساله است با گرفتن گواهی رشد مادرش را انتخاب کرد تا آقای ستاره به ملاقات های هر چند وقت یکبار دخترش که از قضا به همراه مادر در خارج زندگی می کند دل خوش کند. شاید این ستاره بیشتر از هر زمانی افسوس می خورد زیرا این خودش بود که مقدمات اقامت همسر سابق و فرزندش را در یکی از کشورهای خارجی فراهم کرد. او اخیرا در گفت وگویی که با یکی از رسانه ها انجام داده وقتی نوبت به سوال به زوایای خصوصی و نشنیده زندگی او می رسد ابتدا اخم می کند و جبهه می گیرد اما بعد از لحظاتی می گوید «دلتنگی شدیدی برای دخترم دارم. برای او جان می دهم.» البته او هنوز هم نمی خواهد صریحا در اینباره صحبت کند و می گوید نمی خواهد این قسمت از مصاحبه منتشر شود.
پرونده دوم: دخترم، کجایی دقیقا کجایی؟
این یکی حسابی به هم ریخته. دو هفته یکبار با فرزند کوچکش ملاقات دارد. کسانی که از نزدیک او را دیده اند می گویند به هر بهانه ای زیر گریه می زند. دادگاه دخترش را از او گرفت و تا فرزند نزد مادرش بماند. البته کسانی که روحیات این بازیکن والیبالی را می شناسند می گویند وی بیش از اندازه احساساتی است و احساساتی بودن گاهی اوقات وی را به سمت بی منطق بودن پیش می برد. این بی منطق بودن هم باعث می شود بیش از اندازه برون گرا باشد و مشکلش را به همه بگوید اشک بریزد. ملاقات های دو هفته یکبار راضی اش نمی کند. اصلا به همین خاطر است که می خواهد ورزش را کنار بگذارد. در مقایسه با پرونده اول او پدر ضعیف تری است.
اتفاقی معمول در جامعه
شاید بسیاری بگویند این اتفاقات ویژگی مشترک همه ورزشکاران است و اینکه چون به ثروت و پول می رسند خود را گم می کنند و ... اما فراموش نکنیم این اتفاقات بازتابی از جامعه است و البته بروز آن در میان افراد مشهور نمود بسیار بیشتری دارد. این دو ورزشکار مشهور و محبوب نیز اتفاقی را تجربه کرده اند که در جامعه بسیار تکرار می شود. دلتنگی های پدرانه این دو ادامه دارد. البته ما برای دومی بیشتر نگرانیم!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد