این یک تعریف یکخطی از رئیسجمهوری است که حالا دیگر در شبکه موجود نیست و کاملا از دسترس خارج شده است.
وقتی در سالهای پایانی جنگ هاشمی رفسنجانی به ریاست ستاد فرماندهی کل قوا منصوب شد، حسن روحانی هم در این ستاد ریاست کمیته آتشبس و عقبنشینی را برعهده داشت؛ پوزیشنی که اتفاقا خیلی شبیه مشی سیاسی و روش دیپلماسی او در سالهای صلح بود.
مسؤولیت و اقداماتی که حسن روحانی در چهار دهه گذشته داشته، ما را به شناخت یک وجهه نظامی، دفاعی و امنیتی از او میرساند؛ او که تحصیلکرده حوزه علمیه بود، میگفت دکترای خود را از انگلستان گرفته است؛ مدرکی که بعدها حرف و حدیث درباره آن بالا گرفت.
او در زمان حضورش در مجلس دوم تا چهارم یعنی درست در بحبوحه جنگ، بهدنبال تشکیل مجمع عقلا رفته بود؛ مجمعی که ماجرای ناپسندی در دل خود داشت و با ابتکار اشخاصی همچون روحانی برای تمام شدن هرچه زودتر جنگ راه افتاد؛ آنطور که محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه میگوید این مجمع سعی میکرد تا با بررسی شرایط وقت کشور و جبهههای جنگ نشان دهد که ادامه جنگ به صلاح کشور نیست و باید اقدامات سیاسی در جهت اتمام آن شروع شود.
ترجمه این خطمشی ما را به روزهای ریاستجمهوری روحانی میبرد و یادآور استدلال عجیب او درباره مذاکره امام حسین(ع) با عمر سعد بود.
تقریبا در آن زمان هم فرماندهان میدانی دلخوشی از این استدلالها نداشتند و اسماعیل کوثری یکی دیگر از فرماندهان جنگ هم درباره تشکیل چنین مجمعی در دل مجلس در روزهای پرالتهاب جنگ گفته بود روحانی بهعنوان رئیس کمیسیون دفاع مجلس علیه جنگ صحبت میکرد!
بههرحال روحانی بعد از جنگ و مجلس در سالهای فراغ از بحران، به دبیری شورایعالی امنیت ملی رسیده بود و تا قبل از دوران ریاستجمهوریاش هم ریاست حلقه مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده گرفت؛ مردی با خندههای اغراقآمیز در دیدار با جک استراو وزیر خارجه وقت انگلیس که هرجا صحبت از مذاکره و اروپا بود پای او هم وسط بود و اسم مذاکرات سعدآباد به نامش سند خورد.
در سال92 هم که روی کرسی ریاستجمهوری جا خوش کرد و یک کابینه با چهرههای نسبتا امنیتی تشکیل داد، دیگر ماجرای سالهای نزدیک است که نیازی به بازخوانی ندارد. اما حالا حسن روحانی 73 ساله که در روزهای آخر ریاستجمهوری خود تقریبا هیچ تریبون پخش زندهای را برای تطهیر دولتش از دست نمیداد با گذشت سه ماه از عمر دولت جدید هیچ خبری از او نیست و این روزها در حال اجرای کنسرت سکوت است.
اینکه روسای جمهور پس از اتمام دوران ریاستجمهوری خود تا یک مدت ساکت شوند و هم بهخاطر خودشان و هم بهخاطر روح و روان آسیبدیده مردم سکوتدرمانی کنند، اتفاق خوبی است که درباره روسای جمهوری قبلی هم تکرار شده اما همه آنها تقریبا بعد از یک مدت نسبتا طولانی دور از انظار بودن دوباره به سیاست بازگشتهاند.
انگار سیاستمداران طاقت دوری از سیاست را ندارند و روحانی هم از همین قاعده مستثنی نیست اما ماجرای او نسبت به قبلیها تا حدودی متفاوت است.
عبور از کنارگذر!
طبیعی است حسن روحانی بهواسطه حضور هشت ساله در کسوت رئیسجمهور باید یک مدتی را در سکوت بگذراند و از فضای سیاسی کاملا دور باشد و او خودش قبل از هر فرد دیگری به این سکوت نیاز دارد؛ یعنی همه روسایجمهور به این دوره تعلیق خاطر نیاز دارند، البته یکی مانند احمدینژاد فقط یکی دوماه میتواند ژست سکوت بگیرد و بعد از آن طاقتش طاق شد و یکی هم مثل روحانی معلوم نیست تا کی بخواهد این فضا را ادامه بدهد. البته کارنامه هشت ساله او طوری است که این ظرفیت را دارد سکوت خود را به شکل طولانیتری تمدید کند اما یک نکته درباره او قطعی است.
در سال ۹۲ که روحانی آمد دائم یک چیز را تکرار میکرد؛ ما ویرانه تحویل گرفتیم. همین باعث شد احمدینژاد بیشتر از دو ماه دوام نیاورد و خیلی زود شروع به جواب دادن کرد و حتی برای برگزاری مناظره هم اعلام آمادگی کرد اما هوش روحانی برای عبور از این مرحله پرچالش انگار بیشتر از احمدینژاد است.
حداقل قرائن این را نشان میدهد که روحانی قصد دارد در یک دوره نسبتا طولانی اجازه دهد مساله دولت او و آسیبهای ناشی از عملکردش رسوب کند و مسائل دولت جدید حسابی جاگیر یا جایگزین شود و وقتی مردم دیگر مشکلات خود را کاملا مرتبط با دوره فعلی دانستند، به عنوان منتقد دوباره بازگردد و آفتابی شود.
او حتما روی حافظه کوتاهمدت مردم حساب کرده و میداند حافظه تاریخی مردم ما خیلی کوتاه است و گاهی زود فراموش میکنند، احتمالا حجت او هم برای این امیدواری به کمجانی خاطرهها، اوج محبوبیت هاشمی در سال 92 بعد از حضیض یک نفرت عمیق در سال 84 باشد.
چالشی به نام پایگاه اجتماعی
اگر هاشمی در یک بازه زمانی هشت ساله یعنی در زمان دو دولت احمدینژاد تغییر کرد و طوری با اصلاحطلبان به اشتراک منافع رسید و در نهایت پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان را با خود همراه کرد، روحانی حتما از امتیاز این مرحله محروم است چراکه حسن روحانی برای بازگشت به صحنه سیاسی از طریق بازسازی یا حتی نوسازی فضای اجتماعی کار سختی در پیش دارد او نه قبل و نه بعد از ریاستجمهوریاش هیچ پایگاه اجتماعی منحصر بهفردی چه در بین اصولگرایان سنتی و چه در بین اصلاحطلبان نداشته و همیشه در یک فضای عاریتی تنفس کردهاست.
اوج این اتفاق هم که از آن به نام کاندیدای استیجاری نام میبرند سال 92 بود که او در بستر اجتماعی متعلق به اصلاحطلبان بالا آمد و دیده شد اما اساسا این پایگاه متعلق به گفتمان روحانی نبود. احزاب نزدیک به روحانی مثل اعتدال و توسعه هم که ابدا نقش خاصی در پیروزی روحانی نداشتند که بخواهند کنش اجتماعی ــ سیاسی خاصی درباره او ایفا کنند، پس روحانی رئیسجمهور شدن خود را مدیون هاشمی بود.
وقتی که هاشمی به میدان آمد، رد صلاحیت شد و سپس از روحانی حمایت کرد خود او هم هرگز باورش نمیشد که برنده ماراتن 92 باشد.
اتفاقی که خود هاشمی رفسنجانی هم درباره آن گفت رأی روحانی 3درصد بود با حمایت من 50درصد شد بنابراین با چنین پیشینهای در کمک پدرخواندهها، اولین مشکل روحانی برای بازگشت احتمالی بازسازی اجتماعی است، تجربه بد ریاستجمهوری او برای اصلاحطلبان بهویژه سالهای آخرش سبب شد اصلاحطلبان دیگر دور نامزد نیابتی را خط قرمز بکشند و منحصرا برای بدنه اجتماعی خود برنامهریزی کنند.
جایگاه علمی و آکادمیک؟
پس در اینجا روحانی برای ادامه حیات سیاسی آن هم در قدوقواره یک کنشگر جریانساز یا باید یک پایگاه اجتماعی برای خود درست کند که بهواسطه نوع شخصیت غیر کاریزما و غیرجذاب او عملا این گزینه منتفی است یا حداقل بسیار سخت است چراکه او خاتمی یا احمدینژاد نیست که بعد از ریاستجمهوری هم حامیان منحصر بهفرد و دوآتشه خود را داشته باشد یا باید سراغ راه دوم برود.
روحانی برای بازگشت به سیاست ممکن است تطهیر وجهه پیشین خود با جایگاه علمی و آکادمیک را پیش بگیرد.
وقتی در اواسط آبان ماه خبری درباره تدریس علی لاریجانی در دانشگاه منتشر شد که نشان میداد او مشغول تدریس فلسفه دکارت به دانشجویان دانشگاه تهران است، برخی هم درباره تدریس احتمالی روحانی گمانهزنی کردند.
درواقع در حالت دوم روحانی نیاز دارد یک وجه و هویت جدیدی در محیط آکادمیک برای خود بسازد تا هم خاطره 8سال دولت تدبیر و امید را از اذهان بزداید و هم سابقه امنیتی و سیاسی پررنگ خود را به حاشیه ببرد و این ره گرچه آسانتر از مسیر اول است اما این مسیر هم برای شخصیتی پررنگی مانند او از لحاظ برچسب امنیتی، راه بدون حاشیه نیست.
او سالها بهعنوان یک چهره مطرح در حوزه امنیتی شناختهشده که به این راحتیها انگاره اجتماعی نسبت به او آکادمیک و علمی نخواهد شد و چنین اتیکتی به این زودیها به روحانی تعلق نمیگیرد.
ناکارآمدی وضعیت مطلوب روحانی
با بررسی این دو فرض درباره نحوه بازگشت روحانی به عرصه سیاسی به یک موضوع کلیدی و مهم به عنوان روش سوم میرسیم که اجرای آن توسط شخصیتی همچون روحانی اصلا دور از تصور نیست، در واقع مهمترین اتفاقی که میتواند روحانی را دوباره از نازلترین سطح محبوبیت اجتماعی بالا بکشد، ناکارآمدی دولت فعلی است؛ به این معنا که اگر این دولت ناکارآمد عمل کند فضا برای احیای روحانی ایجاد خواهد شد چراکه مردم اغلب در انتخابات سلبی عمل و به دورترین کاندیدا نسبت به وضع موجود گرایش پیدا میکنند و این تکنیک در هر هشت سال تکرارشده، همانطور که برای احمدینژاد و هاشمی هم این فضا بهوجود آمد.
پس ضعف دولت رئیسی به نقطهقوت روحانی تبدیل میشود و این همان مسیری است که شاید روحانی روی آن حساب ویژه باز کرده باشد.
حالا باید منتظر بود و دید آیا روحانی در سختترین روزها با ژست منتقد بازمیگردد یا ترجیح میدهد هنوز به استراحت و کوهنوردی و... برسد و تا انتخابات در بین افکار عمومی آفتابی نشود؟
در همین زمینه ناصر ایمانی، تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با جامجم به تحلیل رفتار سیاسی حسن روحانی پس از ریاستجمهوری پرداخته که در ادامه آمده است:
به نظر میرسد روحانی ترجیحداده با سکوت این دوره را پشتسر بگذارد و پس از بازسازی سیاسی مجددا بازگردد. تحلیل شما از آینده سیاسی روحانی چیست؟
این که روسایجمهور پس از اتمام دوران ریاستجمهوری خود تا مدتی ساکت میشوند درباره روسایجمهوری قبلی هم تکرارشده و آقای روحانی هم از همین قاعدهکلی پیروی میکند با این تفاوت که ایشان به دلیل تحویل دولت وضعیت نابهنجارتری نسبت به روسایجمهور قبل از خود دارد؛ یعنی به این معنا که حقیقتا هیچ دولتی به دولت بعدی تحویل داده نشد مگر اینکه شرایط قابلقبولی داشت اما آقای روحانی دولت را با شرایط بسیار بدی تحویل دولت سیزدهم داد. شما هیچ عرصهای را نمیبینید که جای امیدواری وجود داشته باشد که آقای روحانی باقی گذاشته باشد متاسفانه ایشان همهچیز را بهصورت زمین سوخته تحویل داد و از این جهت طبیعی است که باید سکوت کند و اگر تا آخر عمر هم سکوت کند کم است. آقای روحانی از جهت سیاست خارجی، مساله برجام، موضوع تحریمها، رشد نقدینگی بسیار شدید، مساله بیکاری، تعطیلشدن تولید در کشور، بههم ریختهشدن اقتصاد و پریشانی معیشت مردم و از هر جهت که تصور کنید بدترین عملکرد را داشته است اما بهنظر میرسد با این وجود سیاستمداران آرام نمینشینند.
در واقع میتوان گفت آنها روی حافظه کوتاهمدت جمعی مردم حساب کردهاند.
بله درست است. در واقع آنها مدتی سکوت میکنند تا از خاطرهها بروند و پس از یک دوره سکوت بهعنوان مدعی بازمیگردند و شروع به اعتراض نسبت به وضع موجود میکنند اما شرایط برای آقای روحانی بسیار سخت است که بخواهد این کار را انجام دهد و بهراحتی بتواند به عرصه سیاسی بازگردد. مشکل اصلی آقای روحانی این است که نه در بین جناحهای سیاسی پایگاه اجتماعی دارد و نه در میان مردم در حالی که آقای سیدمحمد خاتمی وقتی از صحنه سیاست کنار رفت در بین پایگاه اجتماعی خود محبوبیت داشت یا آقای احمدینژاد در میان بخشی از توده مردم محبوبیت داشت و از صحنه کنار رفت؛ بنابراین آنها پایگاهی در بین مردم برای خود داشتند اما آقای روحانی هیچ محبوبیتی در بین هیچ قشری از مردم و
جناحها ندارد.
روحانی با چه وسیله و از چه مسیری میتواند شرایط را برای احیای سیاسی خود فراهم کند؟
نخبگان کشور با هر گرایش فکری سیاسی با پدیدهای به نام حسن روحانی هم از جهت شخصیتی و هم از جهت سیاسی و دولتی که تشکیل داد بهشدت ابراز برائت میکنند و در واقع ایشان برای بازگشت به صحنه سیاسی هیچ ارزش افزوده ندارد؛ بنابراین همه این تلاشها در حد حرف است و این اتفاق نخواهد افتاد.
علیرضا سلیمی، عضو هیأترئیسه مجلس شورای اسلامی هم در گفتوگو با جامجم درخصوص تدریس احتمالی رئیسجمهور در دانشگاه و بازگشت با وجهعلمی و آکادمیک به دو موضوع جنجالی اشاره میکند و میگوید: پیش از این کمیسیون آموزش و تحقیقات در مورد پایان نامه و مدرک تحصیلی آقای روحانی تحقیقاتی انجام داد و با علامت سوال جدی درباره مدرک ایشان روبهرو شد.
سلیمی معتقد است: مجلس درباره دکترای ایشان که گفته میشود از انگلستان گرفته شد دچار ابهام شده اما اجازه خبریشدن این موضوع به مجلس داده نشد بنابراین درباره مدرک دکترا و پایان نامه آقای روحانی علامت سوال وجود دارد.
با این شرایط و توصیفات و تصوراتی که جامعه درباره مدرک تحصیلی روحانی دارد، بعید است او بتواند از کانال محیطهای علمی و دانشگاهی به بازگشت به عرصه سیاسی فکر کند.
فعال اصلاحطلب: روحانی نسبت به پایگاه رای خود و اصلاحطلبان بیوفایی کرد
سید حسن رسولی، فعال اصلاحطلب و عضو هیاتمدیره بنیاد باران هم در گفتوگو با جامجم نظرات جالبی درباره آینده سیاسی حسن روحانی دارد.
رسولی ضمن اشاره به حضور روحانی در زمان دفاعمقدس در قرارگاه خاتمالانبیا و فرماندهی جنگ بهعنوان معاون هاشمیرفسنجانی او را به واسطه مسؤولیتهایش دارای یک چهره نظامی، دفاعی و امنیتی توصیف میکند و میگوید: آقای روحانی گذشته موفقیتآمیز خوبی داشت بهویژه در بهسرانجامرساندن پرونده هستهای و این خدمت بزرگی به امنیت ملی ایران بود اما با اینکه در بخش اقتصادی دولت ایشان در چهار سال اول موفق شد تورم را کاهش دهد و امید به توسعه اقتصادی را در کشور بازگرداند ولی در دوره دوم عواملی سبب شد که ایشان در یک مسیر رو به افول قرار بگیرد.
این فعال اصلاحطلب میگوید: عامل اول رویکارآمدن دونالد ترامپ و خروج از برجام و عامل دیگر مسائل سیاسی داخلی بود. به این معنا که جریان رقیب بهشدت در راستای تخریب آقای روحانی متمرکز بود؛ البته از سوی دیگر خود ایشان برخلاف دوره چهارساله اول نسبت به پایگاه رأیش و اصلاحطلبان بیوفایی کرد و در یکی دو سال پایانی هم با بحران کرونا مواجه شد. بنابراین در مجموع دوره دوم آقای روحانی دوره رکود بود.
او با بیان این نکته که اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم که آیا آقای روحانی در صحنه سیاسی کشور در آینده نقشآفرین خواهد بود یا خیر و تا چه حد امکان ایفای نقش برای او فراهم است، میگوید: بهطور طبیعی دو عرصه بیشتر برای سیاستورزی چنین شخصیتهایی متصور نیست. یک حوزه مربوط به جامعه مدنی و مردمی است که این امکان را فراهم میکنند که جریانات سیاسی و شخصیتها سیاستورزی خود را در آنجا داشته باشند اما در اینجا با توجه به شخصیت غیرجذاب آقای روحانی و سابقه منفی ایشان در وفاداری به عهد و پیمان به طرفدارانش بسیار بعید است که ایشان در این عرصه موفق باشد. بنابراین تقریبا منتفی است که ایشان مانند آقای خاتمی یا حتی مانند احمدینژاد بتواند محوریت طرفداران خود را بر عهده بگیرد.
رسولی درباره عرصه دوم احتمالی سیاستورزی روحانی میگوید: عرصه دوم مربوط به سیاستورزی در قدرت و حاکمیت است اما فعالیت سیاسی در حوزه حاکمیت هم برای ایشان بسیار بعید است چراکه آقای روحانی همواره مواضع بینابین و غیرشفافی را طی سالهای پس از انقلاب پشتسر گذاشته و بهطور مشخص در سال ۹۲ با اینکه ایشان عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران بود اما بهدلیل همین رفتارهای خاکستری سیاسی نهتنها در جامعه روحانیت بلکه در هیچکدام از جریانات سیاسی وابسته به حوزه اصولگرایی از آقای روحانی حمایت نشد.
حلقه کوچک روحانی به دنبال بازتعریف گفتمان اعتدال در حوزههای فکری و مطالعاتی
او همچنین معتقد است: در شرایط فعلی بعید است که شرایطی فراهم شود تا آقای روحانی با عضویت و حضور در یکی از ارکان اساسی نظام مانند مجمع تشخیص مصلحت و شورایعالی انقلابفرهنگی یا نهادهایی از این قبیل در حوزه ساختار رسمی قدرت جایگاهی داشته باشد. بنابراین پیشبینی من این است که آقای روحانی تلاش خواهد کرد با جذب و همراهسازی حلقه کوچک خود برای بازتعریف گفتمان اعتدال در حوزههای فکری و مطالعاتی اقدام کند و در مجموع با تداوم وضعیت فعلی هم به نظر میرسد نمیتوان برای آقای روحانی حداقل ظرف دو سال آینده نقش برجسته پیشبینی کرد.
این فعال اصلاحطلب درباره حلقه کوچک اطراف روحانی هم توضیح داد: آقای روحانی طی هشت سالی که رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک مجمع بود برای استفاده از ظرفیت آنجا به جذب و بهکارگیری تعدادی از نظریهپردازان دانشگاهی اقدام کرد و در آنجا یک حلقه و کانونی را تشکیل داد که همزمان با این قضیه حزب اعتدال و توسعه با محوریت ایشان شکل گرفت و منظور از حلقه کوچک اطراف آقای روحانی که درحالحاضر بهشدت از لحاظ کمی و کیفی دچار ریزش شده مجموعه همکاران او در مرکز مطالعات و حزب اعتدال و توسعه است.
امین صبحی - دبیر سیاسی روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد