به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از روزنامه ایران ورزشی ، مردی که یک سال اخیر را در کشمکش دایمی با فدراسیون فوتبال ایران گذرانده و درگیریهای بی پایانش به نظر یک مخمصه بزرگ برای فدراسیونی محسوب میشود که انفعال و بی تفاوتی را سرلوحه کار خود قرار داده.
بی تردید نام کیروش بیش از هر ستاره و هر سوژه دیگری در یک سال گذشته در ویترین رسانهها نشسته و روی جلد نشریات خودنمایی کرده. او در یک ناسازگاری شدید در یک سال اخیر بیش از آنکه روی تیم ملی و برنامههای پیش رو متمرکز باشد و در کارزار دشوار و پرپیچ و خم انتخابی جام جهانی به موفقیت تیمش بیندیشد، سلولهای خاکستری مغزش را درگیر مجادله با فدراسیونی کرده که از نظر او توان مدیریت فوتبال ایران و برآورده کردن بدیهیترین و پیش پاافتادهترین خواستههایش را هم ندارد. خواستههایی که او در مسیر سنگلاخ حضور در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه به آنها نیاز مبرمی دارد و در عصر فعلی با امکانات ماورایی سایر تیمها به نظر یک شوخی بیمزه است اما به طرز کنایه آمیزی این شوخی بی مزه در جغرافیای فوتبال ایران حقیقت دارد. از همین رو بخش اعظمی از انرژی سرمربی تیم ملی ایران در یک سال اخیر صرف اصطکاک دایمی با فدراسیون فوتبال شده و از سرمربی موفق و سابقا محبوب تیم ملی، تصویر یک مربی عصیانگر و عصبی ساخته که با همین تصویر محبوبیت خود را در بدنه جامعه ایران به حراج گذاشته.
در این جنگ فرسایشی کیروش با کارفرمایش، خبر پیشنهادهای ریز و درشت از سراسر دنیا برای کیروش نگران کننده است و دلشورهها را به اوج میبرد. وقتی به تعبیر آقای سرمربی تیم ملی، تلفن همراهش به طور مرتب زنگ میخورد و به او پیشنهادهای رنگارنگی ارائه میشود، یک تناقض بی پایان و البته دلهرهآور نضج میگیرد. اینکه سرمربی تیم ملی ایران به طور مداوم زیر آماج وسوسههای جدیدی است که هر آن امکان دارد تیم ملی فوتبال ایران را در این مقطع حساس و کلیدی بی فرمانده کند. پیشنهادهایی که آخرین و شاید جدیترین آن از سوی تیم ملی آفریقای جنوبی است که یک دوره درخشان را با کیروش تجربه کرده و بر همین اساس به نظر بی میل نیست آن را دوباره تکرار کند.
فارغ از اینکه این پیشنهادها تا چه اندازه حقیقت دارند و چه مقدار از آن در دایره بازارگرمی طبقه بندی میشوند تا از آن طریق فدراسیون فوتبال ایران را تحت فشار بگذارند، مهم ماهیت این پیشنهادها و البته بی تفاوتی فدراسیون فوتبال است. اینکه واقعا چطور ممکن است سرمربی که ۵ سال رهبری یک تیم را بر عهده داشته و البته قراردادش تا پایان جام جهانی ۲۰۱۸ معتبر است، اینگونه مورد درخواست سایر تیمها باشد؟
عرف جهانی اینگونه است که معمولا به مربیان تحت قرارداد پیشنهادی ارائه نمیشود اما اینکه چرا این عرف در قبال کیروش رعایت نمیشود، یک علامت سوال بزرگ و مبهم است و این گمانه را به اذهان متبادر میکند که شاید قرارداد کیروش به گونهای تنظیم شده که او محدودیتی در مذاکره با سایر تیمها و بررسی سایر پیشنهادها را نداشته باشد.
از سوی دیگر بیتفاوتی فدراسیون فوتبال نیز در این ماجرا بسیار ابهام برانگیز است. اینکه واقعا در فدراسیون فوتبال فردی پیدا نمیشود که در قبال این پیشنهادهای رنگارنگ و یا تماسهای گاه و بیگاه موضعگیری کرده و واکنش نشان دهد؟ شاید هم برای فدراسیون فوتبال جدایی کیروش اهمیتی ندارد و آنها ترجیح میدهند در سکوت و بی خبری از شر این مربی بهانه گیر و سلطه گر خلاص شوند؟
سریال پیشنهادهای کیروش و البته سکوت فدراسیون به نظر یک سریال معمایی و کلیشهای است، سریالی که انتهایش مشخص نیست و البته حوصله همه را سر برده؛ یک سریال ملال آور با پایان باز!
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد