به گزارش گروه
حوادث جام جم آنلاین، عامل اصلی این حادثه تلخ و همدستانش بلافاصله توسط پلیس دستگیر شدند. گرچه متهمان در مراحل تحقیقات هرکدام جرم را به گردن دیگری میانداختند اما در بررسیهای پلیسی، متهم اصلی شناسایی شده است. این هفته سراغ قربانی جرم رفته و پای درددلهای او نشستیم.
تا آنجایی که میدانم دستت پیوند شده بود؟
بله، اما پیوند نگرفت و مجبور به قطع دستم از بالای مچ شدم.
متهم میگفت حاضر است تمام هزینههای درمان و دیهات را پرداخت کند؟
هیچ پولی برای من، دستم نمیشود. من تا آخر عمرم با یک دست باید زندگی کنم و خواهان قصاص دست متهم هستم.
چه زمانی این اتفاق افتاد؟
اوایل آبانماه بود که حادثه برای من رخ داد و هنوز هم در شوک آن هستم و باورم نمیشود.
از آن شب بگو؟
آن شب همراه برادرم، راهی خانه دوستبرادرم در خیابان دماوند شدیم. برادرم مقابل در ایستاده بود و من برای خرید او را ترک کردم. چند دقیقهای طول نکشید که هنگام برگشت دیدم چند مرد سراغ برادرم آمدهاند و به او ميگفتند برای چی اینجا ایستادهای؟ و بعد از آن هم درگیری بین برادرم و مردان ناشناس که یکی از آنها متهم اصلی پرونده بود بالا گرفت.
بعد چه اتفاقی افتاد؟
با دیدن این صحنه، خودم را به برادرم رساندم و به دفاع از او وارد درگیری شدم. متهم اصلی پرونده با شمشیری که در دست داشت به من حمله کرد و ضربه محکمی به دستم زد. دستم روی زمین افتاد و برادرم که از این ماجرا شوکه شده بود با التماس از آنها میخواست که اجازه بدهند مرا به دکتر برساند.
متهم اصلی پرونده با شمشیر ما را میزد و میگفت من جنگی و دعوایی هستم. آن شب برادرم خیلی التماسش کرد که اجازه دهد من دستم را بردارم و به بیمارستان برویم تا پیوند بزنیم اما آنها دستبردار نبودند.
آن شب دستت را پیوند زدند؟
بله اما دستم خیلی سیاه شد و دکتر معالج گفت که عمل مفید نبوده و دو هفته قبل دست چپم را برای همیشه از دست دادم.
فکر میکنی چرا آنها این کار را انجام دادند؟
واقعا نمیدانم اما میدانم که متهم اصلی پرونده از اراذل و اوباش است و مدام برای دیگران کریخوانی میکند. من کشتیگیرم اما الان با یک دست هیچ کاری نمیتوانم انجام دهم.
اما متهم اصلی پرونده منکر است و میگوید او قمه را نزده است؟
خودش بود و به اشتباه که یک نفر را گناهکار معرفی نمیکنم. او با قمهای که در دست داشت به من حمله کرد.
هلیا نصرتی / تپش ضمیمه حوادث روزنامه جام جم