این جوان که همچنان با این عارضه دست و پنجه نرم میکند، گفت: حدود ۱۳ سال قبل با بروز عارضه آپاندیس در بیمارستان امداد سبزوار بستری شدم و زیر تیغ جراحی رفتم. خم شدن زانوی پا همراه با درد از جمله عوارض ناشی از این عمل جراحی بود. بعد از یک هفته با تجویز پزشک ارتوپد مجدد عمل شدم که بعد از باز کردن گچ، لکههایی بر روی پایم ایجاد شد. روی این لکهها جوشهای قرمز رنگی بود که به مرور زمان تبدیل به غدههای بزرگ آبکی شد که خود به خود خونریزی میکردند.
جامعه پزشکی به یاری ام بیایند
وی افزود: به لحاظ مشکوک بودن نوع بیماری اولین تشخیص پزشک بعد از تصویربرداری بروز بیماری «استوملیت»، نوعی عفونت استخوانی بود. یک جراح عمومی در آن زمان با مشاهده سیتیاسکن اعلام کرد در زمان عمل آپاندیس یکی از رگهای سیاتیک درگیر شده و غدهها به همین علت بوجود آمده است. این جراح قبول کرد در صورتی که جراح آپاندیس اجازه مجدد جراحی را دهند این رگ را آزاد میکند تا از رشد بیماری کاسته شود اما متاسفانه دکتر اجازه جراحی مجدد را نداد.
صالحی گفت: اولین عمل جراحی برداشت غده از پای راستم در سال ۸۰ انجام شد. در این سالها بعد از هر عمل، نمونهبرداری از غدهها صورت میگیرد، اما نتیجه تشخیص ناقص است. بیماریهای «استو سارکن» و «استولیت» از جمله این تشخیصها بودهاند که در مجموع همه نشاندهنده یک نوع غده سرطانی بدخیم هستند.
این بیمار سبزواری ادامه داد: به لحاظ اینکه از جراحیهای متعدد در هشت سال هیچ نتیجهای گرفته نمیشد، تیم پزشکی برای جلوگیری از رشد روز افزون غدهها تصمیم به قطع پای راستم از ناحیه زیر زانو گرفتند اما بعد از شش ماه مجدد از محل قطعی غدهها ظاهر شد.
صالحی عنوان کرد: وخیم شدن اوضاع بیماری که فقط عضو پا را درگیر خود ساخته در برخی ماهها سبب میشد تا در یک هفته سه بار جراحی شوم. تاکنون به امید اینکه این بار از شر این بیماری خلاص میشوم ۱۰۲ بار به اتاق عمل رفتهام اما بعد از مدت زمانی مجدد غدهها سرباز و عفونت میکنند.
وی در ادامه گفت: به خاطر اینکه این عضو بدنم بارها مورد جراحی قرار گرفته بود، پزشکان محل مورد نظر را برای ترمیم مجدد محل زخم بخیه نمیزدند و برای جلوگیری از خونریزی شدید از حجم زیادی پانسمان استفاده میکنند که این خونریزی ممکن است تا سه سال همچنان ادامهدار باشد.
این جوان بیمار افزود: با تشخیص مجدد تیم پزشکی برای دومین بار پا را از محل زانو قطع کردند اما بعد از مدتی بیماری بدخیم شد. اندازه غدهها به اندازه یک سیب میرسید و در نهایت پا را از ناحیه مفصل قطع کردند. در سومین بار از قطع پایم که دو سال قبل اتفاق افتاد یکی از پزشکان اعلام کرد که تیم پزشکی ایران در تشخیص این بیماری ناتوان است و شما در نهایت باید به مراکز درمانی خارج از کشور مراجعه کنید.
صالحی ادامه داد: این بیماری نه تنها مرا به لحاظ جسمی ناتوان کرد بلکه دخترم نیز قربانی بیماری من شد. در اولین عمل قطع عضو که در بیمارستان امام زمان(عج) در طرقبه شاندیز انجام شد، همراهیانم همسر و دختر چهار سالهام بودند. زمانی که داخل اتاق عمل بودم عضو قطع شده را برای دفن به همسرم تحویل میدهند و دخترم که در این لحظه شاهد بر اوضاع بوده در نهایت دچار شوک عصبی می شود. هم اکنون دخترم ۱۵ سال سن دارد که به بیماری پانکراس گرفتار شده است.
وی در ادامه به بیمهری مسئولان که رفتار ناخوشایندی در برخورد با او دارند، اشاره کرد و گفت: در سن ۳۴ سالگی دو فرزند دارم، قبل از بروز این بیماری در پمپ بنزین کار میکردم که با شدت جراحات و سه بار قطع یک عضو، پزشک کار کردن را برایم ممنوع کرد. علاوه بر هزینههای دارویی خودم و دخترم که ماهیانه ۵۰۰ هزار تومان میشود، هزینههای جاری زندگی نیز دارم که با این وضعیت تهیه این مخارج از عهده من خارج شده، هر چند خیرین در این سالها من و خانوادهام را از یاد نبردهاند اما با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنیم.
مرا متکدی میخوانند
صالحی افزود: برای رسیدگی به اوضاع بیماری و هزینههای هنگفتی که دارم مجبور به حضور در تمامی ادارات هستم. از کسانی گلهمندم که به جای مرهم گذاشتن بر روی زخمم نمک بر آن میپاشند و در نهایت سنگدلی با من رفتار میکنند و مرا متکدی میخوانند. مسئولی که درد دغدغه مردم را نداشته باشد، بر هر مسندی بنشیند حق الناس کرده است.
وی یادآور شد: کار کردن که از عهده خودم خارج است اما درخواست شغلی برای همسرم دارم تا در تامین هزینههای جاری زندگی و حتی درمانی از کسی کمک نگیرم اما انجام نشد.