به گزارش جام جم، در چنین شرایطی است که صحبت ظرفیتهای دیپلماتیک فرهنگ معنا پیدا میکند و مولفههای فرهنگی میتواند به دستیابی به قدرت کمک کند.
در این موقعیت، دیپلماسی فرهنگی رشد یافته و در کنار سایر اشکال دیپلماسی شکوفا میشود. یکی از کشورهایی که بهخوبی از این ظرفیت استفاده کرد، ایالات متحده آمریکاست.
کشوری که بهدنبال تثبیت هژمونی فرهنگی خود در دنیاست. در کنار ایالات متحده، روسیه و چین و ایران نگاهی شایسته به قدرت فرهنگی خود برای اثرگذاری منطقهای و فرامنطقهای دارند هرچند روسها و چینیها برای انباشت فرهنگی خود باید گامهایی بیشتر بردارند.
ظرفیتهای فرهنگی ایران کلید دیپلماسی
انباشت فرهنگی در حوزه فرهنگ و تمدن ایران بسیار سنگین است و میتواند دولتهای دنیا را متوجه ریشههای مستحکم فرهنگی کشورمان کند. زبان فارسی که یکی از مولفههای فرهنگ ایران است، افزون بر افغانستان و تاجیکستان و بسیاری دیگر از کشورهای همسایه، در هند و حتی حوزه بالکان به عنوان زبان قابل توجه و احترام شناخته میشود.
یکی دیگر از ظرفیتهای فرهنگی کشورمان نیز «نوروز» است. روزی که سازمان ملل به احترام آن، این روز را روز صلح نامید هرچند آنطور که باید از این ظرفیت برای تحکیم باورهای صلحطلبانه ایران در حوزه جهانی استفاده نشد.
ضرورت توجه به قدرت نرم ایران
از یاد نباید برد که اگر تئوریسینهای آمریکا معتقدند جهان در حال تمام شدن است و پایان تاریخ به لیبرال دموکراسی میانجامد و برای همین لیبرال دموکراسی باید حفظ شود، این نگاه توجه به ظرفیتهای اندیشهای لیبرالدموکراسی دارد اما در ایران آنطور که باید، نشانی از پیگیری ظرفیتهای فکری در حوزه دیپلماسی نمیبینیم. در حالی که باید در کنار توجه به زیرساختهای نظامی و سیاسی به قدرت نرم نیز توجه شود.
اهمیتی که رهبر انقلاب به حوزه فرهنگ میدهند ریشه در این دارد که مولفههای فرهنگی، اقتدار فرهنگی میآفریند؛ اقتداری که مشروعیتزاست و قدرت الهامبخشی برای کشورهای منطقه دارد. کم نیستند تحلیلگرانی که انقلاب ایران را کاملترین انقلاب دانستهاند، زیرا ساختارهای فرهنگی گذشته را به ساختارهای جدید متفاوت پیوند زد. در واقع انقلاب ایران را میتوان جلوهای از تلفیق فرهنگ و سیاست دانست که از چشم نظریهپردازانی چون میشل فوکو نیز دور نمانده است.
همین ظرفیت بالای فرهنگی باعث نگرانی رقبای منطقهای ایران همچون عربستان شده و اینکه ریاض بر مرزبندی دینی با کشورمان تاکید دارد، بهدلیل شناخت همین ظرفیت بالا و قدرت الهامبخشی منطقهای است. بهنظر میرسد ایران میتواند با استفاده از افراد آگاه به فرهنگ ایرانی و اسلامی، به قدرت الهامبخشی منطقهای خود بیفزاید. واقعیت این است که اگر در حال حاضر در حوزههای سیاست خارجی نگاه فرهنگی نداشته باشیم بعد از گذشت یک دهه شاهد ضرباتی خواهیم بود.
سرقت مفاخر چالشی در روابط بینالملل
اهمیت فرهنگ تا به آنجاست که کشورها برای استفاده از ظرفیتهای سیاسی حوزه فرهنگ، مفاخر یکدیگر را به نام خود ثبت میکنند. یکی از مشکلاتی که در مورد مفاخر ایرانی داریم این است که نمیتوانیم ثابت کنیم اصالتا ایرانی است که این مساله ناشی از کمکاری در حوزه فرهنگی است. شاید اگر به این حوزه بیشتر بها داده و از ظرفیتهای تاریخساز فرهنگ استفاده میکردیم، امروز اینچنین دچار چالش در حوزه مفاخر تاریخی نبودیم و نمیدیدیم هنرپیشه سرشناس آمریکایی، نقش مولانا را بازی کند.
از یاد نباید برد که در مورد این کمکاریها فقط یک عامل دخیل نیست. زمانی بودجه لازم اختصاص نمییابد و در مقطعی نیروی انسانی متخصص نبوده است؛ بنابراین نمیتوان مشکلات را صرفا به یک نهاد مرتبط دانست. واقعیت این است که در حدود 15نهاد درگیر اقدامات فرهنگی هستند و برای رفع چالشهای فرهنگی باید از همه این نهادها انتظار برنامهریزی و انسجام عملیاتی داشت. با این همه باید این نکته را مورد توجه قرار داد که زمانی مشکل فرهنگی در داخل حل میشود که خارج از کشور اقتدار فرهنگی داشته باشیم بنابراین امیدواریم در این مجموعه و فضای سیالی که در دنیا شکل گرفته ایران هم با تقویت مولفههای فرهنگی خود، جزو قدرتهای برتر فرهنگی باشد.
دکتر محسن اسلامی / استاد دانشگاه و رایزن سابق فرهنگی ایران در سازمان ملل
ضمیمه جام سیاست
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد