باید با اندیشه مرگ درست زندگی کرد
گفت‌وگوی اختصاصی «جام‌جم» با شهاب حسینی، بازیگر و کارگردان «مقیمان ناکجا»

باید با اندیشه مرگ درست زندگی کرد

دور از اجتماع خشمگین

كمی بعد از این‌كه اسم شهاب‌ حسینی به عنوان یكی از هفت داور چهلمین جشنواره فیلم فجر اعلام شد، اولین و مهم‌ترین حاشیه این رویداد كلید خورد و ابتدا پولاد كیمیایی و بعد هم مسعود كیمیایی به عنوان بازیگر و كارگردان فیلم خائن‌كشی از این جشنواره انصراف دادند.
کد خبر: ۱۳۵۸۹۷۹
انصرافی كه دلیل اصلی آن حضور شهاب‌حسینی در جمع داوران بود و ریشه در كشمكش حسینی و كیمیایی‌ها در جشنواره دو سال پیش فیلم فجر داشت. جایی كه حسینی به انصراف مسعود كیمیایی در جشنواره واكنش نشان داده بود. به‌جز حاشیه اخیر جشنواره فیلم فجر كه یك سر ماجرا شهاب‌حسینی بود، زمزمه‌هایی درباره چالش او با برخی داوران و بر سر بعضی آرا و انتخاب‌ها هم به گوش رسید. باوجود این‌كه شهاب‌حسینی سال‌ها بدون حاشیه به كار و فعالیتش ادامه داد اما در این چند سال اخیر شاید ناخودآگاه و ناخواسته، عنان اوضاع از دستش خارج شده است و حاشیه كم و بیش پیرامون او پرسه می‌زند. یكی از مهم‌ترین حاشیه‌های ایجادشده درباره شهاب‌حسینی، تزریق واكسن كرونا بود، آن هم در آمریكا، در زمانی كه هنوز واكسیناسیون داخل كشور انجام نشده بود و حتی كادر درمان هم واكسن نزده بودند. ماجراهایی از این دست در پیوند با برخی حاشیه‌های برنامه همرفیق و این جنجال اخیر جشنواره فیلم فجر، درنهایت كار را به ویدئوی شهاب‌حسینی رساند كه طی آن به شكل تلویحی و ضمنی و نه دقیق و واضح، از بازیگری خداحافظی كرد و حضور در پروژه‌های دیگران را منوط به شرایطی دانست.
شهاب حسینی بازیگر محبوب و پرطرفداری است و كارنامه قابل دفاعی هم در بازیگری دارد. بنابراین جماعت هوادار او قطعا اگر از ویدئوی منتشرشده این بازیگر برداشت خداحافظی كرده باشند، قطعا حال و روز خوبی ندارند و این قابلیت را دارند كه با ترانه خداحافظی تلخ محسن چاوشی، چشمی ‌تر كنند؛ همان ترانه معروف سریال شهرزاد كه می‌گوید: «به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد/ كه تو رفتی و دلم ثانیه‌ای بند نشد» آنها می‌توانند كینه بی‌دلیل و احساسی‌شان از فرهاد (مصطفی زمانی) را در هواداری از قباد (شهاب‌ حسینی) تكرار و تقویت و تشدید كنند! در آن‌سوی ماجرا البته بعید می‌دانیم جماعت زیادی مخالف شهاب‌حسینی باشند، دست‌كم كمتر كسی با بازیگری و استعداد او در این زمینه مشكل دارد که اگر هم زاویه‌ای هست، به شخصیت و كاراكتر او و برخی اظهارنظرها، مواضع و همین حاشیه‌هایش برمی‌گردد. برای این دسته شاید خداحافظی ضمنی حسینی، چیزی در مایه‌های طعم شیرین خیال (یكی از فیلم‌های ناموفق حسینی) باشد و از این منظر به ماجرا نگاه كنند كه دیگر حاشیه‌ای از جانب شهاب‌حسینی آنها و سینمای ایران را تهدید نمی‌كند!
نامه شفاهی برای مخاطبان عزیز
به شكل عجیبی، ویدئوی شهاب‌حسینی در میان رسانه‌ها و خبرگزاری‌های رسمی بازتابی نداشت یا آن را جدی نگرفتند، اما تا دل‌تان بخواهد رسانه‌های كمتر شناخته‌شده و طبیعتا فضای مجازی، آن را با عنوان خداحافظی شهاب‌حسینی از بازیگری در بوق و كرنا كردند. شهاب‌حسینی در این ویدئوی حدودا ۲۲ دقیقه‌ای، با پوششی رسمی، آراسته و فضایی چیدمان‌ شده با عكس‌هایی از كوبریك، هیچكاك و احتمالا كوروساوا در پس‌زمینه و همراهی یك موسیقی تقریبا نامحسوس، نامه‌ای را برای مخاطبان عزیز می‌خواند. یك متن و گزارش مكتوب كه به‌صورت شفاهی خوانده می‌شود و همین روش تصنع تقریبی خوانش، اجرا و بیان حسینی را رقم می‌زند. یعنی اگر حسینی حرفش را با زبان عامیانه مطرح می‌كرد، شاید حرف‌هایش بهتر به‌دل می‌نشست و قابل باورتر می‌شد یا شاید هم بهتر بود تماما لحن كتابی را برای بیانش استفاده و از مكث‌های بی‌دلیل پرهیز می‌كرد.
نكته مهم ماجرا اطاله كلام حسینی است. البته ابهاماتی در رویكرد او و این‌كه دقیقا مشخص نمی‌كند هدفش از انتشار این ویدئو، خداحافظی قطعی از بازیگری است یا صرفا تبیین و تشریح رویكرد تازه و غریبش. حسینی برای بیان مقصود و منظورش هم از شعر و شاعری بهره می‌برد، هم سراغ آزادگی و آرمان امام حسین‌(ع) می‌رود، هم از كلام خدا و قرآن استفاده می‌كند و از تبدیل خودش به یك مخاطب باهوش و حرفه‌ای می‌گوید اما همه اینها كمی آسمان و ریسمان به‌هم بافتن به نظر می‌رسد. انگار شهاب‌حسینی برای گفتن حقیقت و واقعیت ماجرا و صحبت صریح و بی‌پرده، سخن در لفافه و متنی ادبی - عرفانی را برمی‌گزیند. ضمن این‌كه به نظر می‌رسد، او همچنان تحت‌تاثیر بازی در نقش شمس تبریزی در فیلم مست عشق حسن فتحی هم باشد و حال و هوای نوشته و بیان او، چنین ذهنیتی را تقویت می‌كند. 
گرچه نكته‌های مثبتی هم در صحبت‌های حسینی درباره برخی آفات و آسیب‌های سینمای ایران و بخل، حسادت‌ها و دشمنی‌های همیشگی بعضی از سینماگران وجود دارد. همچنین متخصصان غیرمتعهد و متعهدان غیرمتخصص در این سینما كم نیستند، اما شاید این واكنش كمی بیش از حد احساساتی و عجولانه به نظر برسد و چندان نتوان روی عهد و خط‌مشی ظاهرا تازه حسینی و پایبندی او حساب ویژه‌ای باز كرد. درواقع اساسا نوشتن چنین متنی و انتشار چنین ویدئویی با همه امتیازات داشته و نداشته، تا میزان زیادی نمایشی به نظر می‌رسد، حتی اگر خود حسینی چنین اعتقاد و نظری نداشته باشد. اما سابقه نشان داده كه چندان اعتمادی به این قبیل گفتار و رفتار نیست و به محض یك پیشنهاد جدی و وسوسه‌كننده در بازیگری، حسینی و امثال او، این باورها و حرف‌های قشنگ را از یاد می‌برند، دوباره با كلی تبلیغات جلوی دوربین‌های سینما لبخند می‌زنند و نقش‌های تازه‌ای بازی می‌كنند. 
بازگشت به گذشته
این‌كه چرا ما چندان به این خداحافظی نصفه و نیمه شهاب‌حسینی خوشبین نیستیم، دلیل داریم. اگر خاطرتان باشد، این بازیگر سال ۸۹ هم از بازیگری خداحافظی كرده بود. او در مصاحبه‌ای گفته بود: «قصد جسارت به پیشكسوت‌ها را ندارم، ولی من نمی‌توانم تا سنین پیری منتظر بمانم از دفتری تلفن شود، نقشی پیشنهاد شود و آفیشی تعیین كنند. این برایم كافی نیست.» البته همان‌طور كه حسینی در همان اظهارنظر گفت، قرار بود آن خداحافظی‌اش به دلیل دل‌زدگی از بازیگری، موقتی و مقطعی برای رفت‌وروب و تمیز كردن بایگانی مغزش باشد! به هرحال این بازیگر كه جایزه مهم بهترین بازیگر جشنواره فیلم كن را در كارنامه دارد، دلزدگی‌اش را برطرف كرد، دوباره به سینما برگشت و با بازی در انبوهی از فیلم، از خجالت خداحافظی‌اش درآمد. 
حسینی همچنین سابقه خداحافظی از فضای مجازی را هم دارد. اگر یادتان باشد بعد از حاشیه‌های تزریق واكسن كرونا در آمریكا، از اینستاگرام خداحافظی كرد. اما اخیرا بعد از این خداحافظی هم صرف‌نظر كرد، دوباره به اینستاگرام برگشت و اصلا همین ویدئوی خداحافظی ظاهری از بازیگری را هم در همین فضایی منتشر كرد كه یك بار از آنجا نیز لفت داده بود! بنابراین با چنین خداحافظی‌های ناكام و ناتمامی، به ما حق بدهید كه چندان وداع حسینی از بازیگری را جدی نگیریم و به سلام دوباره و انبوه نقش‌آفرینی‌هایش در سینما امیدوار باشیم.  
فرازهایی از صحبت‌های آقای حسینی 
*​​​​نقطه اوج فعالیت خود را در تبدیل شدن به مخاطبی باهوش و حرفه‌ای یافتم. پس از این كشف به عنوان مخاطبی جوینده و پرسشگر در پروژه‌ها حاضر شدم. 
*پذیرفتن وكالت حق مخاطب به صورت خویش‌فرما، روش مرا در مواردی در تعارض با دیدگاه حرفه‌ای دیگران قرار داد. از آن روز بر شمار معترضان و دشمنانم در این حرفه افزود. 
*خبر خوشی برای‌تان دارم، شاید كه كارتان آسان‌تر شود. بنده بیش از یك دهه است كه خود به فكر كناره‌گیری از حرفه‌ای هستم كه ابتدا در آن در باغ سبز نشان می‌دهند و پس از آن، شما را به وادی خارستان می‌كشانند. پس برای حذف بنده زیاد خود را به‌زحمت نیفكنید، این كوچك خود دیرزمانی است كه دنبال راه نجات است.
*مشكل اساسی دو گونه نگاه متفاوت در ایران عزیز من است؛ متخصصان غیرمتعهد و متعهدان غیرمتخصص كه هركدام سعی در نواختن ساز خود دارند. 
*می‌گویند حسینی بداخلاق است، تصحیح می‌كنم؛ از آنچه امروزه در حرفه خود می‌بینم، خشمگینم كه متاسفانه به قول فرمایش مولا علی(ع) خشم كلید هر بدی است. می‌گویند اهل غیبت است. می‌پذیرم، شرمسارم و اذعان دارم روشم اشتباه بود اما اگر به آن آلوده شدم، با این نیت بود كه به گوش شخص موردنظر برسد تا حتی‌الامكان سر راه هم قرار نگیریم. در این لحظه از كرده خود ابراز پشیمانی و توبه می‌كنم. 
*مشتاقم ادامه مسیر را در یافته‌های خود، در قالب نوشتار، كارگردانی و بازیگری جاری و اجرا كنم، دیگر اساسا علاقه چندانی به حضور در پروژه دیگران ندارم. مگر این‌كه معنای این سروده زیبا در پیشنهاد همكاری ایشان متجلی باشد. فرمود: «حیلت رها كن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو...» اگر غیر از این است، تقاضای این بنده كوچك و حقیر این است كه بنده را معاف بفرمایید و اساسا برای پروژه‌های خودتان دیگر سراغ من نیایید.
 
گروه فرهنگ و هنر / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها