به همین جهت چندبار به همسرش سفارش مواظبت از گوشت را کرد و برای انجام کاری از اتاق خارج شد، اما هنوز چند قدمینرفته بود که سروکله گربه از لای پنجره اتاق پیدا شد و قبل از آنکه زن محبالله بتواند او را براند با یک جست توی طاقچه پرید و گوشت را به دندان گرفت و با سرعت از در بیرون رفت...! جای درنگ نبود... زن محبالله با شتاب بهدنبال گربه از اتاق خارج شد و آن را تعقیب کرد و فرزندان خردسال او هم بهدنبال مادر از اتاق بیرون رفتند و در حیاط منزل برای گرفتن گربه دزد از هر طرف صدای «بگیر... بگیر...» بلند شد اما ناگهان واقعه عجیبی رخ داد... سقف اتاق محبالله که به علت فرسودگی و بارانهای شدید اخیر شکاف برداشته بود با صدای مهیبی فروریخت و همه اهل منزل در داخل حیاط از وحشت و ترس به جای خود میخکوب شدند... و در این میان گربه دزد از موقعیت سوءاستفاده کرد بیآنکه دیگر کسی او را دنبال کند از دیوار به حیاط همسایه پرید و فرار را بر قرار ترجیح داد... گربه رفت و آبگوشت درست نشد ولی محبالله و زن و فرزندانش دست نیایش به آسمان دراز کردند که از این واقعه جان سالم به در بردند، زیرا اگر آنها بهدنبال گربه دزد از اتاق خارج نمیشدند، مرگ زن بینوا و دو فرزند خردسالش حتمی بود... این گزارش را خبرنگار ما در اردبیل اطلاع داده است... 12 اردیبهشت 1343
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد