وقتی با آن نگاه قرمز خوشرنگشان جذبت میکنند و از فروشنده قیمت آنها را میپرسی با نوعی افتخار میگوید: مس زنجان است! عالی، داخلش سفید شده و بسادگی سیاه نمیشود و... بعد هم اگر حوصله داشته باشد و بخواهد مشتری را راضی به خرید کند از خواص پختن غذا در ظروف مسی میگوید و این که چقدر برای بدن خاصیت دارند.
همین دلربایی ساده ظروف مسی که سالهاست به فراموشی سپرده شده و حالا معلوم نیست کدام اهل هنر و کارآفرینی به ذهنش رسیده آنها را به صورت انبوه تولید کرده و وارد بازار کند، میتواند ما را روی ظروفی که استفاده میکنیم حساس کرده و به این فکر کنیم ما در چه ظرفهایی غذا میپزیم و میخوریم و چقدر به سنت و سبک اصیل خودمان پایبند هستیم؛ سبکی که تاریخ ثابت کرده برای ما سلامت و آرامش به همراه دارد.
اگر به تاریخ علاقهمند باشید و سری به موزه ایران باستان بزنید یا کتابهای تاریخی را ورق زده باشید حتما میدانید که ظروف سفالی، سنگی و مسی در کشور ما پیشینه دیرینهای دارد و جزو تمدن ایران به شمار میآید، اما چه شد که با نفوذ فرهنگ مصرفی غرب که قصدش تملک بازار است جای ظروف سفالی و مسی را ظروف تفلون، کریستال و... گرفت و ما بدون این که متوجه باشیم، سبک زندگی سالم خود را به سمت سبکی پر از مریضی تغییر دادیم.
تفلونها و حتی ظروف چدنی که به رنگهای مصنوعی آغشته شدهاند، یکی از دلایل ابتلای مردم به انواع سرطان و بیماریهای گوارشی و خونی است، اما واقعیت این است که اقتصاد و بازار سرمایه چنان افسارگسیخته به تملک پول و ثروت میاندیشد که سلامت آدمها چندان اهمیتی برایش ندارد. در دنیای امروز کمتر کسی به ظروف مورد استفادهاش فکر میکند. ما روی موج مُد و چشم و همچشمی سوار شدهایم و هر چه در بازار جلوه بیشتری داشته باشد همان را به خانه میبریم.
این که چه کسی به فکرش رسیده مس زنجان را وارد بازار ظرف و ظروف کند، مهم نیست، آنچه اهمیت دارد این است که از این حرکت حمایت شود و رسانهها از همین موضوع استفاده کنند و درباره استفاده از ظروف روحی، برنجی، مسی و... به مردم اطلاعات کافی و مفید بدهند. شاید همین سبب خیری شود و صنعت سفال همدان و اردکان هم به روزهای رونق خود برگردند و ما دوباره به سبک زندگی اصیل خود برگردیم و غذا و آبمان را در ظروف سفالی زیبا بخوریم تا از این طریق چرخ اقتصاد داخلی بچرخد، بیکاران کمتر شوند و خانهها آبادتر.
حواستان به نورهای مصنوعی هست؟
حتما شنیدهاید که پزشکان متخصص پوست معتقدند که نور لامپهای کممصرف کاری با پوست میکند که اشعه ماوراء بنفش خورشید؛ برای همین آنها به مردم توصیه میکنند حتی زیر سقف هم از کرمهای ضدآفتاب استفاده کنند.
واقعیت این است که شهرنشینی و زندگی در فضای ماشینی همه ما را وادار کرده کمتر از نور طبیعی استفاده کنیم. آپارتمانها معمولا کمنور هستند و ما مجبوریم حتی در طول روز هم برای روشنایی از نورهای مصنوعی استفاده کنیم. شاید بد نباشد حالا که رهبر معظم انقلاب روی سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی تاکید دارند، مهندسان ساختمان و معماران برای خانههای کوچک هم به فکر حداکثر استفاده از نور طبیعی باشند. البته بد نیست شهرداری که مجوز ساخت خانهها را میدهد به فکر چارهای باشد که مهندسان را تشویق و گاهی هم مجبور به طراحی خانههایی کند که بدون نور نباشد.
شنیدهها حاکی است که کشور ژاپن با کمبود زمین روبهرو بوده و هست. آنها مجبورند در خانههای کوچک زندگی کنند، اما خانههایی با پنجره و نورگیر. شاید بگویید ژاپن کشور آفتاب تابان است، اما کشور ما هم کشور پرآفتاب و پرنوری است. فقط باید کمی همت کرد و خلاقیت و مسئولیت را توامان کرد تا زندگی سالمتری را تجربه کنیم.
شهرسازی و معماری در کشور ما آنقدر بیبرنامه و بیدر و پیکر شده که هیچ اثری از معماری بینظیر ایرانی را نمیتوان در آن پیدا کرد؛ معماریای که پر از رنگ، نور و حیات بود. باور کنیم متراژ پایین خانهها فقط یک بهانه است برای بساز و بفروشهایی که فقط به فکر جیب و سود خود هستند و در زمان ساخت و ساز به تنها چیزی که فکر نمیکنند معماری ایرانی و سلامت انسانهاست.
شوراهای شهر و شهرداریها اگر از همین امروز تمرکز خود را روی تقویت معماری ایرانی و بروز آن در شهرسازی و خانهسازی قرار دهند، حتما در دهه آینده ما با کشوری زیباتر و شهرهایی رنگینتر روبهرو خواهیم بود. فقط کمی همت و مسئولیت میخواهد.
باران باستانی - روزنامهنگار
ضمیمه چمدان جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد