بنابراین طبق این نگاه میتوان فرهنگ شهروندی را مقولهای سیاسی دانست که استمرار مفهوم شهروندی در آن در گرو فرهنگ است. به نظر میرسد در ذهن و جامعه ما ایرانیها، با همه تحولاتی که در 150 سال اخیر تجربه کردهایم (روستاهایمان کوچک شده، شهرها بزرگ شده، عشایر به واحدهای حاشیهای جامعه ایرانی مبدل شدهاند و تکنولوژی به زندگیمان آمده) هنوز ذهنیت قبیلهایمان عمیقا دستخوش تحول نشده و شهروند به عنوان مقولهای که در قانون اساسی شکل گرفته، به معنی واقعی متبلور نشده است.
به عبارت دیگر هر کدام از ما دارای شناسنامه و کارت ملی و شخصیت حقیقی و حقوقی هستیم، ولی در ذهنمان هنوز شهروندی که در یک نظام جمهوری زندگی میکند و باید نسبت به جامعه و مردمش حساسیت داشته باشد، شکل نگرفته است.
بنابراین باید به همگان بیاموزیم زندگی ما و سرزمینمان آباد نمیشود، مگر با شکلگیری اراده جمعی که اراده ملت است. اگر چنین شود حقوق شهروندی و رابطه شهروند با شهروند نیز سامان گرفته، تعمیق و توسعه مییابد، اما اینکه رسیدن به این نقطه چگونه میسر است سوالی اساسی است که میتوان عوامل زیادی را در آن دخیل دانست که همگی زیر عنوان آموزش همگانی میروند.
درواقع یادگیری حقوق شهروندی از خانواده شروع میشود و توسط رسانههای جمعی و گفتار و کردار حکمرانان دنبال میشود، ولی مهمتر از همه اینها نظام آموزشی است که همه کودکی و نوجوانی افراد را در اختیار دارد و سهمش از جامعهپذیر کردن افراد قابل ملاحظه است.
اما واقعیت این است که این بخش از وظیفه نظام آموزشیمان رو به سوی تنزل دارد و ما با وارد کردن مفهوم تجاریسازی به آموزش و پرورش به جای ایجاد وفاق و رفاقت میان کودکان و نوجوانان آنها را درگیر رقابتهای فرسایشی کردهایم.
بدیهی است وقتی حس تعلق به جامعه و همنوعان تجاری شود، حقوق شهروندی نیز کور میشود و تربیت شهروند خلاق، آزاد، منتقد و پرسشگر به عنوان ملزومات جامعه مدرن، ابتر میماند.
دکتر سید جواد میری - جامعهشناس و دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد