شک به همسر از آن چیزهایی است که میتواند هم احترام و هم اعتماد را در زندگی زناشویی از بین ببرد. بعدها بتدریج پناهگاه امن خانه و زندگی مشترک را به جهنم تبدیل میکند. شک از آن موضوعاتی است که در زندگی همه انسانها وجود دارد، اما گاهی میتواند حسابی دردسرآفرین شده و زندگی زوجین را از بین ببرد. مثلا یکی از زوجین با خود مدام فکر میکند وقتی همسرش از او دور است «مبادا با کس دیگری حرف بزند!»، «مبادا از کس دیگری خوشش بیاید!» و.... این مباداها که خود شخص آنها را در ذهنش میپروراند، همه تبدیل به نگرانیهای جدیدی در زندگی او میشود. فرد برای این که از این افکار خلاص شود شروع میکند به کنترل طرف مقابل. هرگونه رفتاری خارج از رفتارهای مرسوم حدود خانواده بسیار آسیبزننده است و میتواند رابطه و زندگی زناشویی را به سمت تعهد نداشتن پیش ببرد.
در واقع افرادی که سوءظنهای زیادی دارند و کنترلگر هستند در بیرون نباید بهدنبال چاره باشند بلکه باید درون خودشان را درست کنند تا مشکلات خود را رفع سازند.
در همه ما یک حس مالکیت وجود دارد، در واقع آدمها نسبت به هرچیزی که دوستدارند نوعی احساس مالکیت میکنند. در حقیقت رفتارهای همراه با شک و سوءظن آنها نسبت به بیرون و آدم مقابلشان نیست بلکه این شک نسبت بهخودشان است و به نوعی طرف مقابل و اتفاقات مختلف آینهای است برای آنها تا خودشان را ببینند. کسانی که بهخودشان و تواناییهایشان شک دارند، فرافکنی کرده و به طرف مقابل شک میکنند؛ چرا که میدانند آنقدر خواستنی نیستند که طرف مقابل در رابطه بماند.
اگر دچار شک به همسر هستید و بعد از مدتی فهمیدید شک شما اشتباه بوده است، اگر همسرتان متوجه شک شما نشده باشد باید روی خودتان کار کنید تا کاملا شک را فراموش کنید و تنها چیزی که میتواند شک و نا آرامی بین زوجها را از بین ببرد، محبت کردن بیقید و شرط به یکدیگر است.
چون در این صورت رابطه دلپذیر میشود و در نتیجه دوباره اعتماد و آرامش به زندگی باز میگردد. اما اگر همسر شما متوجه شک شما شده باشد، باید اول به اشتباه خود اعتراف سپس از او معذرتخواهی کنید، بعد به نوعی با رفتارهایتان نشان دهید که کاملا به او اعتماد دارید. بدون قید و شرط به او محبت کنید و عشق بورزید. بعضی اوقات فرد آنقدر شک به همسر دارد که میتوان او را بیمار دانست. برای تشخیص بیماری اول از همه باید دید آیا او همیشه و در تمام مراحل زندگیاش دچار شک بوده است یا نه؟
دوم این که شدت شک زیاد است یعنی فرد در هر مسأله کوچک و بزرگی بشدت و بدون دلیل شکاک است و این شکها هم خودش را آزار میدهد و هم اطرافیانش را. یعنی زندگی فرد تحتتاثیر قرار گرفته و تمام زندگیاش تبدیل به بحث و جنجال شده است. اگر همسر شما نیز جزو این گروه است باید از او بخواهید برای حل مشکل نزد مشاوران خانواده برود و باید همگام با هم مشکل را حل کنید. گاهی پیش میآید که زن یا شوهر یا هردو در کارهای هم دخالتهای فراوانی میکنند، مثلا این که برای لباس پوشیدن، نوع حرف زدن و رفتار با دوستان و... تعیینتکلیف میکنند. حتی میخواهند کوچک ترین رفتار طرف مقابل را نیز کنترل کنند. کسانی که این گونه رفتار میکنند اول از همه باید بدانند این گونه رفتارها نه تنها آنها را به هم نزدیک نمیکند بلکه رابطه بین آنها نیز آسیب میبیند. این افراد باید از خود سؤال کنند نگران چه هستند که میخواهند همه رفتارهای همسرشان را کنترل کنند. معمولا آدمهای کنترلگر میخواهند طرف مقابلشان به گونهای باشد که آنها میخواهند و این کاری اشتباه است. گاهی منشا سوءظنها شدت تعصب و غیرت از یک سو و حسادت افراطی از طرف دیگر است. البته این دو مسأله خود پدید آمده از این امرند که طرفین از واقعیتهای یکدیگر دورند و هر کدام دیگری را خارج از معرکه احساس کرده و گمان دارد تلاشی برای کنار زدن اوست. طرف مقابل را توبیخ میکند به تصور آن که در صدد ایجاد شک و تردید در زندگی خانوادگی و ایجاد رنج برای حیات دیگری است. گاهی بدبینی مربوط به ایجاد محدودیت در زندگی طرف مقابل است، آنچنان که طرف گمان دارد با ادامه چنین وضعی امکان ادامه زندگی نیست و همسرش قصد دارد او را در چارچوب خانواده میخکوب کند و حتی قدرت حرکت را از او بگیرد. به این منظور در برابر موضع او مقاومت کرده و سعی دارد محدودیت را از بین ببرد و میکوشد رفتار و کارهایی کند که شک و تردید را برمیانگیزاند تا بتواند حرص خود را خالی کند، اما نمیداند که این یک روال غلط است و همه چیز را بدتر میکند. پس بیایید آیینه بدبینی و شک را از مقابل دیدگانمان دور کنیم تا زندگی جدید و پر از عشق و ایمان را جایگزین کنیم.
دکتر بهروز مهاجری
قاضی دادگستری تهران
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد