به گزارش
جام جم آنلاین، دکتر امانا... قرایی مقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه، اما معتقد است چهرههایی که از آنها تحت عنوان سلبریتی هنری یاد میشود، نمیتوانند در جایگاه گروه مرجع قرار گیرند، چرا که بر مبنای تعریف جامعهشناختی، اشخاص یا گروههای مرجع کسانی هستند که تعداد زیادی از افراد یک جامعه در زمینههای مختلف از آنها الگوبرداری میکنند.
وی در گفتگو با جام جم تاکید میکند تنها جوانان و نوجوانانی از طبقات خاص اجتماعی آن هم به صورت مقطعی و در فضایی مادی و حسی برخی چهرههای هنری را دنبال میکنند که کمترین تقید را به ارزشهای اخلاقی جامعه دارند، اما سلبریتیهای اجتماعی و ملی را که به ارزشها متعهد و حتی پس از مرگشان، در اذهان عمومی زنده و اثرگذارند، میتوان به عنوان مرجع به رسمیت شناخت.
سلبریتی ماندگار، سلبریتی خوب است
قراییمقدم با بیان اینکه مقوله سلبریتیگرایی (اقبال اجتماعی نسبت به افراد مشهور) از دیرباز وجود داشتهاست، میگوید: تعبیر سلبریتی، فقط مختص اهالی هنر نیست بلکه قمهکشها، چاقوکشها و رقاصان مبتذل هم سلبریتی هستند. در مقابل افرادی مانند پهلوان اکبر خراسانی، پهلوان اکبر یزدی، جهان پهلوان تختی و... نیز در گروه سلبریتیهای خوب میگنجند، چون جامعه معتقد است افراد این چنینی از نظر اخلاقی، رفتاری، احترام به نوامیس و پایبندی به هویت و ارزشهای ملی و میهنی در جایگاه والایی قرار دارند و خدمتگزار مردم هستند و طبعا میتوانند برای مردم، مرجع باشند. حتی خود فردوسی و برخی شخصیتهای شاهنامه مثل رستم هم سلبریتی هستند. هنرمندان بزرگ تاریخ مانند موتزارت، بتهوون، بروگل و بوش (دو نقاش بزرگ) و... را نیز میتوان در زمره هنرمندان اجتماعی و ملی دانست که جهان و جامعه هیچ گاه فراموششان نمیکند. قرایی مقدم بر این باور است که هنرمند اجتماعی، دنبال پول نیست و هنرش در خدمت جامعه، پیش برنده، جنبش انگیز و ارائه دهنده افکار جدید است.
مبتذلها در اذهان نمیمانند
این استاد دانشگاه در تشریح دلایل افزایش اقبال به برخی سلبریتیهای هنری به تعبیر وی «مبتذل و رو حوضی» معتقد است متاسفانه با گسترش هنر و تبلیغات، افرادی به شهرت رسیدند و میرسند که به صورت مقطعی و ناپایدار، برای نسل خاصی از جوانان جذاب هستند. مثلا مایکل جسکون در سطح جهانی و فردی به نام تتلو در ایران! را میتوان در زمره چهرههایی دانست که صرفا برای کسب درآمد و پول فعالیت کردهاند و میکنند.
وی اضافه میکند: من در کتاب «جامعه شناسی هنر» ذکر کردهام که ما دو نوع هنر داریم: هنر ملی و معنوی و هنر مادی که هنر مادی فقط برای کسب درآمد و پول و به صورتی مبتذل رواج دارد و جنبه حسی و مادی دارد. این نوع هنر عمدتا به وسیله نوجوانان و جوانانی که پختگی لازم را ندارند، ادارکی فکر نمیکنند، در خانوادههایی که میزان پایبندی به اصول اخلاقی و ارزشها در آن ضعیف است و به فرزندان رسیدگی نمیشود یا در محیطهایی خاص از شهرهای بزرگ رشد میکنند، دنبال میشود. متاسفانه تبلیغات هم در این جهت سیر میکند و باعث میشود جوانانی که ریشههای اخلاقی، تربیتی، ملی و میهنی محکمی ندارند، به آن گرایش پیدا کنند حال آنکه افرادی که چنین هنرهای مبتذلی، خلق میکنند، خیلی زود فراموش میشوند.
هنر مبتذل در خدمت مادیات است
به باور قراییمقدم، هنر مبتذل در خدمت مادیات است و امروزه ذهنیت حسی و مادی بر جامعه حاکم است. او میگوید: پیتریم سوروکین، استاد جامعهشناسی دانشگاه هاروارد، سیر تحول یک جامعه را از نظر فکری به سه دوره تقسیم کند: عقلانی (یونان باستان تا قرن پنجم)، شهودی و مذهبی (از قرن پنجم تا قرن سیزدهم) و از قرن شانزدهم و هفدهم به بعد که دوره تمدن حسی است. یعنی همه چیز بر اساس مادیات و حسیات شکل میگیرد و مردم آنچه را که میبینند مورد قضاوت قرار میدهند و به قول او امروز ما در دوران ذهنیت مادی و حسی به سر میبریم. این جامعهشناس ادامه میدهد: در چنین دنیایی ظاهر، افراد را تعریف میکند نه اصالت و خانواده افراد، چون افراد دچار بیهویتی شدهاند. در چنین دنیایی همه چیز به خصوص نسل جوان با ظاهر قضاوت میکند و آنهایی را که شلوار پاره میپوشند، خالکوبی میکنند، در عرصه هنر چند روزی مطرح هستند و برای کسب درآمد و پول کار میکنند، الگو قرار میدهند که این جوانان و نوجوانان بعدا به اشتباه خود پی میبرند.
نظارت بر فضای مجازی لازم است
این تحلیلگر مسائل اجتماعی با ابراز تاسف از اینکه نوجوانان و جوانان خام بدسرپرست، بیسرپرست یا تک سرپرست از دل مناطق خاص به هنرمندان مادی و حسی گرایش دارند، اضافه میکند: اینها آسیبزا هستند و اخلاقیات و هنجارهای اجتماعی و فردی را مورد تهاجم قرار میدهند. مثلا یک خواننده چند سال پیش اعلام کرد هر کس من را دوست دارد بق بقو کند! دیدیم ۴۰۰هزار نفر این کار را کردند؛ چون افرادی این چینین در فضای مجازی میلیونها دنبالکننده دارند. چندی پیش هم دیدیم پسری دو دختر را به عنوان ملکه خود معرفی کرد. نمونه دیگر این آسیبزایی، روابط نامشروع دختران و پسران است که بنده از آن تحت عنوان «همباشان سیاه» یا همان «ازدواج سفید» یاد کردهام. در همین فضا باید به پسرانی اشاره کنیم که به صورت برده جنسی درآمدهاند و خود را با پول در اختیار زنان قرار میدهند. او با تاکید بر اینکه باید بر شیر بی یال و دم و اشکمی به نام فضای مجازی، نظارت و کنترل بیشتری اعمال شود، ادامه میدهد: امروز در کشورهای آمریکایی و اروپایی این نظارت شروع شده و جوانان اجازه ندارند در هر روز و ساعتی و در هر مکانی به فضای مجازی آلوده دسترسی داشتهباشند. وزارت ارتباطات باید این فضا را پالایش کند. مسلم این است که این افراد برای جامعه مضر هستند.
قراییمقدم بر این عقیده است که تمام معلمان در مدارس وقتی میبینند دانشآموزان آماده پذیرش هستند، این مسائل را مطرح کنند. رادیو، تلویزیون و خانوادهها باید جوانان را آگاه کنند، چون نسبت به فضای مجازی خام هستند.
منبع: روزنامه جام جم