در نتیجه دولت اوباما کوشید بحرانهای خاورمیانه پس از جنگ عراق را دیگر نه از طریق نظامی، بلکه با راهکارهای دیپلماتیک حل کند. اینجا بود که کشورهای منطقه که تاکنون به اصطلاح از مداخلات آمریکا «سواری مجانی» میگرفتند، برآشفته و کوشیدند تا به انحای مختلف آمریکا را متقاعد کنند به نقش سنتی خود در خاورمیانه ادامه دهد. رژیم صهیونیستی، کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و ترکیه مهمترین رقبای ایران بودند که از تغییر سیاستهای آمریکا احساس خطر کرده و هر یک به شیوه خود کوشیدند راهکاری برای مهار ایران در پیش بگیرند. در این راستا پرونده هستهای، محور مقاومت در سوریه، عراق و لبنان و تمامی کشورهای دارای نیروهای شیعه مبارز از جمله بحرین و یمن در برنامه کاری این کشورها قرار گرفت.
اسرائیل و کشورهای عرب خلیجفارس بشدت بر برنامه هستهای ایران تمرکز کرده و تلاش کردند تا با خطرناک معرفی کردن این برنامهها، جلوی توافق بینالمللی با ایران را گرفته و پرونده ایران را با حمله نظامی به کشورمان خاتمه دهند.
ترکیه در مقطعی خواهان تغییر ساختار قدرت در سوریه شد و همراه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به حمایت از تروریستها برای ساقط کردن بشار اسد از قدرت پرداخت. همچنین اتحادی نامیمون بین اسرائیل و کشورهای عرب و مسلمان منطقه بخصوص عربستان سعودی برقرار شد که محوریت آن ضربه به فرآیند قدرتیابی ایران در منطقه بود. به این ترتیب میتوان گفت جدای از رژیم صهیونیستی که جمهوری اسلامی ایران هرگز آن را به رسمیت نشناخته است، ریشه خصومتهای کشورهای منطقه علیه ایران به «تفاوتهای هویتی» و «تفاوت در سطح قدرت و منافع» بین آنها باز میگردد. این حس تحقیر هویتی و تاریخی و نیز ترس از قدرت دیرپای منطقه یعنی جمهوری اسلامی ایران از زمان شکلگیری این کشورها در چند دهه اخیر همواره با آنها وجود داشته و حال در یکی دو سال گذشته به دلیل تغییر شرایط منطقه به نفع ایران و نیز توافق کشورمان با غرب و حل پرونده هستهای بدون جنگ و درگیری، شکل حادتری به خود گرفته و در برخی اقدامات متهورانه همچون حمایت از تروریسم و جنگافروزی تبلور یافته است. حال در چنین شرایطی سیاست منطقی برای برخورد ایران با این کشورها چیست؟ سناریوی اول، پافشاری سرسختانه همه طرفها بر منافع خویش است که رویارویی مستقیم نتیجه آن خواهد بود و بیشک جنگی دیگر در منطقه، دورهای دیگر از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی را بر کشورها تحمیل میکند. سناریوی دیگر یارکشی، کمک گرفتن کشورهای منطقه از قدرتهای فرامنطقهای و باز کردن پای آنها به تقابلات منطقهای است. در این سناریو آمریکا و روسیه قدرتهای فرامنطقهای اصلی هستند که جهت بالا و پایین کردن وزنه قدرتهای منطقهای فراخوانده خواهند شد. این سناریو تجربه ناکام دوران جنگ سرد را تداعی میکند و فایده بلندمدتی نخواهد داشت. اما سناریوی منطقیتر پیگیری راهحلهای واقعبینانه منطقهای برای بحرانهای منطقهای است. به این معنا که طرفهای درگیر از قالب لفاظیهای شعار گونه خارج شده و در یک فرآیند واقعگرایانه و مصلحتاندیشانه تفاوتهای هویتی و شکاف منافع موجود بین خود را بپذیرند و برای حفظ منافع بلندمدت جمعی، از ایجاد تنش پرهیز کنند. البته عملیاتی شدن این سناریو نیازمند گفتوگوی رودرروی کشورهای منطقه است. با وجود این سامان دادن چنین فضای مذاکراتی و دیپلماتیک آن هم با مشارکت همه قدرتهای رقیب در منطقه، نیازمند نوعی درک استراتژیک و بلوغ سیاسی است که متأسفانه هم اکنون در بین سران کشورهای عربی وجود ندارد. بنابراین لازم است تا دولت ایران حزماندیشیهای لازم در این زمینه را انجام داده و با استفاده از ظرفیتهای موجود، برای کنترل تشنجهای موجود گامهای عملی لازم را بردارد.
دکتر محمدمهدی مظاهری
استاد دانشگاه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد