2ـ آری سخت است باورش، اما هنوز خیلیها باور ندارند که سینما (فیلم سینمایی) هنر/رسانه/ صنعتی جدی و راهبردی است و هیچ پدیدهای (کهن و نوین) یارای برابری با سینما ندارد. اگر کسی از ما بپرسد سینما چیست فقط میتوانیم بگوییم: سینماست. و این سخن یعنی که سینما تعریفش را با خود و در خود دارد. و چنانچه بپرسد به چه کار میآید؟ بیدرنگ میگوییم به چه کار نمیآید! انواع ریز و درشتی از کارکردها و دستاوردها و آموزههای جامعهشناختی و روانشناختی را دارد. نشاط و انگیزش میپراکند. هویت را پاس میدارد. به زندگی جمعی، معنا و مفهومی شناختی میبخشد. آرمانهای جمعی و قومی و تاریخی و فرهنگی را زنده نگه میدارد و گسترش میدهد. جایگاه کشور را در مناسبات فرهنگی و هنری جهانی تعریف میکند و بر میکشد. گزارهساز است و گزاره ها را به زبان هنر و رسانه به افکار عمومی منتقل میسازد. از پدیدارها سخن میگوید. رازگشایی میکند. دما و برودت احوال اجتماعی را مینمایاند. گاهی غفلتزُداست و گاهی غفلتآفرین. (در اینباره به تفصیل خواهم نوشت) جهان الگوها (پارادایمها) ست. و... و مگر میشود جهان امروز را بدون نهادی بنیادین و موثر و فراگیر به نام سینما تصور کرد؟ و مگر میتوان جامعه بشری و واقعیت های فردی و اجتماعی جاری در آن را بدون سینما دریافت، تفسیر کرد، و امروزش را به فردا پیوند داد. بخواهیم یا نخواهیم، بپذیریم یا انکار کنیم، واقعیتها و موقعیتهای انسانی و اجتماعی، در متن زیست و زندگی سینما بازتاب مییابند و به من و ما میگویند آنچه را که باید و زنهار میدهند از آنچه نشاید. بگذارید همین جا به شاهبیتِ استوار و پر نکته رهبر انقلاب حضرت آیتالله خامنهای اشاره کنم: «کلید پیشرفت کشور به میزان زیادی در دست سینماست.» این جمله، نه شعار است، نه مبالغه است و نه تعارف. بلکه ژرفای راهبردی سینما را برای برکشیدن کشور نشان میدهد و به کسانی که باید بشنوند (از خانواده سینما تا صاحبمنصبان و فرنشینان) خاطرنشان میسازد که سینما در کدام مرتبه و جایگاه سترگ و بلند جای دارد. ده سال و چند ماه از این جمله میگذرد. جمله ای که به زعم من باید همچون سند حکومتی در حوزه سینما انگاشته شود. اما دریغ که نشنیدند آنها که باید. و به راه خود رفتند که بیراه است و آسیب زننده. و آسوده از رنج ندانستن، همچنان سینما را به حال خود وانهادند و سرگرم ستیزهای کاهنده سیاسی و اجتماعی و اقتصادی شدند. ستیزهایی که نه آب دارد برای کشور و نه نان.
3 - من به سهم خود از دولتها و مجلسها و دستگاههای فرهنگی و هنری ناامیدم. آنها کار خود را میکنند و به راه خود میروند و گاهی از سر رفع تکلیف و شاید نگرانی از پرسشهای احتمالی و یا مطالبه های اجتماعی، از سینما و فیلم و هنر و... سخن میگویند. اما همه میدانیم که در سخن ایشان، سینما و پیاز و نخود و پفک و آجر در یک مرتبه قرار دارند.
به خانواده سینما امیدوارم؟ به گروه اندکی از آنها آری اما بسیاری را در بیراهه میبینم و میدانم. اما در میان همین بسیار، شمار قابل توجهی وجود دارند که همچون فرنشینان در قوای سهگانه، درک و دریافت درستی از سینما ندارند. اگر محافل و مجالسی برپا شود و به این گروه از سینماگران از قدرت و ارزش و جایگاه و نقش امروزی و تاریخی سینما در سرنوشت کشور سخن بگوید و این هم سخنی پیوسته و موثر باشد، بسیار امید دارم که این گروه هم، سینما را درست و کامل ببینند و در آثار خود یاریرسان مردم و فرهنگ و هویت آینده کشور باشند. حتی اگر به دنبال سود و تجارت و ... هستند از رهگذر تولید آثار شایسته و جذاب به کسب و کار و تجارت خود بپردازند. به هر حال در پیشانی این نوشته پذیرفتهایم که سینما صنعت است. و صنعت بدون گردش مالی و افزایش درآمد نمی تواند سرپا بماند و بپاید. گروه سومی هم در خانواده سینما فعالیت میکنند که درکی از هنر و فرهنگ ندارند و شوق و ذوق و نیازی به شناخت فرهنگ و مولفههای فرهنگی، هنری و رسانهای سینما در ایشان احساس نمیشود. به همین خاطر، به سختی میتوان با آنها همسخن شد. به این گروه امید ندارم. مگر عیسی نفسی پیدا شود و تصرفی عارفانه و یا اعجازی رخ دهد.
اکبر نبوی - منتقد و نویسنده سینما
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد