پدرام شریفی که امسال فیلمهای سینمایی بادیگارد، سیانور، متولد65 و سریال گشت ویژه با بازی او مورد توجه مخاطبان قرار گرفت، یکی از همین جوانان خوششانس است که بعد از سالها تلاش در تئاتر، توانست با بازی در چند اثر سینمایی، توانایی خود را ثابت کند. به بهانه اکران سیانور، گفتوگویی با این بازیگر جوان داشتیم که در ادامه میخوانید.
درباره همکاری با بهروز شعیبی و پذیرفتن نقش امیرفخرا در سیانور بگویید.
این را که بهروز شعیبی چه ویژگیهایی در من دید که فکر کرد برای ایفای نقش امیرفخرا مناسب هستم، نمیدانم. باید خودش به این قسمت از سوال پاسخ دهد، اما فکر میکنم بازی من در فیلم ماهی و گربه به کارگردانی شهرام مکری را دیده بود و احتمالا از همانجا فکر همکاری به ذهنش رسیده بود. وقتی فیلمنامه را خواندم برایم جذاب بود و بعد از کمی صحبت با شعیبی به این نتیجه رسیدیم که میتوانیم همکاری خوبی داشته باشیم.
سیانور در دهههایی قبل از دورانی که ما تجربه میکنیم، روایت میشود. برای رسیدن به حال و هوای آن دوره تاریخی چه پروسهای را طی کردید؟
از روز دورخوانی و حتی بهتر است بگویم از روز تست گریم، شگفت زده شدم. بعد از گریم و گذاشتن پوستیژ روی سرم و پوشیدن لباس نظامی، حس کردم از این تاریخ کنده شدهام و به همان سالها رفتهام. حس میکردم شبیه عکسهای قدیمی پدرم شدهام. برایم جالب بود که برای ایفای نقشی انتخاب شدهام که تاریخش مربوط به مدتها قبل است و من حتی آن روزها به دنیا نیامده بودم. با بهروز شعیبی عکسهای دانشکده افسری را میدیدیم تا با حال و هوا و تیپ جوانان آن دوره آشنا شوم. باید میفهمیدم این آدمها چقدر به سر و وضعشان میرسیدند، چه ژستهایی داشتند و... برخی فیلمهای مربوط به تهران آن سالها را دیدم و وقتی فیلمنامه را خواندم، فهمیدم در بخشهای زیادی از کار، کاراکتر فخرا درگیر رابطه عاشقانه میشود. همه این نکات کدهایی بود که من را مجبور میکرد حتی تحقیق کنم که آدمها در آن دوران چطور عاشق میشدند، روابط عاطفی دخترها و پسرها به چه شکل بوده و... مهمترین چیزی که باید برای بازی در چنین آثاری به آن توجه داشت، این است که مردم واقعا چگونه زندگی میکردند. درست است که گریم و لباس کمک میکند، اما من باید میفهمیدم آدمهای آن زمان صبح را چطور شب میکردند، چه تفریحاتی داشتند، چه چیزهایی در شهر وجود داشت یا کمبودها چه بود؟! مهم بود بدانم ترس اجتماع، آرمان و دغدغه مردم به چه چیزهایی ربط داشته و... برای این که بفهمم امیرفخرا کجای تاریخ ایستاده و چطور نفس میکشیده، باید به پاسخ همه این سوالات میرسیدم.
شما سالها در عرصه تئاتر فعالیت میکردید. حالا که هم تجربه کار در تلویزیون و سینما را دارید هم تئاتر، کدام یک بیشتر برایتان جذابیت دارد؟
این روزها باز هم تمرین تئاتر دارم و با محمد یعقوبی کار میکنم. این اتفاق بعد از یکسال و نیم برایم پیش آمده و خیلی حس خوبی دارم. حالا میتوانم بگویم، دلم واقعا عجیب برای تئاتر تنگ شده بود. زمانی که تئاتر کار میکردم، به موازاتش فیلم کوتاه هم بازی میکردم و به دنبال تجربه کردن بودم. واقعا هم مدیوم تئاتر، هم مدیوم سینما هردو برایم جذابیت دارد. بازیگری در تئاتر اساسا با سینما فرق دارد. در سینما مثل تئاتر، شبهای زیادی فرصت نداری تا دست به تجربه بزنی و وقتی یک سکانس را میگیرند، همه چیز تمام شده و فرصت دوبارهای نیست، در حالی که در تئاتر میتوانی هر شب با حسی متفاوت یک صحنه ثابت را بازی کنی. در نهایت این که هم تئاتر برایم جذابیت دارد هم سینما . دوست دارم در هر دو عرصه فعال باشم.
آیا به ستاره شدن فکر میکنید و به نظر شما یک ستاره چه معیارهایی لازم دارد و این معیارها را در خودتان میبینید؟
من دنبال ستاره شدن نیستم. به نظرم ما موقعیت ستاره شدن نداریم. در ایران هم معیارهایی برای ستاره شدن لازم است که من هم این ویژگیها را ندارم. مثلا نمیتوانم خیلی شوآف بدهم، خودم را بگیرم و... حس میکنم این خصلت اصلا درونم نیست. زمانی که وارد این کار شدم هم به فکر ستاره شدن نبودم و میخواستم بازیگر خوبی باشم. وقتی به ستاره شدن فکر میکنم، نه حوصلهاش را دارم، نه وقتش را. الگوی من در سینمای خودمان، کسانی مثل مهدی هاشمی هستند که بیحاشیه فقط خوب بازی میکنند. حالا حسرت میخورم، چرا روزهای همکاری ما در فیلم سیانور تمام شد و چقدر در آن روزها از او یاد گرفتم. حتی در ساعت استراحت، از او درس میگرفتم. اصلا هم سعی نمیکرد آموزشدهنده باشد. ناخودآگاه رفتارش آموزنده بود.
امسال خیلی پرکار بودید. آیا معرف یا حامی خاصی در سینما و تلویزیون داشتید که شما را به گروههای فیلمسازی معرفی کند؟
واقعا نه. حتی در خانواده ما کسی در زمینه هنری فعالیت نمیکند و اکثرا در رشتههای بیارتباط با هنر تحصیل کردهاند و کار میکنند. نزدیک 9 سال در تئاتر تلاش کردم تا دیده شوم. جشنواره فیلم کوتاه نهال شاید آغاز خوبی برای من بود. آن سال، داوران جشنواره رخشان بنیاعتماد و شهرام مکری بودند. مکری بعد از تماشای فیلمی که در آن بازی کرده بودم، با من صحبت کرد و شمارهام را گرفت. از این شماره گرفتن تا دعوتم برای بازی در فیلم ماهی و گربه، نزدیک هشت ماه طول کشید. من واقعا ناامید شده بودم و زمانی که مکری، من را به دفترش دعوت کرد، به طور کلی فراموشم کرده بود! منظورم این است که اگر امسال پرکار بودم، یکباره اتفاق نیفتاده و نتیجه سالها تلاش و انتظار است.
اگر شما در موقعیت امیرفخرا قرار میگرفتید و مجبور بودید، بین عشق و شغل یکی را انتخاب کنید، چه تصمیمی میگرفتید؟
امیرفخرا بین دوراهی عشق و وظیفه قرار گرفته است. او یک نظامی است و در دانشگاه افسری درس خوانده. من شخصا اینطور نیستم واگر روزی بین عشق و شغل قرار باشد یکی را انتخاب کنم، قطعا عشق را انتخاب خواهم کرد. البته در باره بازیگری و عشق قضیه فرق دارد، چرا که هردو عشق هستند.
آرمانها و اهداف انسانهای روزگار امیرفخرا چه تفاوتهایی با امروز دارد؟ آیا ما هنوز قهرمان یا آرمانی داریم که مثل جوانان آن زمان برایش مبارزه کنیم؟
یکی از جذابیتهای فیلم سیانور برای من این بود که وقتی به واسطه بازی در این اثر برههای از تاریخ را مطالعه کردم، دیدم آدمهای آن دوران خیلی ایدهآلیست بودند و رویاهای زیادی در سر داشتند. همزمان چند حزب باهم در کشور فعالیت میکردند و هرکدام هم خواستههایی داشتند که درست یا غلط برایش میجنگیدند و به وضعیت اجتماع انتقاد میکردند. آن روزها فضا ملتهب و پویاتر بود، ولی در حال حاضر همه درگیر زندگی شخصی و دودوتا چهارتا هستند. البته این وضعیت را در کل دنیا شاهد هستیم. اساسا زمان تصمیمهای بزرگ برای جهان تمام شده و همه درگیر نان شب و مسائل بیاهمیت شدهاند و همین که گلیم خود را از آب بیرون بکشند، برایشان کافی است. در آن طرف آب هم سرمایهداری آنقدر کارش را درست انجام میدهد که همه درگیر زرق و برق هستند.
در فیلم، شخصیت حقیقی هم وجود دارد؟
شخصیت امیرفخرا و هما حقیقی نیست، اما مرتضی صمدی و شریفی، کاراکتری که حامد کمیلی بازی میکند، حقیقی بود.
برای پذیرفتن نقش در سینما شرایط خاصی دارید و چه شاخصهایی برایتان اولویت دارد؟
اول از همه فیلمنامه برایم اهمیت دارد و این که نقش پیشنهادی جذابیت کافی داشته باشد. یک قصه معمولی را کارگردان حرفهای میتواند تبدیل به شاهکار کند و یک قصه بینظیر توسط کارگردانی غیرحرفهای بهراحتی نابود میشود. پس کارگردان هم باید کاربلد باشد. این دو نکته در پذیرفتن یک نقش، قبل از هرچیز برایم اولویت دارد و بعد به باقی مسائل فکر میکنم.
فاطمه رستمی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد