همه تن نمیدهند، همه اعتماد نمیکنند، همه دست بهدست شدن عکسشان با لباس عروس و پوششهای نیمبند را دوست ندارند، ولی عدهای دوست دارند، میپسندند، اعتماد میکنند، اصلا دنبال شهرتاند، دنبال نگاههای تحسینآمیز میگردند، خطر میکنند و جلوی دوربین فیگور میگیرند تا یک قربانی بالقوه بشوند، یکی از همان زنان و دخترانی که تا به حال در برخی آرایشگاهها اغفال شدهاند، آبرو ازکف داده و نردِ عفت باختهاند.
بعضی آرایشگاهها، فقط برخی، برای عدهای، فقط عدهای، تور پهن کرده اند، برای همزادهای همان زنان و دخترانی که هنوز هم در آرایشگاهها معتاد میشوند و هنوز با سادهانگاری به دام میافتند.
باندهای اغفال زنان و دختران پی سوژههای دندانگیر میگردند، پی آدمهای زودباور با آرزوهای دور و دراز، به مقصود هم میرسند تا این زودباوریها و بی احتیاطیها هست.
یادمان نرفته سال 82 را وقتی یک باند مخوف، زنان و دختران را در یکی از آرایشگاههای زنانه تهران با چرب زبانی و وعدههای دروغی جذب کرد و فرستادشان به مجالس اکس پارتی، عدهای را هم فرستاد آن ور آب، به دست مشتریهای خارجی.
امروز شاید دیگر مجلس اکس پارتی از مد افتاده باشد ولی فشنهای زیرزمینی، ژورنالهای مستهجن، قاچاقچیان انسان و آدمهای ناباب هنوز به زنان و دختران زیبا چشم دارند و چه شکارگاهی بهتر از آرایشگاههایی که مشتریان با فراغ بال خود را به دست بزکها و خواستههایشان میسپارند.
یک پیامک مشکوک
یک عصرکسلکننده پاییزی نشسته ام در ایستگاه شلوغ مترو، قطاری میآید، چرخهای آهنیاش روی ریلها شیهه میکشد و میایستد. همزمان صدای دو تقه به درمیآید که صدای مخصوص پیامک تلفن همراهم است. پیام را میخوانم، کوتاه و مختصر است: «میکاپ و عکاسی رایگان»، کنجکاو میشوم، گوشه ذهنم قلقلک میخورد، با شمارهای که زیر این سه کلمه آمده تماس میگیرم، چند بوق و سپس صدای یک خانم.
ماجرا را میپرسم، میشنوم که این خدمات ویژه یک سالن آرایش است، مخصوص این دو ماه عزا که مشتریها ریزش کردهاند. میگوید همه چیز مجانی است و اگر صبح فلان تاریخ در فلان مکان حاضر شوم چند ساعتی میکاپ میشوم و چند فریم عکس ازچهره رتوش شدهام برمیدارند و تمام.
عکسها چه میشود؟ این را من میپرسم، میرود در ژورنال، او میگوید.
در روزگاری که رایگان به کسی یک قرص نان نمیدهند چرا باید به این لطف رایگان اعتماد کرد؛ این جمله از مغزم میگذرد. صاحب این آگهی باید یکی از دغلهای روزگار باشد، یکی که دنبال طعمه میگردد.
داستان بیانتهای تخلفات
رفته بودیم برای پیگیری پرونده شکایت از آرایشگاهها، گرانفروشی، تجارت و فروش شیرمرغ تا جان آدمیزاد، مداخله در امور پزشکی و درمانی، سراغ آن بوتاکسکار که نصف صورت زنی را فلج کرده بود و پلک زنی را آش و لاش.
قصدمان ابتدا رسیدگی به تخلفات اقتصادی و صنفی بود که کم کم به تخلفات فرهنگی رسیدیم، به آرایشگر مردی که تاتو میکرد و ماساژور خانمها بود، به سالنهای زیبایی که آتلیه عکاسی داشتند و بیاجازه مشتری، رخ قاب گرفتهشان را در فضای مجازی پخش میکردند و به آرایشگاههای خاص و آنچنانی که دختران جوان و زنان مطلقه و خودسرپرست را به کشورهای حاشیه خلیج فارس میفرستاد.
اینها را ویدا آزاد، مشاور رئیس سازمان تعزیرات حکومتی به جامجم میگوید، که مهر تائیدی است بر تخلفات این صنف به ظاهر شاد و خوش رنگ و لعاب.
شهبانو عابدی، نایب رئیس اتحادیه آرایشگاههای زنانه تهران این جملات را نمیپسندد و به جام جم اطمینان خاطر میدهد که در صنف آرایشگاههای زنانه تا به حال اکثریت چوب اقلیت را خورده اند؛ اقلیت از دید او آرایشگاههای بیمجوزی هستند که رشدی قارچی دارند و اکثریت، مجوزدارهایی که زیر ذره بین ناظران و طبق یک خط و ربط مشخص کار میکنند.
تحلیل او نه بیراه است نه غلط، اما وقتی ویدا آزاد توضیح میدهد که فقط در تهران به ازای 1150 آرایشگاه مجوزدار، 20 هزار آرایشگاه بیمجوز شناسایی شده است، آنوقت زبان کوتاه میشود و چارهای بجز اکثریت دانستن بی مجوزها باقی نمیماند.
آزاد نیز البته قبول دارد که در راه افتادن باندهای اغفال زنان و دختران همین بیمجوزها دست دارند ولی این را نیز رد نمیکند که مجوزدارها نیز تخلفات متعدد مرتکب میشوند.
حالا باید بنشینیم جای مشتری، کسی که میخواهد سر و صورتی صفا دهد و آرایش و پیرایشی کند؛ او واقعا باید به چه کسی اعتماد کند؟ آیا او باید در بدو ورود به آرایشگاه چشمش را روی دیوارها بهدنبال مجوز بچرخاند یا حق دارد در جامعهای زندگی کند که لااقل به آرایشگاهش بشود اطمینان کرد؟
ویدا آزاد معتقد است باید نظارتها تشدید شود و عابدی میگوید اتحادیه به اندازه کافی در طول سال نظارت میکند و پلمبهای سالانه موید اثرگذاری این بازرسیهاست، ولی آزاد اضافه میکند با این که سازمان تعزیرات جلساتی با اتحادیه و اتاق اصناف داشته است، اما تعداد بازرسان اتاق اصناف از هشت نفر پارسال به سه نفر امسال کاهش یافته است و بازرسان اتحادیه نیز به اندازه کافی نیست.
بیشک در چنین محیط امنی است که سالنهای زیبایی کوچک و بزرگ، معمولی و لوکس، از هر نقطهای سر برمیآورد و بازیگر حوادث مختلفی میشود.
مردم آگاه باشند
مردم همیشه از جایی ضربه خوردهاند که سادهانگار بودهاند، زود باورکردهاند و به پایان ماجرا نیندیشیدهاند. آنهایی که از باندهای اغفال زنان و دختران سردرآوردهاند نیز حتما یکی از این چند خصلت را داشتهاند، برای همین است که دکتر محمدعلی نجفیتوانا، جرم شناس معتقد است که در تحلیل چرایی شکلگیری این باندهای فریبکار باید به عوامل اجتماعی و فرهنگی توجه ویژه داشت.
او در گفتوگو با جام جم توضیح میدهد که جامعه ما از یک سو درگیر سنتها و باورهای ارزشگرای بومی و سنتی است و از سوی دیگر گرفتار هجمه فرهنگهای بیگانه که در نتیجه این تضاد و تضارب فرهنگی، آن هم در جامعهای که شادیها حداقلی است و جوانان به اندک تلنگری به سمتی که نباید، چرخش میکنند.
ویدا آزاد اما فارغ از این قبیل تحلیلها فقط تاکید دارد که مردم باید آگاه شوند و هر خدمتی را از آرایشگاهها قبول نکنند. به گفته او برای رساندن مردم به این نقطه، سازمان تعزیرات با سازمانهای آموزشی و فرهنگی وارد مذاکره شده، ولی به نظر میرسد عجالتا تا به نتیجه رسیدن متولیان دولتی بهتر است مردم هوشیار و بیدار باشند.
هشدار رئیس سازمان تعزیرات حکومتی
روز گذشته ، رئیس سازمان تعزیرات حکومتی کشور نیز از تشکیل باندهایی برای اغفال و فریب دختران در برخی آرایشگاه های زنانه خبرداد و تاکید کرد که با این باندها بشدت برخورد می شود.
علیرضا جمشیدی درباره تخلفات آرایشگاه های زنانه ، افزود: برخورد با آرایشگاه های متخلف همچنان ادامه دارد چون برخی از این آرایشگاه ها حتی با تشکیل باندهایی، دختران را فریب می دهند و ایجاد فساد می کنند. او که با ایرنا سخن می گفت، ادامه داد: برای مقابله با ایجاد باند برای اغفال دختران، بحث پیشگیری گسترده ای داریم و با صنف آرایشگرها جلسات متعددی برگزار کردهایم.
مریم خباز - جامعه
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با علی کاظمی، از ورودش به بازیگری تا نقشهای مورد علاقهاش
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»: