این دو مدتهاست در خانه تئاتر با یکدیگر همکار هستند. گیلآبادی، مدیرعامل خانه تئاتر است و فراهانی هم ریاست هیات مدیره انجمن بازیگران خانه تئاتر را به عهده دارد. با اینکه فراهانی را بیشتر به عنوان بازیگر میشناسیم اما با کارگردانی بیگانه نیست و طی سالها، نمایشهایی را در تئاتر روی صحنه برده است. او سالهاست دستی در نوشتن نمایشنامه، فیلمنامه و داستان هم دارد. فیلمنامه همین فیلم «مهمانی از کارائیب» براساس رمان خودش به نام «مهمانی از کارائیب - شبی با کاسترو» نوشته شده است. همچنین سال گذشته کتابی به نام «پنجاه و پنج داستان کوتاه» را منتشر کرد که شرح زندگی خودش از کودکی تا امروز است. همه اینها نشان میدهد بهزاد فراهانی در 76 سالگی همچنان پویاست، در بازیگری، نویسندگی و کارگردانی فعالیت مستمر دارد و البته همواره دغدغههای صنفی و تئاتری داشته و در دفاع از اهالی تئاتر، به عنوان چهرهای مطالبهگر شناخته میشود. در گفت و گویمان با او از هر دری صحبت کردیم؛ از تئاتر گرفته تا انتخابات ریاستجمهوری.
دولت دوازدهم به پایان نزدیک میشود. به نظر میرسد اهالی تئاتر شاید بیشتر از سایر هنرمندان در این دولت آسیب دیدهاند. همینطور است؟وضعیت اسفناک است. در جامعه کنونی زندگی و معیشت مردم و به ویژه صاحبان مشاغل سخت به قهقرا رفته و سفرههایشان کوچک شده؛ تئاتر و اهالی تئاتر هم از این جامعه جدا نیستند. بنابراین تا وقتی جامعه از تنگنا و شکاف طبقاتی خارج نشود نه تنها در تئاتر، بلکه در تمام هنرها وضعیت پیچیده و دردناک خواهد ماند، چون هنر از دل جامعه میآید و جامعه دردمند، هنری دردمند دارد. ما هشت سال تمام منتظر بودیم آقای روحانی یک قدم در عرصههای مختلف بهویژه در هنر و بهویژهتر در تئاتر بردارد، اما ظاهرا عضله پای ایشان گرفته بود که هیچ قدمی برنداشت! نهتنها قدمی برنداشت بلکه علیه آن هم عمل کرد.
کدام موارد علیه تئاتر بود؟
ایشان اجازه داد سالنهای دولتی از مخاطبان تئاتر، بیست سی درصد پول بگیرند. در حالیکه در گذشته این سالنها متعلق به مردم بود و باید آن را در اختیار مخاطبان تئاتر میگذاشتند نه اینکه سالنها را به منبع درآمد تبدیل کنند. به جرات میگویم ک حتی در دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد وضعیت تئاتریها خیلی بهتر از این هشت سال گذشته بود. به عنوان مثال در دولت نهم و دهم، پول بیمه ما توسط خود دولت پرداخت میشد اما الان دولت این کار را انجام نمیدهد. برای بازیگر تئاتری که در تامین معاشاش هم مشکل دارد پرداخت پول بیمه واقعا مشکل است. آقای روحانی برای ما چه کاری کرد؟ اعلام کنند تا بدانیم. جوانترها به جای خود، برای اهالی تئاتر بالای 60 سال چه کردند؟
در هشت سال گذشته هرگز بیمه هنرمندان تئاتر را دولت نپرداخته است؟
جایی هم که دولت پرداخت کرده اول پدر ما را در آورده بعد پرداخته. اخیرا بیژن افشار، یکی از هنرپیشههای بزرگ تئاتر را به دلیل ابتلا به کرونا از دست دادیم. خوب است بدانید زمانی که ایشان به کرونا مبتلا شده بود به بیمارستان مراجعه کرد و بیمارستان همان ابتدا برای اینکه او را بستری کند 90 میلیون تومان پول خواست و چون او این مبلغ را نداشت، ما با هزار خواهش و تمنا در بیمارستانی دیگر بستریاش کردیم. این است زندگی اهالی تئاتر، این است وضعیت یک پیشکسوت تئاتر.
اوضاع در دوره شیوع ویروس کرونا چطور بوده؟
در این مدت هر نهادی بالاخره نظم و نظامش را پیدا کرده. مترو، تاکسیرانی، اتوبوسرانی و هر جای دیگری حتی شده با در نظر گرفتن تمهیداتی کارشان را ادامه دادهاند، ولی اهالی تئاتر هر روز درگیر باز و بسته شدن سالنهای تئاتر هستند. بازیگران وابسته به خانه تئاتر، همگی بازیگران حرفهای تئاتر هستند که زندگیشان از بازی روی صحنه میگذرد و بیشتر از یک سال است که نمیدانند چه باید بکنند!
خاطرم هست زمستان گذشته نمایندگان صنوف تئاتری در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند. ماحصل و دستاورد این تجمع چه بود؟
هیچ. من خودم از پیشنهاددهندگان تجمع تئاتریها جلوی مجلس بودم و کنار دوستانم ایستادم اما هیچ فایدهای نداشت. دیگر نمیدانم چه باید کرد. از خودی و بیگانه خیری به ما نمیرسد، پس به چه کسی دردمان را بگوییم؟ مگر ما هنرمندان به آقای روحانی رای ندادیم؟
صندوقهای حمایتی یا اقداماتی نبوده که کمی خسارتهای ناشی از کرونا را جبران کند؟
چه میتوانم بگویم جز اینکه مردم مراقب انتخابشان باشند چه لزومی دارد به رئیسجمهوری رای بدهیم که هیچ کمکی به مردم نمیکند. شایدحرفهای من به نظر سیاسی و تلخ باشد اما عین واقعیت است. همهگیری کرونا و آنچه بر سر کشور ما آورده به جای خود، میخواهم بپرسم آقای رئیسجمهوری در سالهای پیش از همهگیری کرونا حتی یک بار برای تماشای تئاتر به سالنها تشریف آوردند؟ یا کدام مسؤول و مدیری که امروز، دم از تقویت هنر و فرهنگسازی میزند به تئاتر توجه کرده است؟ چه کسی خبر از سفرههای هنرمندان تئاتر در دوران کرونا دارد؟ تازه ما هنرمندانی هستیم که در تهران زندگی میکنیم. بالاخره ما به کمک شهرام گیلآبادی، مدیرعامل خانه تئاتر و یاران دیگرمان ایرج راد، اصغر همت و... توانستیم چیزهایی از گوشه و کنار برای اعضای خانه تئاتر فراهم کنیم که نانی در سفره داشته باشند ولی در شهرستانها چه؟ هنرمندان شهرستانی چه میکنند؟ دردآور است که بگویم بهترین شاگردانم در دانشگاه، امروز دلال بنگاههای معاملات ملکی، شوفر تاکسی و غیره هستند.
شما موافق برگزاری جشنواره تئاتر بودید؟
جشنوارهای برگزار شد بی آن که گزارشی از بودجه آن ارائه شود. دستکم هیچ گزارشی به خانه تئاتر که مسوول 3000 هنرمند حرفهای است، ارائه نشده. واجب است یک بیت از سعدی بخوانم: «پیرمردی ز نزع مینالید / پیرزن صندلش همی مالید». این بیت حکایت ماست. از یک طرف میگوییم جامعه تئاتر را دریابیم که زنده بمانند و از آن طرف به مبارکی جشنواره تئاتر آنلاین برگزار میکنند.
برخی اجرای آنلاین تئاتر را یک «راهحل موقت» برای زنده نگاه داشتن تئاتر میدانند. شما چنین دیدگاهی ندارید؟
شاید من پیر شدهام که همراه بشریت نو نیستم اما با عذرخواهی خدمتتان عرض کنم که تئاتر آنلاین را اصلا تئاتر نمیدانم. بیشتر بازیچه و سرگرمی میدانم. از نظر من تئاتر، تئاتر است و باید روی صحنه اجرا شود و تماشاگر باید رو به روی بازیگر بنشیند. بازیگری که چشم تماشاگر، حس تماشاگر و روح تماشاگر را در لحظه همراه با خود نداشته باشد روی صحنه نمیتواند بازی کند و اگر بازی کند به واقع ،ادای بازی در تئاتر را در میآورد.
فرهنگ و هنر در برنامههای نامزدهای ریاست جمهوری جایی ندارد و معمولا هم بودجه فرهنگ و هنر مورد مناقشه است. شاید ریشه مشکلات همین موضوعات باشد.
مسؤولان محترم کی و کجا حامی و پشتیبان ما بودند؟ به وقت ممیزی آثار، پدر ما را در میآورند اما از حق و حقوق هنرمندان در مقابل رسانههایی که آثارشان را بدون مجوز نمایش میدهند یا به کمترین قیمت میخرند و نمایش میدهند، هیچ اقدامی نمیکنند. اگر دولتها، دلسوز تئاتر هستند پس در این مواقع که حق تئاتر و تئاتریها پایمال میشود، کجا هستند؟ به واقع نهادها بیشترین بازدارندگی را برای رشد هنر این کشور دارند.
معیارتان برای شرکت در انتخابات چیست؟
من در آینده به کسی رای میدهم که مدیریت را به آنچه امروز شاهدش هستیم نکشاند، والسلام.
منبع: ساناز قنبری - روزنامه نگار / روزنامه جام جم