گفتگو با دکتر رویا حسینی مجری تلویزیون در روز حجاب و عفاف

در پناه چادر

به مناسبت روز عفاف و حجاب

حجاب در گذر تاریخ

استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب «مساله حجاب» بر این باور است که قدر مسلم قبل از اسلام، در میان بعضی از ملل، حجاب وجود داشته است.
کد خبر: ۶۹۴۵۶۶
حجاب در گذر تاریخ

به گفته وی، در ایران باستان و در بین‏ قوم یهود و احتمالا در هند نیز حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده‏، سخت‏تر بوده است، اما در جاهلیت عرب، حجاب وجود نداشته و به‏ وسیله اسلام در عرب پیدا شده است. ایشان آن‌گاه به جلد دوازدهم «تاریخ تمدن» ویل دورانت درخصوص قوم یهود و قانون تلمود اشاره کرده و به نقل از این کتاب می‏نویسد: اگر زنی به نقض قانون یهود می‏پرداخت، چنان که مثلا بی‌آن‌که چیزی بر سر داشت، به میان مردم می‏رفت و... یا با هر سنخی‏ از مردان درددل می‏کرد یا صدایش آن‌قدر بلند بود که چون در خانه‏اش تکلم‏ می‏نمود، همسایگانش می‏توانستند سخنان او را بشنوند؛ در آن صورت، مرد حق‏ داشت بدون پرداخت مهریه، او را طلاق دهد.

به عقیده استاد، حجابی که در قوم یهود معمول بوده، از حجاب اسلامی بسیار سخت‏تر و مشکل‏تر بوده است.

وی سپس با اشاره به جلد اول تاریخ تمدن درباره ایرانیان قدیم می‏نویسد: در زمان زردشت، زنان منزلتی عالی داشتند با کمال آزادی و با روی‏ گشاده در میان مردم آمد و شد می‏کردند... پس از داریوش، مقام زن مخصوصا در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان طبقات بالای اجتماع، جرات آن را نداشتند که جز در تخت روان‏ روپوشدار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی‏شد ‏ آشکارا با مردان آمیزش کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش‏هایی که از ایران باستان بر جای‏ مانده، هیچ صورت زنی دیده نمی‏شود و نامی از ایشان به نظر نمی‏رسد. چنان که ملاحظه می‏شود، حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می‏شده‏اند.

به عقیده ویل دورانت، مقررات شدیدی که طبق رسوم و آیین کهن مجوسی‏ درباره زن حائض اجرا می‏شده که در اتاقی محبوس بوده، همه از او در مدت عادت زنانگی دوری می‏جسته و از معاشرت با او پرهیز داشته‏اند، سبب اصلی پیدا شدن حجاب در ایران باستان‏ بوده است. در میان یهودیان نیز چنین مقرراتی درباره زن حائض اجرا می‏شده است.

استاد مطهری در ادامه به انتقاد از دیدگاه ویل دورانت درخصوص انتقال حجاب از ایرانیان به مسلمانان پرداخته و می‏گوید: قبل از این‌که ایرانیان به حجاب گرایش پیدا کنند، آیات حجاب نازل شده بود.

وی در ادامه می‏نویسد: ویل دورانت طوری سخن می‏گوید که گویی در زمان پیغمبر، کوچک‏ترین دستوری‏ درباره پوشیدگی در زن وجود نداشته و پیغمبر فقط از پوشیدن جامه گشاد نهی کرده بوده است! و زنان مسلمان تا اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم‏ هجری با بی‌حجابی کامل رفت و آمد می‏کرده‏اند حال آن‌که قطعا چنین‏ نیست. تاریخ قطعی برخلاف آن شهادت می‏دهد. بدون شک، زن جاهلیت همچنان‏ بوده که ویل دورانت توصیف می‏کند، ولی اسلام در این جهت تحولی به وجود آورد.

جواهر لعل نهرو، نخست‌وزیر فقید هند نیز معتقد است حجاب از ملل غیرمسلمان (روم و ایران) به جهان اسلام وارد شد. به باور استاد مطهری، این سخن درستی نیست. فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه‏ مسلمانان غیرعرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اکرم وجود داشت، شدیدتر شد نه این‌که اسلام اساسا به پوشش زن هیچ عنایتی‏ نداشته است.

از سخنان نهرو بر‌می‏آید رومیان نیز شاید تحت تاثیر قوم یهود حجاب داشته‏اند و رسم حرمسراداری نیز از روم و ایران به دربار خلفای‏ اسلامی راه یافت. این نکته را دیگران نیز تائید کرده‏اند. به هر حال آنچه مسلم است این که قبل از اسلام، حجاب در جهان وجود داشته و اسلام مبتکر آن نیست، اما این‌که حدود حجاب اسلامی با حجابی‏ که در ملل باستانی بود، یکی است یا نه و دیگر این‌که علت و فلسفه‏ای که‏ از نظر اسلام حجاب را لازم می‏سازد، همان علت و فلسفه‌ای است که در جاهای‏ دیگر جهان منشأ پدید آمدن حجاب شده است یا نه، از جمله مطالبی است که شهید مطهری در این کتاب به آنها پرداخته است.

فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی

یکی دیگر از آثاری که به بحث حجاب و عفاف می‎پردازد، کتاب فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی تالیف دکتر حداد عادل است.

دکتر حداد عادل در این کتاب با زبان و استدلالی روشن و بدون تعقید درباره فرهنگ برهنگی و نیز برهنگی و فقر فرهنگی سخن گفته است. رابطه لباس غربی با فرهنگ غربی، سرمایه‏داری و لباس، زمینه‏های تاریخی و بازوهای علمی و فلسفی تبلیغ برهنگی، رابطه حجاب با فرهنگ اسلامی، لباس و سر ضمیر، ورود بی‏حجابی به ایران و غربی شدن لباس ژاپنی‏های سنتی با استدلالاتی سرراست و منطقی در این کتاب واکاویده شده است. در یک جمله می‏توان گفت: فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، اعتراضی صادقانه است در برابر جهانی که برهنگی را لباس می‏داند. وی رابطه فرهنگ و لباس را در طول رابطه لباس با دیگر عوامل اجتماعی، اقلیمی، اقتصادی و تاریخی دانسته، نه در عرض آن. به عبارت دیگر، تاثیر فرهنگ را بر لباس مهم‏تر و کلی‏تر از آن دانسته که از آن در ردیف تاثیرات دیگر گفت‌وگو نماید و بر این باور است همه تغییراتی که در لباس از ناحیه عواملی داخلی غیر از فرهنگ ایجاد می‏شود، تابع رابطه لباس و فرهنگ و محاط در چارچوب محدودیت‏های فرهنگی است.

به باور وی در تمدن غرب، زن فقط تن است و ارزش او به اندازه ارزش تن اوست. در چنین فرهنگی لباس وسیله‏ای برای پوشش تن نیست، بلکه برای آرایش آن است و در چنین حال و هوایی که شخصیت زن به نمایش جسم اوست، لباس او باید تنگ باشد تا با کمک آن بعضی از اندام خود را در قالب و بعضی دیگر را در قاب بگیرد. آنچه مدل لباس را تعیین می‏کند، روان‏شناسی جنسی است و در حقیقت، مبتکران مدهای تازه همواره در کار تنظیم نسبت میان برهنگی و پوشیدگی هستند تا بتوانند حداکثر جلوه و جاذبه را در این جنس و حداکثر اشتیاق را در آن جنس دیگر ایجاد نمایند. حدادعادل در ادامه این کتاب می‏نویسد: این تنها لباس زن نیست که تابع رابطه چشم و جسم است که لباس مردان نیز هست. محدودیت‏هایی که برای غریزه جنسی در اسلام معین شده، برای هدایت و رساندن انسان به مقصد است. تن تنها بخشی از وجود انسان است و انسان همه تن نیست، لباس به تن نمی‏کند که تن را عرضه کند، بلکه لباس می‏پوشد تا خود را بپوشاند. لباس برای او یک حریم است. به منزله دیوار و دژی است که تن را از دستبرد محفوظ می‏دارد و کرامت او را حفظ می‏کند.

سیدجواد میرخلیلی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها