سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از بیتوته ،بارها شنیده ایم که« مرگ و زندگی دست خداست» و کسی از فردای خویش خبر ندارد؛ ولی زمانیکه شخص عزیزی را از دست می دهیم، نمی توانیم منطقی فکر کنیم و درگیر احساسات می شویم. در این مواقع تنها چیزی که میتواند ما را آرام کند، دوستان و نزدیکانی هستند که با روحیه ما اشنا هستند و میتوانند با حرف هایشان و دل داری هایشان ما را تسکین بدهند.
مراحل عزاداری فرد داغدار چیست؟
زمانی که انتظار اتفاق افتادن اتفاقی را ندارید، طبیعی است که در برخورد اولیه با آن پدیده، شوکه بشوید. مرگ هم همین طور است؛ سهمگین و غیرقابل باور! مرگ تنها اتفاقی است که جبرانی برایش وجود ندارد و این موضوعی است که افراد بازمانده نمی توانند هضم کنند. مواجهه افراد با از دست دادن عزیزانشان بطور کلی چند مرحله دارد:
مراحل پذیرش اتفاق ناگوار مرگ عزیزان
1. مرحله انکار: در این مرحله فرد داغدار سوالاتی می پرسد مانند :« چرا فلانی نمی آید؟»،« چرا خبری از او ندارم؟»،« چرا وقتی او را صدا می کنم جواب نمی دهد؟» و از پذیرش مرگ عزیزش طفره می رود. شما در این مرحله نمی توانید منطقا به وی بقبولانید که مرگ حادثه ای طبیعی است و فردی که از دست رفته است، هیچوقت باز نمی گردد.
شاید به دنبال بهترین جملات و کلماتی باشید که وی را آرام کند ولی باید به وی فرصت بدهید که ناباوری خویش را ابراز کند تا در ارامش بیشتری با مرگ عزیزش کنار بیاید. این اتفاق بیش تر زمانی می افتد که مرحوم یا مرحومه، به مرگ عادی از بین نمی روند؛ به عنوان مثال در اثر تصادف غیرمنتظره یا سکته قلبی( بدون سابقه عارضه قلبی)، در دعوای خیابانی، بر اثر سرقت و… می میرند. از دست دادن فرزند و کودک خردسال هم از این دست مرگ هاست که فرد داغدار نمی تواند آنرا برای خود توجیه کند؛ پس کل پدیده مرگ را انکار می کند.
2. مرحله خشم: زمانیکه از مرحله انکار مرگ عزیزانمان بیرون می اییم، امکان دارد ناباوری خویش را با حس خشم جایگزین کنیم. بارها در مراسم ختم شنیده ایم که به اعتراض گفته شده است« چرا من را نبردی؟ مگر گناه وی چه بود؟» یا« او که در زندگی به چیزی نرسیده بود، چرا او را بردی؟». این صحبت ها بیانگر ان است که فرد داغدار و عزادار، مرگ را پذیرفته است ولی حس بی عدالتی می کند و سخنانی بر زبان می اورد که اندوهش را بیش تر می کند. گاهی در این مرحله به فرد گفته می شود:« کفر نگو» و شخص را از ابراز خشم منع می کنند.
3. مرحله غم: این مرحله معمولاً نسبت به مراحل گذشته، طولانیتر است. پوشیدن لباس مشکی، ماندن بر سر مزار، گریه و اندوه تمام نشدنی، مرور خاطره ها، زیر و رو کردن وسایل عزیز از دست رفته و… همه از مسائلی است که در این مرحله گریبان فرد داغدار را می گیرد. بهترین کلمات و جملاتی که میتوانید در این مرحله به فرد داغدار بگویید جملاتی است مثل« یادش به خیر، جایش خيلي خالی است».
4. مرحله پذیرش: پذیرش مرگ به زبان اسان است و برای فرد داغدار، این امر محال بنظر می رسد. حتماً شنیده اید که گفته اند« داغش همیشه روی دلم است» و« جگرم آتش می گیرد وقتی یادش می افتم». چنينسخنانی به معنی ان است که فرد سوگوار مرگ را پذیرفته است و می داند جای خالی عزیزش هیچوقت پر نمی شود و با این جملات بر عمق اندوه خویش مهر تاییدی می زند و نیاز دارد هم دردی اطرافیانش را برانگیزد. در این مرحله فرد تقریباً به زندگی معمولی بازگشته است و میتواند عادی تر از گذشته باشد.
چگونگی برخورد با افراد داغدیده
بازگو کردن خاطره
خيلي وقت ها بهتر است به جای دلداری دادن ، خاطره ای از فرد از دست رفته بازگو کنید. با این کار هم یادش را گرامی داشته اید هم ممکن است باعث شوید فرد داغدار با یاد و خاطره عزیزش تسکین پیدا کند؛ ولی تلاش نکنید که خاطره ای خندهدار تعریف کنید. توقع زيادي است که فرد عزادار اندوهش را کنار بگذارد و به خاطره شما بخندد و با این کار باعث آزردگی وی می شوید.
« نگران نباش، به زودی حالت بهتر میشه»
در حالیکه قصد کمک به فرد داغدار برای نگاه به آينده را دارید، توجه به این نکته بسیار مهم است که به وی زمان لازم برای عبور از مرحله عزاداری داده شود. به هیچ وجه او را تحت فشار برای غلبه بر احساسات جریحه دار شده اش قرار ندهید.
همیشه آمادۀ کمک باشید
نه تنها در چند روز اول که دوستان و اقوام بسياري حضور دارند بلکه حتی ماههای بعد که ایشان به روال عادی زندگی خویش برمی گردند آمادۀ کمک باشید. به این طريق میتوانید ثابت کنید که« دوست خالص» هستید، دوستی که در زمان « تنگی» کنار دوستش باقی می ماند.
نگویید« او الان در جای بهتری است»
به جز مواردی که شما مطمئنید که فرد مرحوم و فرد داغدار هر دو به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند ، گفتن این جمله می تواند اهانت آمیز و ناراحت کننده باشد. بجای آن بهتر است که به رنج و ناراحتی که فرد عزادار تحمل می کند اقرار کنید.
اصرار نورزید که نباید غصه بخورند
شاید بخواهیم به فرد داغدار بگوییم، ‹آرام باش، آرام باش، گریه نکن.› ولی اغلب بهتر است بگذاریم اشکها جاری شوند.
نگویید غم آخرتان باشد
اظهار هم دردی و آرزوی خوب برای فرد داغدار نباید در بطن خویش خواسته بدی را برای او به دنبال داشته باشد. عبارت هایی مثل خداوند به شما صبر دهد، خداوند بخاطر صبرتان به شما اجر دهد، یا خداوند به شما سلامت دهد یا آرزومند سلامت شما هستیم، میتوانند مناسبتر باشند. به یاد داشته باشیم که دعا و ارزو برای طول عمر داغدیدگان، اگرچه ممکن است تلویحاً و غیرمستقیم به معنای ایجاد امکان تحمل مصیبت ها و تجربه داغ های ديگر نباشد ولی اثر مثبت آن بیش تر است.
نحوۀ صحبت کردن با شخص داغدیده
صحبت را عوض نکنید
هنگامی که با دوست تان هم دردی می کنید صحبت های بی ربط نزنید. برای کسی که در شرایط سختی قرار دارد از این شاخه به آن شاخه پریدن، سخت و در پایان خسته کننده خواهد بود. به جای این کار به وی دل گرمی بدهید که میتواند روی شما حساب باز کند، بعد اجازه بدهید هر چقدر نیاز دارد تنها باشد.
حتماً به وی نشان بدهید که میتواند هر چه قدر بخواهد با شما درددل کند یا نیازهای خویش را بگوید.
این نیز بگذرد!
این جمله تنها وقتی خوب است که در خصوص دیگران بکار برود اما نه وقتی که عزیزی از دست رفته باشد! اگر به فرد داغداری بگویید بزودی حالش بهتر خواهدشد و همه چیز مانند سابق می شود و بهتر است به مسایل مثبت فکر کند و… مانند این است که همه دردشان را نادیده گرفته باشید. باید به افراد داغدار فرصت داد و صبر کرد خودشان به این نتیجه برسند که دست از سوگواری بکشند.
نصیحت نکنید
موقع هم دردی با دوست او را نصیحت نکنید.
اشخاص خيلي کمی حاضرند که در موقع ناراحتی، به نصیحت های سایرین گوش کنند. تنها زمانی دوست تان را راهنمايي کنید که خویش او مستقیما از شما درخواست کرده باشد. در غیر اینصورت ، بیان کردن جملاتی مثل« همه چیز به مرور زمان درست می شه» نشان می دهد که شما فکر می کنید بهتر از وی از شرایطی که در آن قرار دارد اطلاع دارید.
گوش دهید
درصورتی که شخص سوگوار می خواهد بیش تر صحبت کند حتماً به صحبت هایش گوش دهید. ممکن است در ذهن تان لیستی از جملاتی را که می خواسته اید بگویید وجود داشته باشد ولی فراموش نکنید که وی داغ دیده است و احتیاج به حرف زدن دارد. پس فعالانه به صحبت هایش گوش دهید.
در مورد خودتان صحبت نکنید.
درصورتی که تجربه مشابهی داشته اید میتوانید در حد یک جمله به آن اشاره کنید. به عنوان مثال« من هم پدرم را از دست داده ام.» ولی لزومی ندارد بیش از یک جمله در مورد خودتان بگویید یا خاطرات خودتان را نقل کنید! هر قدر هم این تجربه مشابهت داشته باشد بهتر است دربارۀ آن زیاد صحبت نکنید به دلیل آن که بیشتر از آن که نشانگر هم دردی شما باشد نشان دهندۀ درگیری شما با تجارب فردی خودتان است.
عاقبت جویی و سؤال و جواب نکنید.
« حالا می خواهی چه کار کنی؟»،« تصمیمت برای آينده چیست؟!»،« برنامه ات چیست؟!» این ها سوالاتی هستند که باید از پرسیدنش پرهیز کنید. تصور کنید دوست صمیمی تان همسر جوانش را از دست داده و اکنون دو فرزندش بدون پدر مانده اند. آیا مجلس ختم موقعیت مناسبی است تا از وی سوال کنید که برای آينده اش چه برنامه ای دارد؟!! این کار بسیار اشتباه است! فرد عزادار در شرایطی نیست که بتواند برای آينده اش هیچگونه تصمیم گیری داشته باشد. برای وی به میزان کافی آينده مبهم و سؤال برانگیز هست. بنابراین بهتر است با این دست سوالات وی را نیازارید.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد