2 ـ اگر چنین است ـ که هست ـ و آن بانوی هنرمند را تا پیش از درگذشت اندوهبارش، کمتر کسی در جامعه انبوه مخاطبِ کارهای نمایشی عروسکی میشناخت، بنابراین چه نیرو و چه انرژی برانگیزانندهای مردم را اینچنین برانگیخت و سیاهپوش و سیاووش خوان رفتنش ساخت؟ همه میدانیم ـ و درست آن است که بسیاری از ما پس از درگذشت او دانستهایم ـ که او چه مهارت و هنر والایی برای زنده کردن عروسکها داشت، و... اما آیا همه این شور و دریغها از کوچش به جهان بازپسین، به خاطر این دانستن است؟ مگر کماند نامدارانی که در میگذرند و اندوه بر جای میگذارند؟ چرا رفتنشان ـ هر اندازه پردرد و مصیبتبار ـ مردم را اینطور سنگین و پر جوش تکان نمیدهد؟ بغض در گلو نمینشاند؟ رمز و راز زیستِ انسانی و هنری دنیا فنیزاده چه بود که احساس و دل مردم را جاکن کرد و موجی عاطفی و گسترده نسبت به او برانگیخت؟
3 ـ در این چند روز که از درگذشت بانو فنیزاده میگذرد، هر اندازه در پیرامون این بانوی هنرمند کاویدم و خواستم چرایی واکنش مردم را نسبت به او دریابم به چیزی جز شاخصههای زیر نرسیدم:
الف ـ صداقت و خلوص در عمل. آنگونه که از دوستان و نزدیکانش شنیدهام، دنیا فنیزاده در کار و فعالیت هنری، بسیار صادق و خالص بوده است. همه میدانیم و دیده و در حکایتها و داستانهای داخلی و خارجی خواندهایم که انسانهای اهل خلوص و صدق، عضو خانه قلب و جان مردمان میشوند. جامعه ـ حتی اگر دیر ـ آنها را با شوق برمیگزیند و دوستشان خواهد داشت. در واقع پاسخِ وجدانِ جامعه به انسانهای خالص و صادق، جز عشق و محبت نیست.
ب ـ فعالیت برای کودکان و شادی آنها. کودکان، پاکترین، زلالترین و آفتابیترین گروه سنی جوامعاند. رفتن به دنیای کودکی و گره خوردن با آن و شراکت قلبی و درونی پیدا کردن با تمناها و آرزوهای کودکان، به شکل طبیعی و منطقی، انسان را زلال و خواستنی میکند و آفتاب وجودش را دلپذیر و جانبخش میسازد.
ج ـ عشق به کودکان. چنانچه بپذیریم نفس کار و فعالیت برای کودکان، اثرات وضعی برشمرده در بالا را برای انسان به همراه خواهد داشت، باید بپذیریم که کار عاشقانه برای کودکان، جهانی والاتر و ساحتی پردیس گون برای انسانِ عاشقِ کودکان به ارمغان میآورد. چنین ساحتی مگر از چشم وجدان بیدار و گزینشگر جامعه دور میماند؟ و مگر انرژی متراکم و پاک این مرتبه و ساحت، میتواند مغناطیسی پرقدرت باشد و جان به گُزین مردم را به سوی خود نکشاند؟
و دنیا فنیزاده با این هر سه مولفه نفس کشید، فعالیت کرد و شاید با دریغ از شعرهای نسروده برای شادی کودکان، از میان ما و از دست کودکان کوچ کرد و رفت.
4 ــ دنیا فنیزاده با زندگی و سلوک خود به ما آموخت کودکان را دریابیم و آرزوهاشان را در آثار دراماتیک عروسکی و غیر عروسکی بارور سازیم. ایکاش ما هم سینمای کودک را جدی بگیریم و به حرمت دنیای پاک کودکی، شادیهای کودکان و تمناهای پاکشان را با تولید آثار جذاب و ملی، قدر بدانیم و باور کنیم کودک درون همه ما به اندازه کودکان این سرزمین به توجه و درک شایسته و بایسته نیاز دارد.
اکبر نبوی
منتقد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد