اگر خواسته باشیم سرنوشت کشورهایی را که با آمریکا و جهان غرب، از الگوی الحاق بهره گرفتهاند مورد بررسی قرار دهیم، به این جمعبندی میرسیم که الحاق و ائتلاف با جهان غرب، که به منزله همراهی کردن ساختار نظام مسلط است، نتیجهای جز گسترش بحرانهای درونساختی، انقلاب سیاسی یا براندازی نداشته است.
تمامی کشورهای اقتدارگرای متحد با ایالات متحده در دوران بعد از جنگ سرد، یکی بعد از دیگری در وضعیت افول قرار گرفتهاند.
سرنوشت پهلوی دوم، مبارک و حتی قذافی را میتوان نمادهایی از فرآیندهای محتوم افول بازیگرانی دانست که برای بقای خود یا تحقق سیاستهای آرمانی به الگوهای اتحاد و ائتلاف با جهان غرب مبادرت کردند.
عربستان سعودی و کشورهای محافظهکار حوزه خلیجفارس از الگویی بهره میگیرند که نتیجهای جز افول مرحلهای، انقلابهای اجتماعی یا براندازی نخواهد داشت.
عربستان بدون توجه به زیرساختهای تکنیکی، فرهنگی، ابزاری و آموزشی خود تلاش دارد تا نقش رهبر جهان عرب را ایفا کند.
عهدهدار شدن چنین نقشی، زمینههای رویارویی با جمهوری اسلامی ایران را بهوجود آورده است. در شرایط موجود، عربستان بر این اعتقاد است که مقابله با ایران، موقعیت عربستان را در جهان اسلام ارتقا خواهد داد.
به عبارت دیگر، عربستان از سال 2006 به بعد، درصدد است تا نقش منطقهای و راهبردی خود را از جهان عرب به جهان اسلام گسترش دهد. طبیعی است که ایفای چنین نقشی، چالشهایی را برای عربستان همراه خواهد داشت.
چالش مشروعیت و بحران مشارکت، اصلیترین نشانههای تهدید درونساختاری عربستان محسوب میشود.
علت اصلی چالش مشروعیت عربستان را میتوان در ائتلاف و همکاری منطقهای با اسرائیل در مقابله با ایران دانست.
تاکنون در ادبیات سیاسی جهان عرب و جهان اسلام، اسرائیل به منزله تهدید امنیتی و هویتی بوده است. اگر عربستان برای تحقق اهداف آرمانی مبتنی بر ماجراجویی در سیاست خارجی، از ساز و کارهای ائتلاف با اسرائیل و مقابله با جمهوری اسلامی ایران استفاده کند، طبعا در چنین شرایطی موقعیت اجتماعی، سیاسی و راهبردی خود را از دست خواهد داد.
الگوهای رفتاری اسرائیل، نشان میدهد بهترین وضعیت برای زمامداران تلآویو در شرایطی ایجاد میشود که بین کشورهای جهان اسلام، شکاف سیاسی ایجاد شود. عربستان از سازوکارهای ایجاد تضاد، بحران و گسترش شکاف سیاسی در مقابله با ایران بهره گرفته است.
چنین الگوی رفتاری، بخشی از اهداف تاکتیکی و عملیاتی اسرائیل در منطقه محسوب میشود. به این ترتیب، عربستان از سازوکارهایی بهره گرفته که برای گسترش اهداف آرمانی خود به تقویت الگوهای راهبردی اسرائیل و ایالات متحده کمک میکند.
واقعیت آن است که فضای موجود در محیط منطقهای خاورمیانه و آسیای جنوبغربی، مبتنی بر آرامش و تعادل نخواهد بود.
هرگونه بحران، پیامدهای بحرانساز جدیدی را ایجاد میکند. عربستان و اسرائیل امیدوار بودند که نفوذ منطقهای ایران را در زمان کوتاهی، در حوزه آسیای جنوب غربی کاهش دهند اما انتخاب چنین اهدافی نمیتواند به معنای افزایش اقتدار منطقهای عربستان باشد.
تاریخ نشان داده اراده کشورهایی پیروز خواهد شد که از الگوی مقاومت برای تحقق اهداف راهبردی استفاده کنند. بیتوجهی نسبت به نشانههای بحران میتواند آینده سیاسی عربستان و آل سعود را در وضعیت بیثباتی قرار دهد.
دکتر ابراهیم متقی - استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد