چرا می گویم ورزش. به این خاطر که چنین معضلاتی فقط در فوتبال نیست و ما در سایر رشته ها هم شاهد این هستیم که گروهی اقدام به تیمداری می کنند اما خیلی زود دست از کار می کشند و خبر انحلال آن تیم ها که حتی تا مرز قهرمانی در ایران و آسیا پیش رفته اند به گوش می رسد. این نقیصه از چند منظر قابل بررسی است:
برای ورزش ما هیچ توجیه اقتصادی وجود ندارد. این درحالی است که ورزش در دنیا از یک توجیه اقتصادی کارآمد برخوردار است، به طوری که سوای بحث های درآمدزایی، به بحث اشتغال زایی هم توجه می شود. امروزه در کشور ما یکی از موضوعات مهم بحث اشتغال است و همه ما شاهد بودیم که عمده بحث های 6 نامزد انتخاباتی در این 3 مناظره ای که داشتند، همین بحث اشتغال بود. اما در عین حال دیدیم هیچ کدام از این نامزدها به بحث اقتصاد ورزش و سهم آن در تولید ناخالص داخلی نپرداختند.
این عدم توجه نشان دهنده این است که در نگاه سیاستمداران ما ورزش جایگاهی ندارد و اگر هم صحبتی مطرح می شود خیلی مختصر و کوتاه از کنارش عبور می شود.
فدراسیون های ما از یک کارآمدی مدیریتی بی بهره هستند و عمدتا افرادی در این فدراسیون ها حضور دارند که فاقد نگاه حرفه ای مدیریتی مبتنی بر ساختار هستند.
وقتی در راس هرم یک رشته ورزشی با چالش های متعدد از جمله عدم ساختار مناسب، عدم تعریف سیاست های کلان و در عین حال عدم توجه به نیروی های خلاق و کارآمد مواجه هستیم شما نباید انتظار داشته باشید که در باشگاه ها همه چیز همراه با نظم و انضباط مدیریتی و حرفه ای باشد.
عدم وجود ساختار در باشگاه های ما از دیگر معضلات موجود است. ما فکر میکنیم چون عمده مشکلات در مسائل مالی است، پس همه چیز در باشگاه ه ها باید به این خلاصه شود که مدیرعامل و اعضای هیات مدیره باید به دنبال درآمدزایی باشند.
نتیجه چنین نگاهی این می شود که مدیریت کلان باشگاه فراموش می شود. تقسیم کار فراموش می شود. همه چیز قائم به فرد و سلیقه محور می شود.
در همه جای دنیا نظارت عالیه ای روی عملکرد باشگاه ها وجود دارد. سئوال من این است که در کشور ما کدام نظارت دقیقی وجود دارد. چرا باید شاهد این باشیم که هیات مدیره ها در باشگاههای بزرگ ما سرو شکلی صوری داشته باشند.
چرا نباید حسابرسی سالانه وجود داشته باشد. اگر نظارتی وجود داشت بعد از 4 سال عنوان نمی شد که مثلا باشگاه استقلال 80 میلیارد و باشگاه پرسپولیس بیش از 100 میلیارد بدهی دارند. این نشان می دهد هیچ نظارتی در کار نبوده و باشگاه ها صرفا بر اساس سلیقه مدیران وقت اداره می شدند. اینها همه حکایت از این واقعیت است که نه مدیران حرفه ای داریم و نه سازمان هایی که این باشگاه ها را اداره می کنند نگاهی حرفه ای به مسائل دارند. هیچ کس هم به دنبال این نیست که روی درآمدزایی باشگاه ها و هزینه های آنها نظارت داشته باشد.
متاسفانه چنین اتفاقاتی را ما فقط در فوتبال ایران می بینیم. ما در حال گذراندن دور تسلسل هستیم و به لحاظ مدیریتی و اجرایی با چالشی جدی همراه هستیم. در یک جمله باید گفت ورزش ما حرفه ای نیست. مدیران ما حرفه ای نیستند.
ابزارهای لازم برای یک مدیریت حرفه ای هم وجود ندارد و همه چیز در این ورزش فقط در حد شعار است. تا زمانی که نوسازی مدیریتی در باشگاه ها صورت نگیرد و شاهد بازسازی افکار نباشیم مطمئنا روز به روز شاهد حوادثی از این دست در فوتبال و سایر رشته های ورزشی خواهیم بود.
امیررضا واعظ آشتیانی - کارشناس ورزش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد