پیام میدهیم. دم غروب زنگ میزند «ببخشید برای پاسخگویی به سؤالات مشکلی ندارم، ولی به دوستان دیگر هم که تماس گرفتند، گفتم در حال حاضر شرایط مناسب نیست و خیلی حال و احوال مصاحبه ندارم...» قول میدهیم در روزهای اندوه آبادان، به حضور او به عنوان قهرمان پَر و بال ندهیم و این گونه قبول میکند که چند دقیقهای با هم گفتگو کنیم.
به گزارش جام جم آنلاین، مشروح گفتگو به این شرح است:
ظاهرا دوست ندارید حضورتان در متروپل از سایرین پررنگتر به نظر برسد.
دقیقا همینطور است. من از هفت سال قبل، در آتشنشانی کار میکنم. الان هم برای انجام وظیفه به آبادان آمدهام. مثل همه آتشنشانها و امدادگران دیگر.
از چه روزی به محل وقوع حادثه اعزام شدید؟
از روز دوم اینجا هستم. ما در قالب ده نیروی ویژه تیم عملیات آتشنشانی اصفهان با سه خودرو سبک و سنگین، به آبادان اعزام شدیم.
وضعیت امدادرسانی چطور است؟
اینجا همه نیروها با جدیت در تلاشاند، اما به دلیل سازه ناپایداری که با وسعت زیاد در مجاورت بخش تخریب شده وجود دارد، این حادثه از پلاسکو هم خطرناکتر است. در آواربرداری هم محدودیتهایی داریم. مثلا عبور خودروهای سنگین یا پیکورهای هیدرولیک سنگین تا حدی امکانپذیر است. برای پیشگیری از حوادث بیشتر، تنها حضور افراد آموزشدیده از تیمهای عملیاتی امدادی کارگشاست. البته امدادگران حاضر هم تا شعاع حدود ۲۰۰ متری در معرض خطرند.
فرصت استراحت دارید؟
از وقتی رسیدهایم مشغول اجرای عملیاتیم؛ از برش قطعات فلزی سازه، آواربرداری قسمتهای سیمانی تا خروج اجساد به صورت مستقیم و غیرمستقیم و همکاری با سایر نیروهای حاضر. اینجا کار مدام ادامه دارد و فرصتی برای استراحت نیست. همه برای برداشتن آوار کمک میکنند. با توجه به اینکه هفت روز از حادثه گذشته، شاید در شبانهروز حدود پنج ساعت برای خواب در موقعیت نباشیم.
قهرمانها در هر گامی، از ارزش امید آگاهند. به نظر شما در روز هشتم متروپل، امید چقدر واقعیت دارد؟
انسان در تاریکترین لحظات هم به امید زنده میماند. اینکه نوع سازه و نحوه تخریب صورت گرفته شرایط بسیار سختی را به وجود آورده، واقعیتهایی غیر قابل انکار است، با این وجود، ما امدادگریم. ممکن است خسته هم بشویم، اما نمیتوانیم کوتاهی کنیم. هنوز با همان امیدی که آمدهایم پیش میرویم. سرعت امدادرسانی و آواربرداری هم کمی بیشتر شده، گرچه این کار ریسک سلامتی و حیات نیروها را بالاتر میبرد، اما از چند جبهه تلاش میکنیم. هر چند روز که ادامه پیدا کند، بچهها با قدرت پیش میروند.
از میان این حجم اتفاقات ناخوشایند و مصیبتهایی که شما آوارش را بر میدارید، فکر میکنید وقتی به اصفهان برگردید چه چیزی بیش از همه در ذهنتان میماند؟
شرافت و همکاری آبادانیها. به قدری به امدادگران محبت دارند که قابل توصیف نیست. از تدارکاتی که برای نیروها فراهم میکنند، مواکبی که برپا کردهاند تا آب خنک، وعدههای مختلف و آذوقهای که میفرستند.
لقمههایی که مشخص است با دستهای پر مهرشان درست کردهاند، غذاهای خانگی و... نظیر این مهربانی و حمایت را شخصا جای دیگری ندیدهام. برای بچههای عملیات، از هیچچیز دریغ نمیکنند؛ همه اینها به ما هم انگیزه بیشتری میدهد، حس میکنیم همه مردم شهر پشت سرمان ایستادهاند. ما به نوعی خودمان را مدیون آبادانیها میدانیم. برای آنها از خدا طلب صبر داریم و امیدواریم این عملیات بدون حوادث تلخ دیگر به پایان برسد.
آرزو قنبری - گروه ورزش / روزنامه جام جم