این میراث که از جمله آنها میتوان به Resident Evil 4، God Hand و Okami اشاره کرد، بعدا به دست استودیوهایی مثل پلتینوم گیمز و تانگو گیمورکز با بازیهایی مثل Vanquish و The Evil Within ادامه پیدا کرد. جدیدترین ساخته تیم شینجی میکامی یا استودیو تانگو، اثری شرقی با عشق وصفناپذیر به سرزمین آفتاب یا همان ژاپن است. با این وصف آیا بازی Ghostwire Tokyo توانسته یک اکشن ادونچر واقعی با المانهای ترسناک باشد؟
یک نگاه متفاوت
بازی Ghostwire Tokyo یکی از متفاوتترین بازیهای امسال و متفاوتترین ساخته استودیو تانگو گیمورکز است. این استودیو را به طور خاص با آثاری ترسناک مثل قسمت اول و دوم The Evil Within میشناسیم. بازی جدید آنها یعنی گوستوایر توکیو، یک بازی اکشن ادونچر با رگههایی از ژانر ترسناک است. این بازی، قصه یک اتفاق نادر و ماوراءالطبیعه را روایت میکند که توسط عواملی ناشناس اتفاق افتاده و بیشتر جمعیت شهر توکیو را محو کردهاست.
چیزی که از توکیو باقی مانده، یک شهر مرده و نیمه دیستوپیایی است که حالا اتفاقهای نادری هم در آن رخ میدهد. در این شهر گربهها با آدمها ارتباط برقرار میکنند و حتی شخصیت اصلی به قدرتهای ماورایی دست پیدا کرده که میتواند به وسیله آنها اجسام را جابهجا کند یا تصاویر خاصی را ببیند.
شخصیت اصلی بازی یا آکیتو، پس از یک سانحه رانندگی هولناک کشته میشود و کنترل بخشی از بدنش را از دست میدهد. آکیتو پس از به هوش آمدن، متوجه میشود مادهای مشکیرنگ روی دستها و بخشی از صورتش را پوشانده و قدرتهای خاص او هم از همان نشات میگیرد.
با این که آکیتو مایل نیست کنترل قسمتهای بدنش را به شخص نامعلومی که انگار درون او جا گرفته بدهد اما این شخص او را تهدید میکند و البته دلایل کافی را برای ادامه دادن و پردهبرداری از راههای پشت پرده دارد. آکیتو به قدرتهای مختلفی از جمله المانهای طبیعی مثل آب، آتش و باد دسترسی دارد که کار او را سادهتر میکنند و به او امکان انجام کارهای عجیب و غریبی را میدهند.
بخش مهمی از اکشن بازی روی همین قدرتهای ویژه تعریف شده و اگر دنبال یک بازی شوتر اول شخص با مبارزات سریع هستید، گوستوایر توکیو احتمالا خیلی زود خستهتان میکند.
شهر مردگان
جایی که گوستوایر توکیو در آن میدرخشد، طراحی محیط، نورپردازی و فضاسازیهاست. این بازی در این زمینه پا به پای آثاری مثل رزیدنت اویل یا بازیهایی مثل The Evil Within حرکت میکند و یک بازی به شدت تجربی است. بازی یک ساختار جهان باز هم دارد که آن را کمی با آثار قبلی استودیوی تانگو متمایز میکند اما دلیل کافی برای سیر در تمام قسمتها را هم به شما نمیدهد.
در واقع یکی از نقاط ضعف بازی این است که احتمالا با این که خیلی از بازیکنها محو فضاسازی، قصه و موسیقی بازی میشوند، خیلیهای دیگر از همان دقایق اول از ریتم گیمپلی خسته شده و دلیل کافی را برای ادامه دادن بازی پیدا نمیکنند. گوستوایر توکیو با این که یک بازی به شدت خاص است اما مخاطب خاصی را هم میطلبد که عاشق ژاپن، فضاهای دیستوپیایی و المانهای ماوراءالطبیعه باشد.
گوستوایر توکیو قرار است یک بازی نسل نهمی باشد و فعلا هم به صورت انحصار زمانی برای کنسول PS5 و رایانههای شخصی عرضه شدهاست.
بازی با استفاده از امکانات کنترلر دوالسنس حس خیلی خوبی را ایجاد میکند و دامنه بزرگی از قدرتهای مختلف را در اختیار بازیکن قرار میدهد. با این که بازی از نظر بهینهسازی روی پیسی به خصوص برای تجربه با ریتریسینگ عملکرد خیلی خوبی ندارد اما با یکی از بازیهای زیبای امسال طرف هستیم. از تابلوهای نئونی شهر توکیو گرفته تا گوشه و کنار کوچههایی که خیلیهایشان رمز و رازهای بسیاری را مخفی کردهاند.
گوستوایر توکیو در این زمینه شبیه بازیهایی مثل The Darkness و البته از نظر فضاسازی تا حدی یادآور ساختههای قبلی استودیو تانگو است.
اگر سکانسهای توهمزای The Evil Within و البته حملات عصبی مختلف را در طول بازی به یاد داشته باشید، در گوستوایر توکیو هم از این دست صحنهها زیاد میبینید. اگر عاشق بازیهای شرقی، حیوانات خانگی و البته عناوین تجربی هستید، گوستوایر توکیو را اصلا نباید از دست دهید و آن را به شما پیشنهاد میکنیم. بازی در حال حاضر با قیمت ۶۰ دلار روی پیسی و PS5 در دسترس است.
مسعود تیموری - کارشناس بازی / ضمیمه کلیک روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد