در ستایش همراهی مجاهدانه همسر شهید فخریزاده
یکی از بانوان خوشذوق درخصوص جنگ شعری سروده است که میگوید «هر سربازی در جیبهایش، موهایش و بین دکمههای یونیفورمش زنی را به میدان جنگ میبرد. آمار کشتههای جنگ غلط است؛ هر گلوله دو نفر را از پای در میآورد سرباز و زنی که چشم به راه اوست»؛ شاید در نگاه اول به نظر میرسد ذکر این تعابیر احساسی برازنده ویژهنامهای که بهمناسبت گرامیداشت دانشمند شهید محسن فخری زاده منتشر میشود، نباشد اما اگر با اندکی اغماض به موضوع جنگ، شهدا و زندگی خانواده شهدا پس از فراق عزیزانشان نظری بیندازیم متوجه میشویم این عبارات نه فقط احساسی نیست بلکه جان کلام و روایتی شفاف از زندگی واقعی مادران و همسران شهداست که همیشه با اضطراب شهادت عزیزانشان زندگی میکنند. این حقیقت در جای جای سخنان خانواده شهدا دیده میشود و ذکر خاطره شهره پیرانی، همسر دانشمند شهید داریوش رضایینژاد در این خصوص خالی از لطف نیست. وی در دلنوشتهای برای خانواده شهدای هستهای به ماجرای لرزش دستهای خود و همسر شهید فخریزاده اشاره کرده و مینویسد: «دعوت کرده بودند برای افطار. من و خانم فخریزاده سر یک میز بودیم. ایشان محبت داشتند برای من برنج کشیدند. دستشان میلرزید. گفتم حاجخانم من سر ترور داریوش لرزش دست گرفتم. شما چرا دستتان میلرزد. گفتند شما راحت شدید. ما هرروز ترور میشویم. هرروز آماده ترور هستیم. حاج خانم امروز راحت شد.
کد خبر: ۱۴۳۳۵۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۹
مردی که میخواست همسرش را با خریدن عروسک پوکمون خوشحال کند، تقریبا باعث شد ازدواجشان رو به تمام شدن برود.
کد خبر: ۹۵۷۱۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۲۶