عربستان با هدف مقابله با جبهه مقاومت به انواع سلاحهای دفاعی و هجومی مسلح می گردد، با این هدف که بتواند نقش ژاندارم منطقه را برای منافع شیوخ خلیج فارس تأمین کند و این پیام را بدهد که عربستان قدرتمند نظامی می تواند در برابر چالشهای قدرت هم در صحنه داخلی و هم بین المللی نقش ایفا نماید.
در چند سال اخیر، عربستان سعودی درگیر جنگهای داخلی یمن شده و به دنبال تحقق اهداف خود در سوریه، لبنان و عراق از طرفی و در کشورهای اسلامی از طرف دیگر است.
اگر زمانی مصر و الازهر و جریانهای اسلام سیاسی از نظر دینی و فرهنگی نفوذ سیاسی خود را جهان اسلام بویژه اهل سنت دنبال می کردند و با شکست اخوان المسلمین در صحنه سیاسی و نه عقیدتی و فکری شکست خوردند، عربستان سعودی با حمایت مادی و معنوی از جریانهای سلفی-تکفیری به دنبال جایگزینی رهبری سیاسی جهان اسلام بود تا بتواند این خلأ سیاسی را جبران نماید، اما این نقش با شکست دولت مرسی به عنوان نماینده فکری اخوان المسلمین و سپس شکست قاطع گروههای جهادی سلفی و در رأس آنها داعش به شدت کاهش یافت و برنده اصلی این مبارزات علیه افراط گرایی دینی جمهوری اسلامی ایران.
این شکست عربستان سعودی باید به گونه ای دیگر جبران می شد. حملات نظامی متحدان عرب به رهبری عربستان سعودی علیه یمن و جبهه مقاومت با تمام قوای نظامی عربستان همراه بود، اما واقعیت چیز دیگری را رقم زد و شکست عربستان در یمن به وضوح دیده شد؛ و علت این شکست نیز عدم توانایی عربستان در جنگ های نیابتی در مرزهای عربستان و یمن و نیز در مقابل حوثی ها و جبهه مقاومت بود و ضعف عربستان در مقابله با نیروهای نامنظم یمن به خوبی نمایان شد و در اینجا عربستان به دنبال راه حل دیگری برای نشان دادن اقتدار سیاسی و نظامی خود در صحنه بین الملل بود.
دولت آمریکا در دوره ترامپ و اکنون بایدن به این ضعف استراتژیک نظامی عربستان پی برد و برای جبران کسری بودجه آمریکا اقدام به فروش تسلیحات پیشرفته به عربستان نمود و یکی از اهداف آمریکا در سفر به عربستان نیز فروش تسلیحات نظامی است. در این تحلیلی که ارائه می شود می توان به علل شکست عربستان در اهداف خود اشاره کرد.
عربستان سعودی با چند مشکل اصلی مواجه است، اول آنکه این کشور بیش از اندازه وسیع است و این موضوع سبب آسیب پذیری آن در کنترل مناطق بحرانی میشود، بحرانهایی که عربستان در چهل سال اخیر با خیزش جنبش های اسلامی و درخواست های بحق مردمی روبرو بوده است، دوم آنکه تسلیحات نظامی عربستان سعودی برای جنگهای متعارف طراحی شده و کارائی چندانی در جنگهای نیابتی در شرایط کنونی ندارد.
جنگ یمن بزرگترین نشانه برای ضعف و ناکارآمدی سیستم نظامی عربستان در جنگهای نیابتی بوده است.
سوم آن که خرید تسلیحات با چنین حجم بزرگی بنیه مالی عربستان را به شدت ضعیف و ناکارآمد خواهد کرد و آن کشور را به گورستانی از سلاح های پیشرفته تبدیل می کند که شاید هیچ گاه فرصت استفاده از آنها را در فائق آمدن بر چالش های داخلی و بین المللی پیدا نکند.
چهارم آن که حکومت شاه در ایران در اواخر حیات سیاسی خود اقدام به واردات سلاح های پیشرفته از آمریکا نمود و این در حالی بود که این نظام نتوانسته بود نیازهای مردم و درخواست های مردم خود را برآورده کند و این امر به ظهور انقلاب اسلامی ایران منجر شد، بنابراین عربستانی که در داخل کشور خود مشکلات جدی با شیعیان اثناعشری، مذاهب مختلف اهل سنت، فرقه های دینی چون اسماعیلیه در جنوب و قبایل یمنی در مرزهای خود با یمن دارد نمی تواند با تجهیز شدن به سلاح های پیشرفته بر مشکلات داخلی خود پیروز گردد و شکاف میان طبقه حاکم سعودی و مردم بیشتر از قبل می گردد.
سلاح دادن به کشوری که از نظر محبوبیت مردمی و بین المللی در نازل ترین سطح قرار دارد، قدرت تسلط بر بسیاری از معادلات را نخواهد داشت! این خطر را خواهد داشت که جریان های رقیب سیاسی در عربستان از جمله گروههای سلفی و جهادی بتوانند از آنها برای خطرآفرینی در جهان کنونی استفاده کنند و صلح و امنیت جهانی را در صورت درهم ریختن نظام سیاسی عربستان تهدید نمایند.
پنجم آن که نیروهای زمینی سعودی برای اجرای عملیات گسترده زمینی و مبارزه با شورش های مردمی گسترده آموزش لازم را ندیده اند و این همان خطری است که به نظر نمی رسد کمکهای نظامی آمریکا بتواند به سادگی این مشکل را مرتفع سازد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد