آنها از مادر و پدر خود آموخته بودند پول و شهرت و آسایش را میتوان به دست آورد اما نجابت یک صفت درونی است و در قدم اول به خانواده بستگی دارد که بچه خود را چطور تربیت کرده باشند. آدمها شاید در شرایطی بیپول یا کمپول یا حتی ورشکسته شوند و ثروت و مال خود را از دست بدهند اما هیچ رویدادی نمیتواند نجابت را از کسی بگیرد و همین صفت است که نجات دهنده است.
سالها بعد واژه «عفاف» بیشتر از نجابت شنیده شد و با «حجاب» پیوند خورد با این هدف که این دو تقویتکننده یکدیگر و حامی فرد هستند و زن و مردی که عفاف و حجاب داشته باشند هم از روح و جسم خود محافظت میکنند و هم باعث میشوند جامعه سالمتر شود.
حجاب و عفاف به ارزش تبدیل شد و نهادهای زیادی متولی شدند که آن را حفظ کرده و به نسلهای بعد گسترش دهند.
نسل ما در کنار واژههایی چون عفاف و نجابت، احساس امنیت میکند و دوست دارد آن را در وجودش قوی کند، چون حس خوبی از آن میگیرد. مادران و مادربزرگهایما با آن لحن بدون فرمایش و نصحیت و تحکم میگفتند: «دختر اگر نجیب باشد، وارد لشکر شاه هم شود، سالم بیرون میآید.»
در تفکر آنها لشکر شاه، نماد آدمهای فاسدی بود که هر کاری دوست داشتند، میکردند و نجابت سپری بود که دختران را از هر جور شرارتی محافظت میکرد شاید برای همین بود که با همان زبان ساده و خیلی رفاقتی به دختران و پسران میآموختند نجیب باشند و آدابی را رعایت کنند که به خودشان و خانواده آسیب نزنند.
نجابت هم برای پسران کاربرد داشت و هم برای دختران. مثلا اگر پسری به اصطلاح چشمچران نبود و به دختران متلک نمیگفت و به دیگران احترام میگذاشت، بخش زیادی از صفات نجابت را داشت و محبوبیت خانوادگی و اجتماعیاش بیشتر از بقیه بود.
امری فطری که چالشبرانگیز شد
حالا روزی که بهاسم حجاب و عفاف نامگذاری شده، درباره نسبت نجابت و عفاف حرف زدهایم.
دکتر رویا حسینی، مجری تلویزیون که حجاب چادر را برای پوشش خودش انتخاب کرده و سالهاست او را با همین حجاب در تلویزیون میبینیم، میگوید: با نگاهی به ادبیات کهن ایرانی متوجه میشویم ایرانیها از قدیمالایام پوشش داشتهاند و نجابت، عفت و عفاف جزو خصوصیاتی بوده که هم زنان و هم مردان آن را میپسندیدهاند و جزو امتیازات یک فرد و خانوادهاش به شمار میآمدهاند اما این که چه شد به مرور، حجاب و عفاف به چالش تبدیل شد و برخی در مقابل آن مقاومت کرده و واکنشی رفتار میکنند به بعضی عملکردها و کنشهایی برمیگردد که مسأله حجاب و عفاف را از ذات خود که مسألهای فطری، مذهبی و قانونی بود به چالش سیاسی تبدیل کرد. در صورتیکه میشد با استفاده از پیشینه فرهنگی ایرانیان و استفاده آنها از حجاب اسلامی به شکل درست، حجاب را گسترش داد و نهادینه کرد بدون چالشهایی که الان عمیق شده است. بیسوادی و ناآگاهی برخی به این چالشها دامن میزند، مثلا معاون وزیر در اوج کرونا و اینکه مردم به سختی با این بیماری درگیرند، میگوید: «ویروس بدحجابی از کرونا کشندهتر است!» باید به او گفت: آدم حسابی، این چه قیاسی است که میکنی؟ چه استدلالی باعث میشود در شرایطی که جامعه روی کرونا حساس و آسیبپذیر است، حجاب را با کرونا قیاس کنی؟ اینگونه رفتارهاست که یک حس فطری و ذاتی را با چالش مواجه میکند. یک نگاه میدانی و بدون جبههگیری خاصی به همه ما ثابت میکند همه زنان و مردان ایرانی نجابت و حجاب را دوست داشته و به آن گرایش دارند. همه دوست دارند خانواده و نوامیسشان حفاظت شوند و همه میدانند عفاف و حجاب یکی از موثرترین راههاست. پس چرا باید یک قضیه به این سهلالوصولی در جامعه ما با چالش روبهرو شود؟!
دوگانگی مدرسه و خانه
حسینی میگوید: من جامعهشناسی خواندهام و کارشناس ارشد خانواده هستم. مطالعات و پژوهشهایم نشان میدهد اشکال اساسی در بحث حجاب و چالشهایش به سیستم آموزشی و مدارس برمیگردد.
آموزشوپرورش ما هزاران مشکل دارد و اساسیترین ایرادش این است که به بچهها در مدرسه میگوید: ما و آنچه در مدرسه میگوییم درستتر از آن چیزی است که در خانواده به شما گفته میشود. دوگانگی بین خانه و مدرسه ویرانکننده شده است. هیچ بچهای نمیپذیرد که تربیت خانوادگیاش ایراد دارد و تحکمهای مدرسه درست است. انجمنهای اولیا و مربیان که کلی هم بودجه میگیرند، مهمترین رکن سیستم آموزشی است که ناکارآمد شده. این دو باید با هم پیوند نزدیکی داشته و یکدیگر را تقویت کنند. باید بهترین کارشناسان تربیتی و آموزشی در این انجمنها باشند تا واقعا بین آنها پیوند برقرار و سیستم پرورشی درست شود تا دانشآموز منطقی بودن مباحث را متوجه شده و خودش تبدیل به سفیر کارآمد در خانه شود.
والدین از بچهها حرفشنویی دارند و این امتیازی است که مدارس آن را نادیده میگیرند و کاری برای آن نمیکنند و برعکس بچهها را مقابل خود قرار میدهند و با آموزشوپرورشهای اشتباه آنها را به افرادی دوگانه تبدیل میکنند که در خانه یکجور رفتار میکنند و در مدرسه مجبورند جور دیگر رفتار کنند. وقتی نظام باورها در مدرسه چندپاره شود، چالشهای زیادی گریبان جامعه را میگیرد که الان یکی از مهمترین آنها مسأله حجاب و عفاف است.
مگر قرار نیست به انتخابهای هم احترام بگذاریم؟
رویا حسینی سال 81 برای اجرای برنامه نوجوانان وارد تلویزیون شده و تا سال 84 در این حوزه مانده است.
خودش میگوید: آن زمان فرم چنین برنامههایی میطلبید مجری پوشش چادر نداشته باشد و من بهرغم اینکه بیرون از محل کارم چادری بودم، برنامه را بدون چادر اجرا میکردم. بعد که اجرای برنامههای آموزشی و خانوادهمحور به من سپرده شد، به پیشنهاد مدیران و استقبال خودم با پوشش چادر مقابل دوربین ظاهر شدم. اما همینجا میگویم در همه سالهایی که در تلویزیون کار کردهام هیچ اجباری برای چادری شدنم وجود نداشته و ندارد. برای پوشش چادر نه امتیاز ویژهای گرفتهام و نه پول اضافی. چادر انتخاب من است نه شرایطی که مدیران به من تحمیل کنند.
همه سالهایی که در صداوسیما فعال هستم تلاش کردهام بدون حاشیه کارم را انجام دهم و الان تعجب میکنم که اینهمه فحاشی و توهین در کجا ریشه دارد؟ من به همه انتخابها احترام میگذارم، کسی را قضاوت نمیکنم و به او برچسب بدحجاب و بیحجاب نمیزنم اما راستش را بخواهید حجم فحشهایی که به منِ چادری میشود آنقدر زیاد است که تابآوریاش سخت شده.
به نظرم زمان آن رسیده، جمله «به انتخابها احترام بگذاریم» از حرف به عمل تبدیل شود و به خودمان اجازه قضاوت، فحاشی و توهین به دیگران را ندهیم. منِ چادری هم شهروندی هستم مثل بقیه و اگر کم و کاستی هست من مقصر نیستم و در ایجاد آنها سهمی ندارم.
طاهره آشیانی - روزنامهنگار / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد