مأموران عاملان درگیری را بازداشت کردند و در تحقیقات مشخص شد سه نفر از افراد شرور که در این درگیری نقش داشتند، قمه داشتند؛ هرچند از طرف مقابل نیز افرادی بودند که قمه داشتند، اما ضربات مقتول همین سه نفر بودند و آنها به سیاوش حمله کردند. به این ترتیب سه مرد جوان به نامهای هاشم، سعید و شاهین بازداشت شدند. این سه جوان به قتل اعتراف کردند. بر این اساس با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و اولیایدم درخواست قصاص را مطرح کردند، برادر مقتول که در درگیری حضور داشت، در جایگاه قرار گرفت. او گفت: ما در یک خانه میهمان بودیم. میهمانی بزرگی برگزار کرده بودند. در جمع درباره اینکه چه کسی گندهلات است، صحبت شد. هرکسی رفیق خودش را بهعنوان گندهلات ورامین معرفی میکرد؛ همین حرفها باعث درگیری شد و در میهمانی درگیری مفصلی اتفاق افتاد. کسانی که معتقد بودند دوست خودشان گندهلات است، من را کتک زدند. من هم با برادرم تماس گرفتم و کمک خواستم. وقتی برادرم رسید، درگیری تمام شده بود. ما سوار ماشین شدیم و هر کسی به راه خودش رفت. پشت چراغ قرمز به صورت اتفاقی به هم رسیدیم و ماشینها کنار هم ایستادند. در این هنگام آنها دوباره به ما حمله کردند و درگیری آغاز شد. هاشم، سعید و شاهین داشتند ما را کتک میزدند، دوستان من هم به کمک ما آمدند و دعوا بالا گرفت. آنها برادرم را با قمه زدند و آنقدر بر بدنش ضربه وارد کردند که دیگر جای سالم برایش نمانده بود. این سه نفر با هم این ضربات را وارد میکردند.
بعد از اینکه دادگاه شکایت اولیایدم و اظهارات برادر مقتول را شنید، متهمان یک به یک در جایگاه حاضر شدند. وقتی هاشم در جایگاه قرار گرفت، گفت: من اتهام قتل را قبول ندارم. در آن درگیری افراد زیادی حضور داشتند، معلوم نیست ضربهای که من زدم به جایی از بدن مقتول برخورد کرده باشد یا نه، من فقط قمه را در هوا میچرخاندم.
وقتی نوبت به سعید رسید، او نیز ادعا کرد نمیداند ضربه را به کجای مقتول زده و، چون هوا تاریک بوده، چیزی قابل مشاهده نبوده است.
در این میان، شاهین، سومین متهم، قبول کرد ضربهای به مقتول زده است. او گفت: من میدانم ضربهای که زدم به پای مقتول برخورد کرده است. خودم دیدم به کجای او زده شده است. من یک لات هستم و قمهکشی بلدم، میدانم باید چطور بزنم که کسی نمیرد ضربه را هم به پایش زدم. ضربات دیگر را متهمان دیگر زدند، خودشان هم میدانند که چطور زدهاند، اما نمیگویند.
در این هنگام قاضی از متهم خواست که بگوید هرکدام از همدستانش به کدام قسمت بدن مقتول ضربه زدند، اما او از پاسخدادن به این سؤال امتناع کرد و گفت: ما چیزی علیه همدیگر نمیگوییم. من ضربهای را که خودم زده بودم، قبول دارم، اما نمیتوانم بگویم آنها هرکدام به کجای مقتول ضربه زدند و خودشان باید درباره خودشان اعتراف کنند و در مرام ما نیست که این کار را بکنیم. البته قصدی برای کشتن نداشتیم. مقتول و دوستانش هم قمه داشتند. آنها هم به ما حمله کردند و اگر ما نمیزدیم، آنها ما را میزدند.
بعد از گفتههای متهم، هیئت قضائی وارد شور شدند و متهمان را به پرداخت دیه محکوم کردند. رأی صادرشده مورد اعتراض اولیایدم قرار گرفت. آنها گفتند قتل عمدی بوده و خواستار صدور حکم قصاص هستند. وقتی پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد، پرونده مورد بررسی قرار گرفت و دیوان عالی کشور نیز حکم صادرشده را نقض کرد. در حکم دیوان قتل، عمد تشخیص داده و از دادگاه خواسته شد تا درباره اینکه چه کسی مرتکب قتل شده است، تحقیق شود. به این ترتیب پرونده یک بار دیگر به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهمان پای میز محاکمه رفتند.
شاهین بار دیگر در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من با دوستانم پیمان رفاقت بستهام و آن را نمیشکنم، اگر دوست دارند خودشان اعتراف کنند.
سپس سعید در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من اصلا با مقتول درگیری نداشتم و با برادرش درگیر بودم و قتل کار من نیست، ضربهای هم نزدم.
در ادامه هاشم در جایگاه قرار گرفت. او نیز ادعا کرد نمیداند ضربه کاری را چه کسی زده است و گفت: در آن شلوغی من متوجه هیچچیز نشدم. اصلا نمیدانم دقیقا چه کسانی ضربه زدند.
در ادامه با توجه به اینکه متهمان حاضر نشدند واقعیت را بگویند، دادگاه شاهدان درگیری را احضار کرد تا تحقیقات از آنها ادامه یابد و این افراد درباره اینکه چه کسی ضربه کشنده را به سیاوش وارد کرده است، توضیح بدهند.
به این ترتیب ادامه رسیدگی به این پرونده به بعد موکول شد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد