با محمد لقمانیان، عروسک‌گردان «فامیل دور»

جادویی به نام جان بخشی به عروسک‌ها

درنگی بر کوچ دریغ‌انگیز دنیا فنی‌زاده

1ـ واکنش‌های عاطفی و گسترده نسبت به درگذشت دریغ‌انگیز بانوی هنرمند، دنیا فنی‌زاده حکایت درس‌آموزی در وضع و روزگار امروز جامعه است. بی‌گمان زنده‌یاد دنیا فنی‌زاده در زمان زندگی این دنیایی به اندازه انگشتان یکدست هم جلوی دوربین‌های تلویزیونی و غیر آن دیده نشده بود. او به دنبال نمایش و جلوه‌گری‌های رایج این زمانی هم نبود. در دنیای خودش و در خلوت خانه و در اندیشه‌ورز دادن هنرش برای جان‌بخشی هرچه زیباتر و تاثیر‌گذارتر برعروسک‌هایی بود که انگار پس از همسر و فرزندانش، به همه دنیای او تبدیل شده بودند و او با لطافت خاص خویش برایشان دنیا می‌ساخت و این دنیا را برای من و ما بویژه کودکان این سرزمین به نمایش می‌گذاشت و...
کد خبر: ۹۸۴۹۳۵
درنگی بر کوچ دریغ‌انگیز دنیا فنی‌زاده

2 ـ اگر چنین است ـ که هست ـ و آن بانوی هنرمند را تا پیش از درگذشت اندوهبارش، کمتر کسی در جامعه انبوه مخاطبِ کارهای نمایشی عروسکی می‌شناخت، بنابراین چه نیرو و چه انرژی برانگیزاننده‌ای مردم را اینچنین برانگیخت و سیاهپوش و سیاووش خوان رفتنش ساخت؟ همه می‌دانیم ـ و درست آن است که بسیاری از ما پس از درگذشت او دانسته‌ایم ـ که او چه مهارت و هنر والایی برای زنده کردن عروسک‌ها داشت، و... اما آیا همه این شور و دریغ‌ها از کوچش به جهان بازپسین، به خاطر این دانستن است؟ مگر کم‌اند نامدارانی که در می‌گذرند و اندوه بر جای می‌گذارند؟ چرا رفتن‌شان ـ هر اندازه پردرد و مصیبت‌بار ـ مردم را این‌طور سنگین و پر جوش تکان نمی‌دهد؟ بغض در گلو نمی‌نشاند؟ رمز و راز زیستِ انسانی و هنری دنیا فنی‌زاده چه بود که احساس و دل مردم را جاکن کرد و موجی عاطفی و گسترده نسبت به او برانگیخت؟

3 ـ در این چند روز که از درگذشت بانو فنی‌زاده می‌گذرد، هر اندازه در پیرامون این بانوی هنرمند کاویدم و خواستم چرایی واکنش مردم را نسبت به او دریابم به چیزی جز شاخصه‌های زیر نرسیدم:

الف ـ صداقت و خلوص در عمل. آن‌گونه که از دوستان و نزدیکانش شنیده‌ام، دنیا فنی‌زاده در کار و فعالیت هنری، بسیار صادق و خالص بوده است. همه می‌دانیم و دیده و در حکایت‌ها و داستان‌های داخلی و خارجی خوانده‌ایم که انسان‌های اهل خلوص و صدق، عضو خانه قلب و جان مردمان می‌شوند. جامعه ـ حتی اگر دیر ـ آنها را با شوق برمی‌گزیند و دوستشان خواهد داشت. در واقع پاسخِ وجدانِ جامعه به انسان‌های خالص و صادق، جز عشق و محبت نیست.

ب ـ فعالیت برای کودکان و شادی آنها. کودکان، پاک‌ترین، زلال‌ترین و آفتابی‌ترین گروه سنی جوامع‌اند. رفتن به دنیای کودکی و گره خوردن با آن و شراکت قلبی و درونی پیدا کردن با تمناها و آرزوهای کودکان، به شکل طبیعی و منطقی، انسان را زلال و خواستنی می‌کند و آفتاب وجودش را دلپذیر و جانبخش می‌سازد.

ج ـ عشق به کودکان. چنانچه بپذیریم نفس کار و فعالیت برای کودکان، اثرات وضعی برشمرده در بالا را برای انسان به همراه خواهد داشت، باید بپذیریم که کار عاشقانه برای کودکان، جهانی والاتر و ساحتی پردیس گون برای انسانِ عاشقِ کودکان به ارمغان می‌آورد. چنین ساحتی مگر از چشم وجدان بیدار و گزینشگر جامعه دور می‌ماند؟ و مگر انرژی متراکم و پاک این مرتبه و ساحت، می‌تواند مغناطیسی پرقدرت باشد و جان به گُزین مردم را به سوی خود نکشاند؟

و دنیا فنی‌زاده با این هر سه مولفه نفس کشید، فعالیت کرد و شاید با دریغ از شعرهای نسروده برای شادی کودکان، از میان ما و از دست کودکان کوچ کرد و رفت.

4 ــ دنیا فنی‌زاده با زندگی و سلوک خود به ما آموخت کودکان را دریابیم و آرزوهاشان را در آثار دراماتیک عروسکی و غیر عروسکی بارور سازیم. ای‌کاش ما هم سینمای کودک را جدی بگیریم و به حرمت دنیای پاک کودکی، شادی‌های کودکان و تمناهای پاکشان را با تولید آثار جذاب و ملی، قدر بدانیم و باور کنیم کودک درون همه ما به اندازه کودکان این سرزمین به توجه و درک شایسته و بایسته نیاز دارد.

اکبر نبوی

منتقد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها