گفت‌وگو با محمدرضا ورزی به مناسبت روز بزرگداشت مولوی

تصوف نصفه نیمه دی‌کاپریو

خرداد سال 95 بود که خبر ساخت فیلم زندگی مولانا جلال‌الدین بلخی در هالیوود، واکنش‌هایی را در داخل کشور در پی داشت. دیوید فرانزونی، فیلمنامه‌نویس فیلم‌هایی چون گلادیاتور، شاه آرتور و آمیستاد طی مصاحبه‌ای اعلام کرد قرار است فیلمنامه‌ای براساس زندگی مولوی، شاعر پرآوازه ایرانی نوشته و تمایل دارد که بازیگران مطرحی چون لئوناردو دی کاپریو و رابرت داونی جونیور به ترتیب نقش‌های مولانا و شمس تبریزی را بازی کنند.
کد خبر: ۱۱۶۷۲۴۷
تصوف نصفه نیمه دی‌کاپریو

از زمان انتشار این خبر در رسانههای داخلی، برخی نسبت به این موضوع واکنش منفی نشان دادند و اعلام کردند چرا اصلا هالیوود باید فیلمی درباره مولوی و شمس بسازد و چرا بازیگرانی بور و چشم رنگی و با شمایل تیپیکال غربی، نقش دو شخصیت مهم خاورمیانهای و شرقی را بازی کنند. ضمن اینکه این بحث هم مطرح شد که وقتی آمریکاییها درک و شناخت درستی از مولوی و شمس و شعر و عرفان ایرانی ندارند، به طور طبیعی خوانش مناسبی هم درباره این اشخاص و موضوعات نخواهند داشت و به سمت روایت منفعتطلبانه، مبتنی بر سرگرمی و هالیوودی خود حرکت خواهند کرد.

این واکنشها در حالی در داخل مطرح شد که سینمای ایران به سیاق همیشه، موضعی خنثی و انفعالی درباره شخصیتهای مهم فرهنگی و اجتماعی و دیگر عرصههای تاریخ این سرزمین داشته و تقریبا هیچگاه جز مواردی بسیار اندک و استثنائی، اقدام مثبت و شایستهای در این زمینه انجام نداده است.

سینمای ما باوجود پیشرفت و موفقیتها و اعتبار جهانی، این امکان و موقعیت را داشت که نسبت به ساخت فیلمی درباره شخصیتهای بزرگ ایران از جمله مولوی اقدام کند، اما این اتفاق رخ نداد و درست زمانی که خبر ساخت این فیلم در هالیوود رسانهای شد، برخی به تکاپو افتادند و فریاد وااسفا سردادند که هالیوود به چه حقی میخواهد این کار را انجام دهد!

به بهانه امروز که در تقویم کشور روز بزرگداشت مولوی است، گفتوگویی با محمدرضا ورزی، کارگردان سینما و تلویزیون و آثاری چون معمای شاه، ابراهیم خلیلا...، تبریز در مه و کیمیاگر رفتهایم و درباره چرایی انفعال سینمای ایران درباره شخصیتهای بزرگ وطنی همچون مولانا صحبت
کردهایم.

همچنین با جستوجویی اینترنتی و در منابع خبری هالیوود، دریافتهایم که باوجود بیش از دو سال از خبر ساخت فیلم زندگی مولوی، هنوز خبر رسمی و تازهای در این خصوص منتشر نشده است.

وظیفه رسانه ملی و سینما

محمدرضا ورزی در پاسخ به این سوال که چرا سینمای ایران اعتنایی به شخصیت‌های بزرگی چون مولوی نمی‌کند، به جام‌جم گفت: هم سینمای ایران و هم رسانه ملی باید به مفاخر ملی هم بپردازند.

یکی از وظایف و رسالت‌های سینمای ایران، پرداختن به شخصیت‌های بزرگ این سرزمین است. همین‌طور رسانه ملی که باتوجه به عنوان ملی بودن باید به شخصیت‌های ملی بپردازد. بهترین اثر در تاریخ تلویزیون چه قبل و چه بعد از انقلاب، سریال ابوعلی سینا ساخته زنده‌یاد کیهان رهگذار
است.

اثری تماشایی که یک فیلم سینمایی هم از آن استخراج و اکران شد که من دو بار به دیدن آن رفتم. این اثر تکرارنشدنی است.

این کارگردان آثار تاریخی افزود: مخصوصا در سینما جا دارد که درباره مفاخر ایران کار شود که یکی از مهم‌ترین آنها مولاناست. اخیرا اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه در سخنرانی خود در سازمان ملل اعلام کرد که یکی از مفاخر ما مولاناست! خب، این خیلی بد است، چون صرفا مزار مولوی در ترکیه است، او را یک ترکیه‌ای بدانند. مثل این می‌ماند که چون مزار امیرکبیر در کربلاست، عراقی‌ها بگویند او یک عراقی بوده است!

ورزی ادامه داد: متاسفانه ما مقدار زیادی در این زمینه اجحاف کرده‌ایم، بیشترین اجحاف هم از سوی ما فیلمسازان بوده است. دستگاه‌های دولتی باید برای تولید آثار سینمایی در این زمینه، سرمایه‌گذاری کنند. بخش خصوصی هم معمولا عنوان می‌کند که توان سرمایه‌گذاری را در این زمینه ندارد و اگر هم اثری در این خصوص بسازد، بازگشت سرمایه نخواهد داشت.

درحالی که به نظرم بخش خصوصی اشتباه می‌کند. اگر در این بخش نگاه فراملی به این آثار شود و فیلم‌های جذابی تولید شود، اقبال مخاطب و بازگشت سرمایه هم قطعا اتفاق می‌افتد. اما فعلا بخش خصوصی درگیر مسائل اقتصادی است و بخش دولتی هم می‌گوید ساخت فیلم‌هایی در این زمینه، جزو اولویت‌هایش نیست.

کارگردان سالهای مشروطه بیان کرد: اخیرا برای پیشنهاد ساخت فیلمی درباره یکی از مفاخر به یکی از ارگانهای دولتی فرهنگی مراجعه کردم که گفتند اولویت ما نیست و این پروژه در صورت ساخت، شکست مالی میخورد. آنها عنوان کردند اگر میشود، سوژه دیگری برای ساخت پیشنهاد بدهید. اصلا ارگان دولتی چرا باید برای تولید فیلمی درباره مفاخر به فکر بازگشت سرمایه باشد؟ من فیلم «کمال الملک» زنده یاد علی حاتمی را در این مورد مثال میزنم. این فیلم باوجود برخی اشکالات مثل همه فیلمها، بسیار کار مهمی بود و مانا شد. وقتی کلیات این فیلم را میبینید، درمییابید این اثر از گذر زمان سربلند بیرون آمده است.

ورزی در همین زمینه ادامه داد: یک فیلم زندگینامهای خوب، باید حرف بزند، چون فقط منظور تولید و بازنمایی یک زندگی نیست. چون ارائه حجم زیاد اطلاعات معمولا در یک فیلم صد دقیقهای کار جالبی نیست. برای همین معمولا برشی از زندگی شخص را نشان میدهند و اندیشه و پیام او را به مخاطب ارائه میکنند. در کمال الملک هم ما با برشی از زندگی این نقاش و اندیشه او روبهرو بودیم. برای ساخت فیلمی درباره مولانا هم باید روی اندیشه این شاعر تمرکز کرد تا وجه زندگینامهای او. باید به آن اندیشهای پرداخت که در اشعار و مثنوی‌‌شان است، باید به آن حرفهایی پرداخت که ما را دچار دگرگونی میکند، وگرنه اینکه در چه سالی دنیا آمده و در چه سالی فوت کرده، اطلاعات موجودی است که چندان به کار نمیآید. ما باید در ساخت فیلمهایی درباره مفاخر دنبال اندیشه سازی و فرهنگسازی باشیم. باید بتوانیم پیامهایی سرشار از ویتامین تولید کنیم و جامعه با تماشای این فیلمها به شکل فرهنگی ویتامینه شود.

ورزی افزود: به نظرم در انفعال سینما، تلویزیون باید دست به کار شود و سراغ روایتهایی از زندگی شخصیتهای بزرگ تاریخ ایران برود. تلویزیون سراغ شاعر بزرگی چون استاد شهریار رفته که کار ارزشمندی است، اما سراغ نیاکان فرهنگی استاد شهریار همچون مولانا، حافظ و سعدی نرفته است. ما کارهای خوبی در این زمینه میکنیم، اما رها میکنیم. خود بنده یک 5 قسمتی درباره زکریای رازی به نام کیمیاگر ساختم و برای ساخت آن هم سالهای سال راجع به رازی تحقیق کردم. وقتی میخواستم این سریال را بسازم، یکی گفت رازی ملحد بود، یکی گفت ایشان شیعه نبود. این کار یک سال هم امکان نمایش پیدا نکرد و فقط با تدابیر مدیریت بعدی پخش شد. همان زمان مقالهای از شهید مطهری راجع به رازی خواندم که ثابت میکرد ایشان به تشیع در آمد و به شدت به ائمه نگاه ویژهای داشت. همینطور بحثی هم از رهبری پیدا کردم که چقدر از رازی تجلیل کرده بودند. رازی در پزشکی، شیمی و فلسفه شخصیت بزرگی داشت و 245 جلد کتاب نوشته است. این یک فاجعه فرهنگی است که عربها فقط به این دلیل که رازی در مقطعی در بغداد درس خوانده، بگویند رازی متعلق به ماست، اما خود ما در اینجا برای تولید اثری درباره او سنگاندازی کنیم و او را ملحد بخوانیم.

این فیلمساز گفت: تلویزیون باید آستین بالا بزند و با فیلمسازان مختلف کار کند و در قالب آثار جذابی به تفکر، اشعار و ایرانی بودن مولانا بپردازد. همچنین باید به وسعت ایران در گذشته اشاره کند و اینکه چه شد با جنگ، بی کفایتی و بیتدبیری برخی، به مرور گوشت تن این کشور کنده شد.

علی رستگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها