نسلهای مختلف مردم ایران از بی.بی.سی خاطره دارند. برخی آن را از نقشی که در کودتای 28 مرداد ایفا کرد میشناسند، بعضی گزارشهای این رادیوی انگلیسی درباره انقلاب 57 را به خاطر دارند، نسلی دیگر خبرهای بی.بی.سی از جنگ ایران و عراق به سود رژیم صدام را در خاطر دارند و نسل جدید هم با شبکه تلویزیونی بی.بی.سی فارسی آشنایی دارند. تلویزیونی که نقشی مهم در آشوبهای سال 88 داشت و در مقاطع دیگری از عمر کوتاه خود تلاش کرده بر افکار ایرانیان اثر بگذارد.
تلاش برای یارگیری از نخبگان
درک شیوه اثرگذاری بی.بی.سی بر افکار ایرانیان جز با فهم تاکتیکهای جنگ نرم ممکن نیست. تاکتیکهای بیستگانهای چون برچسب زدن، تلطیف و تنویر، انتقال، تصدیق، شایعه، کلیگویی، دروغ بزرگ، پاره حقیقتگویی، انسانیتزدایی و اهریمنسازی، ارائه پیشگوییهای فاجعهآمیز، قطره چکانی، حذف (سانسور)، جاذبههای جنسی، ماساژ پیام، ایجاد تفرقه و تضاد، ترور شخصیت، تکرار، توسل به ترس و ایجاد رعب، مبالغه و مغالطه که برخی از آنها در مسیر پیامرسانی بی.بی.سی آشکار است و اما برخی دیگر، حرفهایتر و نامحسوستر، بهطور پنهان اثر میگذارد. شبکه بی.بی.سی تلاش میکند افزون بر اثرگذاری بر افکار مخاطبان عام، با شیوههای سطحیتر انحراف پیام، تمرکز خود را بر اثرگذاری بر ذهن مخاطبان خاص با شیوههای پیچیدهتر گذاشته و با مهندسی افکار نخبگان و آنچه رهبر انقلاب از آن به برهم زدن محاسبات تعبیر کردهاند، به مدیران در کشورهای مختلف، ازجمله ایران جهت داده و نقشی جدید در فرآیندهای نواستعماری ایفا کند. جوزف نای در کتاب «آینده قدرت»، با تعریف شاخصی که از آن به «قدرت هوشمند (Smart Power) یاد کرده توضیح داده است که در انواع تازه اعمال قدرت بر روی کشورهای مختلف، چطور باید از طریق یارگیری پنهانی و اثرگذاری غیرمستقیم بر افکار نخبگان حاکم و نیز فعالان مدنی در یک کشور، توازنی میان قدرت نرم و سخت بهوجود آورده و رسانه را در کنار توپ و تانک قرار داد تا نتیجه دلخواه بهدست آید.
رسانهای که مستعمره میسازد
اگرچه در مدلهای سنتی برای تعریف قدرت، شاخصهایی چون جمعیت، سرزمین، ثروت و نیروی نظامی ملاک بود، اما در تعابیر تازهتر از قدرت، شاخصهایی چون قدرت الهامبخشی، اثرگذاری غیرمستقیم و توان رسانهای و استراتژی افزوده شده تا به این ترتیب قدرت، به تعبیر میشل فوکو از یک مفهوم بسته و در اختیار جمعی محدود، به یک واقعیت متکثر و توزیع شده در میان افراد مختلف تبدیل شود و طبیعی است که در این تعریف تازه از مفهوم قدرت، کسی برنده بازی است که توان بالاتری برای بسیج منابع سخت و نرم در جهت افکار خود داشته باشد. این یعنی کسی که قدرت رسانهای بالاتری داشته باشد.
چنین است که در عصر انفجار اطلاعات، بی.بی.سی مهمترین سلاح روباه پیر برای اثرگذاری بر کشورهای مختلف است. رسانهای که تلاش میکند قدرت پراکنده را به نفع رژیم سلطنتی بریتانیا متراکم کند و با مهندسی فکری نخبگان در کشورهای مختلف، تحولات طبیعی در مناطق مختلف جهان را به نفع خود مدیریت کند. البته با شکلگیری رسانههای قدرتمند رقیب، در حال حاضر بی.بی.سی از شانس کمتری برای اثرگذاری بلامنازع برخوردار بوده و دیگر بعید است بتواند نقشی که مثلا سی.ان.ان در جنگ اول خلیج فارس ایفا کرد و یا تاثیری را که الجزیره بر انقلابهای عربی داشت تکرار کند، اما این کاهش تاثیرگذاری به معنی بیتوجهی جریان نواستعمارگر به اهمیت رسانه نیست. موجسواری روی جریانات نوین رسانهای و البته ذخیره اطلاعات کاربران در شبکههای اجتماعی بهمنظور بهینهسازی روشهای اثرگذاری بر افکار مردم کشورهای مختلف، در کنار شنود مکالمات عمومی به بهانههای امنیتی و مواردی از این دست که گاه افشای آن جنجالبرانگیز میشود، تنها گوشهای است از اهمیت جریانات رسانهای برای استعمارگرانی که میخواهند بدون تقبل هزینه اشغال کشورها، عملا با مهندسی فکر نخبگان، کشوری را به مستعمره خود تبدیل کنند.
در چنین بستری که حتی مکالمات روزمره افراد نیز میتواند برای سیاستمداران جذاب باشد، بی.بی.سی بهعنوان کهنترین سازمان رسانهای جهان طبیعی است که نقش مهمی را در صفحه شطرنج تحولات بینالملل ایفا میکند. رسانهای که با پخش خبر، تحلیل و مستند به زبانهای مختلف، میخواهد تکمیلکننده قدرت سخت غرب در مواجهه با قدرتهای مستقل یا رقیب باشد. ایفای نقش بی.بی.سی در تحولات موسوم به انقلابهای رنگی در کشورهایی که بهنوعی حیاط خلوت روسیه بهشمار میآمدند، نمونهای از درگیری با رقیب بهشمار میرود. همچنین خبرسازیهای این شبکه علیه جمهوری اسلامی ایران را میتوان یک مصداق از رویارویی بی.بی.سی با کشوری مستقل ارزیابی کرد که منافعش در برخی مسائل در تضاد با منافع پادشاهی انگلیس است. بدیهی است، وقتی که نیروی نظامی انگلیس میخواهد در کنار نظامیان عربستانی، به این رژیم برای قتلعام مردم یمن کمک کند، بهترین شیوه، استفاده از بی.بی.سی برای نمایش چهرهای تروریستی از نیروی مقاومت یمن است یا وقتی که منافع لندن در اسلامهراسی است، چه ابزاری بهتر از بی.بی.سی میتواند با نام بردن از داعش بهنام «دولت اسلامی»، این راهبرد را عملیاتی کند؟
سواد رسانهای؛ نیروی مقاومت در برابر فساد بی.بی.سی
بدیهی است هر چه سطح سواد رسانهای در کشوری بیشتر شود، اثرگذاری شیوههای قدیمی مهندسی افکار عمومی کاهش یافته و کار رسانههایی چون بی.بی.سی بر افکار مردم و نخبگان سختتر میشود. شکست بی.بی.سی در تخریب چهره دولت ملی ایران در دهه 30 شمسی یا ناکامی این رسانه در جلوگیری از سقوط رژیم پهلوی و از بین رفتن اعتبار بی.بی.سی در جریان حوادث پس از انتخابات سال 88 به سبب کنار گذاشتن اصل بیطرفی در پوشش رویدادها، نمونههایی از ارتقای سطح سواد رسانهای ایرانیان برای مقابله با دندان تیز رسانهای روباه پیر است. با این همه نباید از یاد برد که جریان رسانهای وابسته به مکتب نواستعمارگرا، همچنان در حال پیچیدهتر کردن روشهای خود برای اثرگذاری بر افکار مردم کشورهای مختلف است و به همین سبب، افزایش سطح سواد مخاطبان رسانهها در کشورهای مستقلی چون ایران میتواند بهترین ابزار برای زمینگیر شدن جنگافزارهای رسانهای استعمارگرایان در جبهههای جنگ نرم باشد.
مصطفی انتظاری هروی/ روزنامهنگار
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد