ضدقهرمانی که اگر در داستان درست پرداخته شود، در ذهن مخاطب جایگاهی کاملا تثبیت شده و مختص به خود پیدا میکند.
در سینمای ایران یکی از مصادیق بازیگرانی که ماندگاریشان را مدیون نقشهای متفاوت و ضدقهرمانهایی پرقوام و جاندار هستند، بهرنگ علوی است.
علوی که از نوجوانی تئاتر را به شکل حرفهای کار میکرد، هرگاه فرصت بازی جلوی دوربین را یافت از پس آن بهخوبی برآمد، تا جایی که در سی و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر نامزد نقش مکمل بازیگری مرد برای فیلم «دربند» شد و همچنین در جشن حافظ هم نامزد بهترین بازیگر تلویزیونی سریال «هشت و نیم دقیقه» بود.
همه اینها بهانهای است برای گفتوگو با بهرنگ علوی که به قول خودش منفورترین نقش تاریخ سینمای ایران را در فیلم «گیجگاه» به کارگردانی عادل تبریزی بازی کردهاست؛ صحبتی که دریچهای شد برای پرسیدن از حال و هوای جشنواره فیلم فجر امسال که اصلا همین برگزاریش در این شرایط کرونایی سر و صدای خیلیها را بلند کردهاست.
از شروع همکاری و پیشنهاد بازی و مواجهه با نقش شاهرخ، روی کاغذ بگویید.
سال گذشته، قبل از همهگیری کرونا بود که فیلمنامه گیجگاه را مطالعه کردم. قصه عجیب، جالب و پرریسکی داشت که من را شگفتزده کرد.
پرریسک از چه نظر؟
از این نظر که تهیهکنندگان امروزی، معمولا فیلمنامههایی را برای ساخت میپذیرند که به نوعی خیالشان از بابت بازگشت سرمایه راحت باشد، اما از طرفی دیگر اگر ریسکی که میکنند جواب دهد اتفاق بسیار خوبی میافتد، مثل خیلی از فیلمها که با ریسک ساخته شد، اما نتیجه کار به نحوی شد که در تاریخ سینما ماندگار ماند.
گویا فیلم فضایی نوستالژیک دارد.
«گیجگاه» در دهه ۷۰میگذرد، اما به معنای واقعی نوستالژیک نیست. به قول خود عادل تبریزی، کارگردان عزیزمان گیجگاه نوستالژیک نیست، حالی دیگر است. در این فیلم تمام کاراکترها به نوعی شیرین هستند و رگههایی از طنز دارند بهجز من که نقشی کاملا جدی است.
شخصیت جدی شاهرخ دارای چه ویژگیهایی بود که بازی در آن را پذیرفتید؟
شاهرخ شخصیت متفاوتی بود که جایش در کارنامه کاریام خالی بود. نماد و سمبل تمام بدمنها و نقشهای منفی تاریخ سینمای ایران. به قدری منفی که اگر بعدها به شما بگویند در تاریخ سینمای ایران یک بدمن به معنای واقعی کلمه مثال بزن، نام شاهرخ را میبرید. پر واضح است در هر دهه از سینمای ایران به صورت تیپیکال فرم بدمنها مشخص است. هر کدام ویژگیهای بصری و فیزیکی خاص خودشان را داشتند و ما طی همفکری که با عادل تبریزی داشتیم، از همان روز اول تمام کاراکترهای منفی سینمای ایران را در چرخ گوشتی ریختیم و نتیجهاش شد شاهرخ.
ارتباط برقرار کردن با این شخصیت به غایت منفور سخت نبود؟
نه، در بازیگری هیچ چیز برای من سخت نیست. کارنامه کاریام گویای آن است که نقشهای متفاوت و چالش برانگیز را دوست دارم و شاید به همین دلیل است که خیلی پرکار نیستم. آنچه مشخص است، این که نویسندگان ما نقشهای منفی را چالش برانگیزتر مینویسند و برای بازیگر جذاب است که خودش را در چالش بیشتری محک بزند. در فیلمنامه پرریسک گیجگاه، من پرریسکترین نقش را بازی کردم؛ نقشی که بار منفی قصه را بهدوش میکشد، اما بیننده خیلی هم از او بدش نمیآید.
به هر حال بازی در نقشهای آزاردهنده بعضا تبعات سختی هم دارد. بسیاری از بازیگران نمیتوانند سلامت جسمی و روحی خود را هنگام ایفای نقشهای شرورانه حفظ کنند و البته در مقابل، برخی دیگر در این مهم عملکرد خوبی دارند. شما چطور، سلامت جسمی و روحی تان تحت تاثیر این نقش قرار نگرفت؟
به لحاظ جسمی زد و خوردهایی که این نقش داشت، من و بازیگر مقابلم را دچار آسیبهای فیزیکی کرد اما به لحاظ روحی از بازی در این نقش با تمام وجودم لذت بردم. به این خاطر که من با دیدن فیلمهایی از جنس گیجگاه و با دیدن نقشهایی از جنس شاهرخ عاشق سینما شدم.
با بازی در این نقش نگران بازخورد منفی یا حرف ناشایست بعضی از مخاطبان به خصوص در فضای مجازی نشدید؟
به هیچ وجه. من به عنوان یک بازیگر زمانی نگران میشوم که نتوانم نقش منفی را تمام و کمال منفی دربیاورم. اتفاقا زمانی خستگی از تن من در میرود که بابت نقش منفی بازخوردهای عجیب و غریب ببینم. عجیب و غریب از این جهت که حس کنم مخاطب من را در آن نقش منفی کاملا باور کرده. این یعنی من کارم را به قدری درست انجام دادهام که حال مخاطبم را دگرگون کرده و این خیلی زیباست.
در سینما و تلویزیون ایران معمولا اگر هنرپیشهای مثلا در ژانر کمدی یا تراژدی یا... محبوب شود، دوست دارد آن را دوباره تکرار کند، چون مردم او را با آن نقش پذیرفتند و نگرانند اگر نقشهای دیگری قبول کنند ممکن است مخاطبان آن را نپذیرند. شما چطور باتوجه به کارنامه کاریتان نگران نیستید کلا در نقشهای منفی تعریف شوید؟
این نکته را به هوش مخاطب و فیلمسازان بعدی میسپارم. اگر فیلمسازی این نقش من را ببیند و دوباره و دوباره من را برای همین نقش بخواهد یعنی به قابلیتها و تواناییهای من در بازیگری اعتماد نکرده. او خیلی راحت با خودش میگوید: بهرنگ علوی در این نقش خودش را ثابت کرده، پس من چرا دنبال گزینههای دیگر بگردم. خب، چنین کارگردانی جسور نیست و انتخاب من برای بازی کار با فیلمسازان جسور است. میخواهد فیلم اولش باشد یا فیلم صدم. جسور بودنش موفقش میکند. بله، شما درست میگویید. در این سینما اگر نقش یک دزد خوب را بازی کنید تا ابد نقش دزد را به شما پیشنهاد میدهند. این تکرار برای بازیگر و فیلمساز چه دستاورد لذتبخشی دارد؟! چرا ریسک نمیکنید؟! عادل تبریزی به عنوان یک کارگردان جوان در گیجگاه، نقش تیپیکالی به من پیشنهاد کرد که اصلا در رده سنی من نبود. در اینجا حدودا ۱۵سال بزرگتر از سن اصلی خودم را بازی کردم و فارغ از بقیه ویژگیهای فیلم، همین نکته هم برایم بسیار جذاب بود.
اصلا همین حضور در فیلم یک کارگردان فیلم اولی ریسک بالایی میطلبید.
شما به فهرست بازیگران و عوامل فیلم گیجگاه نگاه کنید. استاد جمشید هاشمپور، حامد بهداد، باران کوثری، سروش صحت و باقی دوستان چرا باید ریسک کنند و در فیلم یک جوان تازه کار بازی کنند؟ به جرات میگویم چون عادل کارگردانی فوقالعاده است و خاطرم هست حتی یک بار به او گفتم: تو مجنون سینما هستی. فیلمنامه این فیلم به قدری جدید و خود عادل به قدری حرفهای بود که نمیشد به او «نه» گفت. اطمینان دارم گیجگاه، شبیه هیچکدام از فیلمهای حاضر در جشنواره فجر امسال نیست و متفاوتترین فیلم است.
بازی کردن در کنار بازیگران بزرگی چون جمشید هاشمپور، حامد بهداد، باران کوثری و... چطور بود؟
استاد هاشمپور، تمام رویای بازیگری من در کودکی بودند. پدر من عاشق سینما بود و در کودکی من را زیاد به سینما میبرد و اصلا یکی از دلایلی که من عاشق سینما شدم همین بود که خیلی همراه پدرم به سینما میرفتم. در دهه۶۰ زوج سوپراستار سینمای ما جمشید هاشمپور و فرامرز قریبیان بودند و من با عشق تمام کارهایشان را روی پرده بزرگ سینما دنبال میکردم. از همان روزها تا امروز آرزوی بازی کردن روبهروی ایشان را داشتم.
و بالاخره به آرزویتان رسیدید؟
نه، آنطور که دلم میخواست. درست است که هر دو در گیجگاه و همچنین فیلم ژن خوک بازی کردیم، اما من در هیچکدام از این فیلمها نتوانستم با استاد هاشمپور در یک قاب مشترک قرار بگیرم. تنها کاری که در گیجگاه از دستم برآمد، این بود که از عادل تبریزی خواهش کنم روزهایی که آقای هاشمپور بازی دارند و من بازی ندارم، من را هم آفیش کند که من فقط در پشت صحنه بنشینم و بازی ایشان را ببینم.
بهتر نبود به ایشان میگفتید یک سکانس مشترک با آقای هاشمپور برایتان بنویسند؟
قصه گیجگاه طوری است که نمیتوانیم باهم رو در رو شویم.
از تجربه بازی در کنار دیگر همکارانتان میگفتید.
حامد بهداد دوست قدیمی من است و سالها بود به هم میگفتیم ما بالاخره باید با هم کار کنیم. قرار بود در فیلم سد معبر با هم همبازی شویم که من سر سریال هشت و نیم دقیقه رفتم و محسن کیایی عزیز به جای من در این فیلم رفت تا بالاخره گذشت و در این فیلم بعد از سالها به خواسته مان رسیدیم و رو در روی هم بازی کردیم. بسیار کیف کردم، حامد خیلی پرانرژی و با انگیزه است و به نظرم هنوز استعدادهای شگرف او آنطور که باید کشف نشده. از سوی دیگر باران کوثری بسیار مهربان و بامعرفت است و از لحظهای که وارد صحنه میشد با انرژی زیادی که داشت انرژی تمام بچههای گروه را هم بالا میبرد. همچنین تمام دوستانی که در این فیلم کنارشان بازی کردم، همگی در نوع خود عالی بودند. اتفاقا یکی از ویژگیهای این فیلم دعوت به همکاری از یکسری بازیگران فراموش شده تاریخ سینما چون حسن رضایی، رضا صفاییپور و... بود که به نظرم حضورشان اساسا برکت این فیلم است.
گیجگاه فیلمی است که دغدغهها و سوژههای اجتماعی بسیار پررنگی دارد. میتوانیم اینطور بگوییم که بهرنگ علوی در طول سالها بازیگری علاقهاش به مسائل اجتماعی بیشتر شده یا این تغییرات روالی است که طبیعتا هر هنرمندی طی میکند؟
همانطور که میدانید سینمای ما فقر ژانر دارد. مجموع فیلمهایی که امسال در سینما ساخته شده در نظر بگیرید، چند ژانر میبینید؟ نهایتا سه ژانر اجتماعی، کمدی و دفاع مقدس. من بازیگر سختگیری نیستم و فقط در بین گزینههای موجود انتخاب میکنم و انتخابهای ما محدود است. کدام بازیگر از پرکاری بدش میآید، اما وقتی در باند کسی نیستم بالاجبار لاکپشتی حرکت میکنم. من سال ۹۱ با اولین کار جدی سینماییام «دربند»، نامزد سیمرغ جشنواره شدم، اما سال بعد از آن کار نکردم. چون هر نقشی که به من پیشنهاد شد شبیه شخصیت بهرنگ در فیلم دربند بود. میخواهم بگویم به هر قیمتی بازی نمیکنم. آن سال را کار نکردم و دو سال بعد با تجربه جدید لانتوری، امکان مینا و مرگ ماهی به جشنواره آمدم.
امسال سیمرغ میگیرید؟
(میخندد) پیشبینی من برای هر سال سیمرغ گرفتن است، حتی سالهایی که فیلم هم در جشنواره ندارم؛ اما در مورد فیلم گیجگاه باید بگویم که با توجه به فضای خاصی که دارد، فکر میکنم رضایت خاطر مردم و منتقدان را فراهم کند. امیدوارم هر فیلمی که در این دوره از جشنواره شایسته است، به حقش برسد و در نهایت به رای داوری هر آنچه باشد احترام میگذارم. چون داوری کار بسیار مشکلی است و فارغ از بحث سلیقهای بودنش معیارهای پیچیدهای هم در انتخاب فیلم دخیل است. بهخصوص امسال که سختگیری هم بیشتر بود. هر سال در بخش سودای سیمرغ ۲۲ فیلم حاضر بودند، اما امسال ۱۶فیلم است که البته از نظر من در سال تعطیلی سینما میشد تعداد فیلمها بیشتر از این هم باشد.
اشاره خوبی کردید، با توجه به شرایط کرونایی امسال، خیلیها معتقدند اصلا برگزاری جشنواره دلایل غیرسینمایی دارد و پیشبینی میکنند میزان تولیدات سینمایی و کیفیت برگزاری جشنواره امسال عملا حاصلی برای سینما نخواهدداشت. شما چطور فکر میکنید؟ آیا بهتر نبود این دوره از جشنواره را برای شش ماه یا یکسال به تعویق میانداختند تا با کیفیت بهتری برگزار شود؟
نباید چراغ سینما خاموش شود. چه کسی میداند شش ماه یا یکسال دیگر وضعیت کرونا به چه صورت درخواهد آمد؟ جشنواره فیلم فجر، تنها جشنواره رسمی و ملی است و هر سال بالاخره بهانهای پیش میآید برگزاری آن لغو شود! این که نمیشود. در این ۱۰روز برای ما فرصت تماشای کارهای همکارمان بهوجود میآید، ارتباطات کاری بالا میرود و چرخه اقتصادی سینما رونق بیشتری میگیرد. امسال هم مثل هر سال، دلم میخواهد در جشنواره فجر یک غافلگیری ببینم. طی این سالها جوانهای زیادی در حوزههای فیلمسازی، بازیگری، فیلمبرداری و... باعث غافلگیری مخاطب شدند و امیدوارم امسال هم شاهد چنین رویدادی باشیم.
ساناز قنبری - سینما / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد