آنها رفتند و ما ماندیم

12 روز از حادثه تلخ ریزش ساختمان 17 طبقه‌ای ساختمان پلاسکو در چهار راه استانبول گذشت و هنوز سرنوشت شش شهروندی که در این حادثه ناپدید شدند، در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. خانواده‌های آنها در بیم و امید به سر می‌برند و نمی‌دانند آنها جان باخته اند یا زنده هستند. این حادثه آن‌قدر تلخ بود که قلب هر ایرانی را به درد آورد. شاید هیچ‌کدام از ما که بارها برای خرید به این ساختمان رفته بودیم،هیچ گاه فکر نمی‌کردیم این ساختمان فرو بریزد و چنین حادثه تلخی را رقم بزند و به تلی از خاک تبدیل شود و یک تراژدی بیافریند.
کد خبر: ۹۹۶۱۸۸
آنها رفتند و ما ماندیم

در مدت 10 روز عملیات آواربرداری، در کنار آتش‌نشانان مرد که در آواربرداری فعالیت داشتند، چند زن آتش‌نشان هم بودند که از روز اول به میدان آمدند.

خانم محمدی یکی از همین زنان آتش‌نشان بود که در کنار دیگر خانم‌های آتش‌نشان همکاری داشت. او که هنوز مرگ همکاران آتش‌نشان خود را باور ندارد، می‌گوید: نامزدم آتش‌نشان است.

از همان روز اول که حادثه ساختمان پلاسکو رخ داد، نامزدم در عملیات آواربرداری شرکت کرد. خودم هم طبق وظیفه ذاتی‌ام برای کمک به اینجا آمده‌ام و به خانه نرفته‌ام و همراه دیگر خانم‌های آتش‌نشان برای تهیه غذا در این مکان فعالیت داریم .

وی ادامه داد: در روزهای اول زمانی که فقط پیکر دو شهید آتش‌نشان پیدا شد، همه دعا می‌کردیم پیکر دیگر آتش‌نشانان نیز پیدا شود تا چشم انتظاری خانواده‌های همکارانمان و دیگر خانواده‌های جان باختگان پایان یابد. اما از روز چهارشنبه که پیکرهای مطهر شهدا در جریان عملیات آواربرداری پیدا شد، این محل پر شده بود از صدای گریه حاضران .

یکی از آتش‌نشانان ایستگاه 31 آتش‌نشانی تهران هم درباره لحظات پر اضطراب آواربرداری گفت: من 13 سال است که با عشق وارد سازمان آتش‌نشانی شدم و این عشق همچنان در وجودم است. با علی مستوفی ـ یکی از شهدا ـ که از آتش‌نشانان با اخلاق و مهربان ایستگاهمان بود، از شش سال پیش همکار بودم. ماموریت‌های زیادی را با هم رفته بودیم. اما این‌بار او به این ماموریت رفت و ما را تنها گذاشت. روز حادثه علی شیفت‌کاری‌اش پایان گرفته و به خانه رفته بود. اما زمانی که از آتش‌سوزی و حادثه پلاسکو باخبر شد، با من و چند نفر دیگر از دوستان آتش‌نشان از ایستگاه‌های دیگر نیز تماس گرفت و خواست برای کمک به دیگر همکارانمان برویم که او رفت و ما نیز آنجا رفتیم. همه تلاش می‌کردیم کسی در ساختمان نباشد اما یکباره ساختمان براثر انفجارهایی ریزش کرد و علی و دیگر آتش‌نشانان زیر تلی از آوار گرفتار شدند.

معصومه ملکی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۲
یاس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۰۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۱۱
۰
۰
خدا رحمتشان كند . خدابیامرزدشان . خدایا به دل خانواده هایشان صبر بده و تحمل و توان بده بتوانند این داغ بزرگ را تحمل كنند ما مردم همه از دلمان عمق وجودمان سوخت. قلم یارای نوشتن ندارد. زبان از گفتن حرف عاجز است فقط میتوانم بگویم این عزیزان شمع وجودشان در آتش سوخت. و در روزهای پایانی سال 95 خاطره ای تلخ برای همه ایرانیان رقم خورد عزیزانی كه با از خودگذشتگی برای رفاه مردم تلاش میكنندو مثل پروانه درآتش میسوزند.
مریم
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۰۱ - ۱۳۹۵/۱۱/۱۱
۰
۰
با شرایط موجود و حوادث فراوان و رئیس های كارآمد در هر زمینه ، ما هم به زودی میرویم ، بقول شاعر " مژه بر هم مزن تو خود نمانی "

نیازمندی ها