همانطور که برخی مسئولان جمهوری اسلامی ایران در روزهای گذشته به آن اشاره کردند، این اولینبار نیست که دولت آمریکا مواضع تند و غیرمنطقی علیه ایران اتخاذ و ما را تهدید به حمله نظامی کرده است لیکن از مجموع تهدیدات صورت گرفته همین بس که در نتیجه ایستادگی و مقاومت مردم، دولت و رهبری در ایران ما شاهد تقویت هرچه بیشتر بنیههای جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج از مرزهای خود هستیم.
بد نیست دولتمردان آمریکا با رجوع به حافظه تاریخی نهچندان دور، بررسی کنند زمانی که جورج بوش پسر، ایران را به حمله نظامی تهدید میکرد وضعیت و جایگاه ایران چه شرایطی داشت و اینک که تیم جدید در آمریکا کار را بهعهده گرفته، موقعیت منطقهای ایران در چه سطحی است.
به اعتقاد نگارنده، شرایط حساس فعلی درجه بالایی از حساسیت و دقت را میطلبد که چنانچه در این موضوع دچار خطا در تحلیل یا مواضع شویم، خسارات جبرانناپذیری برای کشور بهبار خواهد آورد. لیکن چنانچه در خواندن دست حریف در این رقابت موفق عمل کنیم، مزیتهای زیادی به توانمندیهای داخلی و منطقهای کشور افزوده خواهد شد.
برخی تحلیلگران بعضا دلسوز بر این اعتقادند که هدف و اولویت اول دونالد ترامپ و تیم نظامی و امنیتی وی، جمهوری اسلامی ایران است و لذا با تزریق نوعی نگرانی در سیستم تصمیمگیر کشور به بهانه ضرورت ندادن بهانه و گزک بهدست آمریکا مانع از آن میشوند که کشور در قبال رجزخوانیهای کابوی آمریکایی واکنشی نشان دهد تا مبادا بهانهای برای حمله آمریکا به ایران شود.
در این نکته که در قبال بیمنطقی ترامپ و تیم امنیتی و نظامی وی ضرورت دارد با تدبیر و عقلانیت برخورد کرد، شکی نیست اما باید توجه داشت که مصلحتاندیشی نباید بهگونهای باشد که اصل حق و حقوق یک ملت را تحتالشعاع قرار دهد.
اینکه برخی انتقاد میکنند نمایش توان دفاع موشکی نباید در این زمان انجام میشد تا بهانهای بهدست آمریکا نیفتد، سخن دقیق و سنجیدهای نیست، چرا که تجربه ثابت کرده است، آمریکا برای اجرای سیاستهای خود علیه کشوری نیاز به بهانه ندارد.
به اعتقاد نگارنده، رجزخوانیهای اخیر مقامات آمریکا قبل از آنکه برخاسته از تهدید واقعی باشد، بیشتر تلاشی است برای بازگرداندن پرستیژ و حیثیت از دست رفته خود در جهان. این واقعیت را میتوان بخوبی از بیانیه مایکل فلین، مشاور امنیت ملی کاخ سفید دریافت؛ آنجا که ایران را پشت تمام ناکامیهای آمریکا میداند.
با در نظر گرفتن جمیع جهات میتوان گفت که شرایط آمریکا بهگونهای نیست که بتواند به اقدام احمقانهای علیه ایران دست بزند:
اول؛ آمریکا از نظر داخلی همچنان درگیر وضعیت نابسامان ناشی از شکاف داخلی برخاسته از رقابتهای انتخاباتی است.
دوم؛ اتحادیه اروپا بهدلیل مواضع ناهماهنگ ترامپ، دولت وی را تهدیدی علیه اتحادیه میداند، پس آمریکا نهتنها اروپا را همراه خود ندارد بلکه حتی اجماع مورد نیازش را در اتخاذ تصمیمی غیرمنطقی علیه ایران نیز نخواهد داشت.
سوم؛ برخی اعضای تیم ترامپ از سیاستهای اوباما، رئیسجمهور قبلی انتقاد و از اینکه وی آمریکا را درگیر بحرانهای پرهزینه کرده، انتقاد میکنند لذا بهنظر میرسد که باز کردن پرونده جدید در منطقه همانند دولت قبلی آمریکا در دستور کار دولت فعلی نخواهد بود.
چهارم؛ در حال حاضر منطقه و جهان شاهد نوعی همپیمانی ویژه بین ایران و روسیه است و این همپیمانی عامل بازدارنده مهمی در برابر سیاستهای غیرمسئولانه آمریکا در منطقه خواهد بود. این درحالیاست که مواضع مطالعه نشده ترامپ در قبال مهمترین موضوعات و بازیگران مهم منطقهای و بینالمللی باعث شده جبهههای متعدد و متضادی روی سیاستهای جهانی ترامپ گشوده شود.
بهنظر میرسد ترامپ و یاران وی همچنان در فضای رقابتهای انتخاباتی بهسر میبرند و شعارهایی را سر میدهند که با واقعیات سیاست جهانی فاصله دارد.
با توجه به اینکه برخی از راهبردها و سیاستهای اعلام شده از سوی ترامپ بتدریج کنار گذاشته شده، میتوان گفت دولت ترامپ در حال حاضر سیاست آزمایش و خطا را پیشه خود ساخته. بر این اساس عمل و عکسالعمل طرف مقابل در آینده مبنای رویکرد آمریکا در سالهای پیش روی ترامپ خواهد بود لذا باید توجه داشت که نحوه رفتار و برخورد ما در قبال موضعگیریهای تنشزای دولت ترامپ میتواند شرایط جاری را برای ما به تهدید تبدیل کند یا اینکه فرصتی باشد برای تحقق اهداف منطقهایمان که لازمه آن حرکت هماهنگ در دو جبهه است:
اول: جبهه داخلی؛
1ـ ایجاد وحدت رویه داخلی در نحوه برخورد با احتمالات آینده
2ـ تمرکز هرچه بیشتر بر سیاست اقتصاد مقاومتی؛
دوم: جبهه خارجی؛
1ـ توسعه دامنه گفتمان استراتژیک با روسیه و چین از حوزه منطقهای به حوزه همکاریهای بینالمللی .
2ـ پایبند کردن هرچه بیشتر غرب به محور همکاریهای اقتصادی با استفاده از توافق برجام بهعنوان فرصتهای مطرح شده برای دو طرف.
در خاتمه آنچه را که میتوان با در نظر گرفتن جمیع جهات مطرح شده گفت، ایناست که رفتار ترامپ و همیاران وی علیه کشورمان تنها با هدف ایجاد رعب بازدارنده صورت میگیرد تا با دور نگه داشتن ایران از پروندههای مهم منطقه بتوانند سیاست منطقهای خود را ترسیم و به اهداف خود بدون مزاحمت ایران دست یابند و در این رابطه حل و فصل بحران سوریه، اعمال ترتیبات جدید در عراق، وضعیت لیبی، پرونده کردی و درنهایت مهمترین پرونده منطقه غرب آسیا یعنی فلسطین را براساس نگاه خود طراحی و به اجرا بگذارند.
محمدرضا رئوفشیبانی - سفیر پیشین ایران در سوریه
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد