باوجود اینکه فیلم بهجز خود هادی حجازی فر، ستاره و چهره نام آشنای دیگری در میان بازیگران ندارد با اقبال و رضایت مخاطبان مواجه شد و گرچه نباید چنین فیلمهای ارزشمندی را با متر و معیارهای عددی و رقمی در گیشه سنجید اما موقعیت مهدی در این زمینه هم موفق عملکرده و تا اینجا بیش از ششمیلیارد تومان فروشکرده و نسبت به فیلمهای پرستارهای چون «مرد بازنده» و «روز صفر» هم در جایگاه بالاتری است و رتبهدوم جدول اکران را در اختیار دارد.
موقعیت درخشان مهدی در نوروز
باوجود همه نیات خیر و تلاشهای برخی سینماگران در همه سالهای انقلاب که فیلمهایی درباره جنگ و دفاعمقدس ساختند، سهم آثاری که در سینما به شهدا و فرماندهان جنگ پرداختهشده اندک است و شاید به زحمت و با ارفاق به انگشتان دو دست برسد و باز در این میان بهندرت فیلمهایی یافت میشوند که به لحاظ استاندارد، جذابیت و ماندگاری حق مطلب را درباره سوژههای خود بهعنوان چهرههای شاخص جنگ ادا کرده باشند. حتی «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا باوجود امتیازاتی جزو بهترین فیلمهای کارنامه سازندهاش نیست و چندان انتظارات را درباره شخصیت بزرگ شهید دکتر مصطفی چمران برآورده نکرد. به جز «اخراجیها» که حالوهوایی کمدی و فارغ از فضای مرسوم اینگونه آثار داشت و قهرمانش مجید سوزوکی برگرفته از شهید مجید خدمت بود و اثر پرفروشی هم شد، شاید مهمترین و موفقترین نمونه در میان فیلمهای این نوع «ایستاده درغبار» ساخته محمدحسین مهدویان باشد که اثر خوشساخت، متفاوت و ماندگاری درباره یکی از مهمترین و شاخصترین فرماندهان جنگ یعنی جاویدالاثر احمد متوسلیان است. مهدویان بعد از تجربه موفق آخرین روزهای زمستان در تلویزیون که اثری درباره شهیدحسن باقری بود همان سبک و سیاق مستند-داستانی را در اولین ساخته سینماییاش، ایستاده در غبار بهکار گرفت و با ذوق و خلاقیت خودش و جوانان انقلابی و تازهنفس دیگر گروهش، کلیشههای سینمای جنگ و دفاعمقدس را کنار زد و مسیر تازهای پیشروی فیلمسازان این حوزه باز کرد. نتیجه موفقیت فیلم در جشنواره فیلمفجر سال۹۴ بود که هم از سوی تماشاگران و منتقدان قدر دید و بر صدر نشست و هم سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره را بهدست آورد.
حالا به طرز جالبی ستاره آن فیلم، هادی حجازیفر که بهخوبی عصیانگریهای قهرمانانه متوسلیان را در قالب شخصیتی ملموس و دوستداشتنی بازآفرینی و مجسمکرده بود به عنوان نویسنده، کارگردان و بازیگر، سراغ خلق سینمایی شخصیت واقعی دیگری از تبار جنگ و جهاد و دفاع رفت و تصویر درخشانی از شهید مهدی باکری ارائه داد. موقعیت مهدی که از قضا مهدویان هم بهعنوان مشاور کارگردان در کار حضور داشت بهقدری روایت درست و باورپذیر و صادقانه و خالصانهای دارد که مخاطب را با خود همراه می کند. همین همدلی و همراهی، موفقیت همهجانبه فیلم را در چهلمین جشنواره فیلمفجر رقم زد. موقعیتمهدی هم همچون ایستاده درغبار عنوان بهترین فیلم جشنواره را بهدست آورد و هم از سوی مردم و منتقدان نمره قبولی گرفت. گرچه شاید موقعیتمهدی فاقد آن ویژگیهای ممتاز و روح ایستاده در غبار باشد و به لحاظ سینمایی در جایگاه پایینتری نسبت به خلاقیت و نوآوری و شخصیتپردازی آن فیلم قرار بگیرد اما خلوص، حسوحال و روایت گرم و صمیمانهای دارد که کموکاستیهای دیگرش را جبران میکند.
موقعیتمهدی در موارد بسیاری «لحظه» میسازد و روایتش را با تمرکز روی جزییات پیش میبرد. این لحظات، ضمن معرفی شخصیت شهیدان باکری (مهدی و حمید) و ارتباط آنها با خانواده، سیمای فرماندهی و رزمندگیشان را هم ترسیم میکند. یکی دیگر از هوشمندیهای حجازیفر در ساخت موقعیت مهدی، غافلنبودن از گفتار و موقعیتهای گاه نرم و نمکین است که به کار تلطیف فضا میآید؛ البته شوخیها و جنس و نحوه روایتشان کاملا به اندازه و در شان قصه و شخصیتهای آن است. یکی از مصداقهای ترکیب خلق لحظه و بهرهگیری درست از مطایبه در سکانس آشنایی مهدی و صفیه با بازیهای خوب حجازیفر و ژیلا شاهی و دیالوگ «کلا تمرین کنید، نگران نباشید» مهدی است که خطاب به همسر آیندهاش میگوید.
یکی دیگر از هوشمندیهای موقعیتمهدی این است که کمرمقی نسبی قصهاش را با تقسیم داستان به بخشها، موقعیتها و خردهداستانها جبران میکند و با کنار هم قراردادن ششپرده در کلیت قهرمانهایی به نام مهدی و حمید باکری میسازد که سرنوشتشان-با وجود آگاهی فرامتنی-برای مخاطب مهم میشود.اینکه فیلمی در جشنواره فیلمفجر موفق به نامزدی در ۱۴ رشته و دریافت ۵سیمرغ ازجمله جایزه بهترین فیلم میشود و در بین فیلمهای مردمی هم جزو دو فیلم اول بود، نشان میدهد موقعیتمهدی راه درستی رفته و بهخوبی با مخاطبان ارتباط برقرار کرده است. همین موفقیت در اکران نوروزی هم تکرار شده و حضور این فیلم ضمن افزودن ارزش و اعتبار به فضای اکران در همین سرچراغی سینما در سال۱۴۰۱ بهعنوان درخشش یک فیلم زندگینامهای درباره شهدا بیسابقه و مهم و قابلاشاره است و بهخوبی نشان میدهد سینمای ایران اگر به شکل درستی سراغ روایت زندگی شهدا و فرماندهان جنگ برود، چقدر میتواند ظرفیتهایش را به لحاظ مضمونی و محتوایی غنی دهد و ارتقا کند و باز از همین طریق با طیف وسیعی از مخاطبان ارتباط برقرار کند.
تمجید رهبر انقلاب؛ یک فیلم پر از نکته
یکی از چالشها و آزمون دشوار چنین آثاری که مبتنی بر واقعیت و جنگ و دفاعمقدس و زندگی شهدا و فرماندهان هستند، جلب رضایت و دریافت نمره قبولی از سوی افرادی است که خودشان هم در جنگ و دفاع پای کار بودهاند و بهویژه این شخصیتها را از نزدیک دیده و محضرشان را درک کردهاند. طبق شنیدهها و اخبار منتشر شده موقعیتمهدی از این نظر هم نمره قبولی گرفته و خیلیها با قصه و شخصیتهای آن همذاتپنداری کردهاند. در این میان تایید رهبرانقلاب و تمجید ایشان از فیلم، برگ برنده دیگری برای موقعیت مهدی است. به تازگی رئیس رسانهملی در یادداشتی برای خبرگزاری صداوسیما از تمجید رهبر معظم انقلاب اسلامی از فیلم موقعیتمهدی خبر داد. پیمان جبلی در این یادداشت با اشاره به اینکه حضرت آیتا... خامنهای عصر جمعه ۵فروردین به تماشای این فیلم نشستند؛ بخشی از نظرات ایشان دراینباره را منتشر کرد: «معظمله پس از مشاهده فیلم نکاتی را به این شرح بیان فرمودند: فیلم «موقعیت مهدی» عالی بود. پر از نکتههای دقیق و روایت درست... شخصیت شهیدان باکری خصوصا محور فیلم که آقا مهدی است را بهدرستی و با ظرافت، تصویر و روایت کرده است. زاویه روایت فیلم هم ابتکاری بود خاصه با محوریت خانه و خانواده.
برخی قسمتها، مثل «مواجهه آقا مهدی با خانواده بعد از شهادت آقا حمید و برنگشتن پیکر برادر شهیدش» و قسمت «من مهدی باکری نیستم» یا «روایت شهادت خود آقا مهدی باکری» و... پر از نکته است. از این نکات قابلتامل در فیلم فراوان است، شاید ۲۰نکته اینگونه وجود دارد.
این فیلم از آن نوع فیلمهایی است که آدم دوست دارد دوباره آن را ببیند.
از تمام عوامل، دستاندرکاران ساخت این اثر بسیار خوب، کارگردان و تهیهکننده فیلم تشکر و قدردانی باید کرد... .»
اشاره به این نکات نشان میدهد رهبر انقلاب چه توجهی به فرهنگ و هنر دارند و چگونه فضاهای فرهنگی و هنری ازجمله سینما را رصد میکنند. چند سال پیش پایگاه اطلاعرسانی رهبر انقلاب اسامی بعضی از فیلمهایی که به نحوی موردتوجه ایشان قرار گرفته را در قالب یک پوستر منتشر کرد؛ پوستری که جمله مهم رهبر انقلاب در مورد سینما که «سینما کلید پیشرفت کشور است. امروز این کلید دست شما سینماگران است» هم بالای آن به چشم میخورد. بچههای آسمان، بید مجنون، رنگخدا، آژانس شیشهای، بادیگارد ،چ، سهگانه اخراجیها، ملک سلیماننبی، مریممقدس(س)، یتیمخانه ایران، بازمانده، ویلاییها، سیانور، بر بال فرشتگان، به کبودی یاس، استرداد، شیار ۱۴۳، طلا و مس، یه حبهقند، لیلی با من است، کودک و فرشته، انیمیشن شاهزاده روم و مجموعه تلویزیونی پایتخت آثاری هستند که نامشان در آن فهرست ذکر شده بود. به جز این رهبر انقلاب در برخی جلسات دیگر هم از برخی فیلمها یاد کردهاند ازجمله در دیدار عوامل فیلم ماجرای نیمروز، آن را فیلمی عالی و خوش ساخت دانستند.
درباره برادران شهید باکری
مهدی باکری متولد۱۳۳۳ میاندوآب از فرماندهان سپاه پاسداران بود که در دوران جنگتحمیلی فرماندهی لشکر۳۱ عاشورا را برعهده داشت. باکری که در عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، مسلمبنعقیل، والفجر مقدماتی، والفجر۱،۲،۳و۴ و خیبر حضوری فعال داشت، سرانجام در عملیات بدر به شهادت رسید. گروهی برای بازگرداندن پیکر باکری اقدام کردند اما هنگام انتقال پیکر او قایق آنها هدف اصابت شلیک آرپیجی نیروهای عراقی قرار گرفت و در اروندرود غرق شد و به همین دلیل پیکر باکری و سربازانش، هیچگاه پیدا نشد. لحظات شهادت مهدی باکری و انتقال نافرجام پیکر او که در موقعیت مهدی هم بازآفرینی شده از تاثیرگذارترین بخشهای فیلم است.
حمید باکری هم متولد ۱۳۳۴ ارومیه و برادر کوچکتر مهدی بود که جانشینی فرمانده لشکر۳۱ عاشورا را برعهده داشت. او در عملیات رمضان، فتحالمبین، بیتالمقدس، والفجر۱و۲ بهصورت فعال حضور داشت و سرانجام در عملیات خیبر به شهادت رسید. پیکر او هم همچون برادرش هیچگاه شناسایی نشد و به میهن بازنگشت.
حین عملیات خیبر به مهدی باکری خبر میدهند که برادرش حمید به شهادت رسیده و میخواهند برای بازگرداندن پیکر او گروهی را اعزام کنند اما مهدی ممانعت میکند و از پشت بیسیم میگوید: «همه آنها برادران من هستند اگر توانستید همه را برگردانید، حمید را هم بیاورید.»
این صحنه هم که در موقعیتمهدی به خوبی بازآفرینیشده یکی از بخشهای درخشان فیلم است و درعین حال نگاه اخلاقمدار، انسانی، عدالتخواه و به دور از تبعیض یک فرمانده جنگ را نشان می دهد. نگاهی که جنبه دیگرش را در سکانس دیگری از فیلم و در توجه عاشقانه مهدی به فرزند برادر شهیدش حمید میبینیم که در پوستر زیبای فیلم هم متجلی است. حسابحساب است و کاکا برادر. مهدی همانقدر که اعتقاد دارد خون برادرش رنگینتر از دیگر رزمندهها نیست و هیچکس حتی فرمانده و جانشین فرمانده و نسبت خونی و برادری، کسی را دارای حق و اولویت بیشتر نمیکند، فارغ از فضای جنگ و در محضر خانواده، جانش را هم برای عزیزانش میدهد و از هیچ کوشش و خدمتی برایشان دریغ نمیکند و با عشق و با کمال میل، یادگار برادرش را روی دوشش مینشاند و با او همبازی میشود.
علی رستگار - سینما / روزنامه جام جم