به گزارش
جام جم آنلاین، فیلمساز و مولفی که نگاه محوریاش به دامنههای تاریخی هنر تعزیه، در مقام گونه مذهبی ارزشمندی از نمایش و چگونگی رواج و بقای آن در طول چند دهه گذشته با تمرکز بر عصر قاجار، در کتاب و مستندش ملموس است. مستندی که ابعاد تهرانشناسی و تهراننگاری آن نیز چنان قابل توجه است که اخیرا از چشم متولیان جشنواره فیلم شهر دور نماند تا تندیس و دیپلم افتخار این رویداد را بابت ساخت آن به قاسمخان اهدا کنند. این کارگردان و تهیهکننده که نزد اهالی سینما پیشتر با عناوینی، چون مدیرعامل موزه سینما، مدیر سینماتک موزه هنرهای معاصر تهران و... شناخته میشود، از چند منظر برای گفتوگویی به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم گزینه ایدهآلی است.
قاسمخان نگارش کتاب «تکیه دولت؛ از بودن و نبودن» را بهعهده داشته که اواسط دهه ۹۰ منتشر شد. کتابی که دستمایه ساخت مستندی دیدنی با عنوان «تکیه دولت» نیز توسط او شد. تکیه دولت بنایی است که در عهد ناصرالدینشاه قاجار و به منظور اجرای مراسم تعزیه و برگزاری آیینهای سوگواری و روضهخوانی در ایام عاشورا در طهران برپا شد. این تکیه نه تنها به لحاظ معماری و جنبههای تاریخی بلکه از لحاظ اجرای مراسم باشکوه تعزیه نیز دارای اهمیت خاصی بوده است و قاسمخان میگوید مطالب منتشر شده در کتابش را به پشتوانه دو سال و نیم تحقیق گردآوری کرده است. کتاب و مستندی که گوناگونی مآخذ آن و منابع شنیدنی صوتی و تصاویر کمتر دیدهشده و نفیسی، چون موسیقیهای قدیمی و عکسهای دوره قاجار، مخاطب را شگفتزده میکند. این در حالی است که بهتازگی نیز از قدیمیترین پرده درویشی عاشورا به عنوان یکی از قدیمیترین تابلوهای پردهخوانی در کاخ گلستان رونمایی شد. مجموعهای که قاسمخان بهعنوان دبیر علمیبرنامههای ویژه ماه محرم با آن همکاری دارد. مجموع این موارد، ما را بر آن داشت تا در ایام محرم، طی گفتوگویی با قاسمخان از کم و کیف و جزئیات کتاب و مستندش و همچنین رونمایی مذکور جویا شویم.
به اعتقاد ریچارد لیکاک (مستندساز برجسته آمریکایی) مستندسازی نوعی کشف و شهود، مکاشفه و نگاهی جزئی و دقیق همراه با دیدگاه شخصی مستندساز است. به نظر شما مستندسازی چگونه است و مستند «تکیه دولت» چگونه شکل گرفت؟
تکیه دولت مستندی نیمهبلند است که در ۵۲ دقیقه تاریخ پیدایش، حیات و نابودی بنای تکیه دولت را -که به منظور اجرای مراسم تعزیه و برگزاری آیینهای سوگواری و روضهخوانی در تهران قدیم به دستور ناصرالدینشاه ساخته شده بود- به تصویر میکشد. این بنا بزرگترین بنایی است که در ایران در دوره ناصرالدینشاه قاجار ساخته شد و بهدلیل اهمیتی که در معماری، موسیقی، نمایش و در گرد هم آوردن مردم دارد ازاهمیتی تاریخی در دوران معاصر برخوردار است.
شناخت من از تکیه دولت از سالها پیش شروع شد هنگامیکه درباره این بنا تحقیق و پژوهش میکردم متوجه شدم این بنا چه نقش وسیعی در حیات تاریخی و اجتماعی ایران بهخصوص شهر تهران داشته است. سال ۸۳ برای تحقیق راجع به پروژه دیگری به کاخ گلستان میرفتم که در آلبوم خانه آنجا به مجموعهای از عکسهای تکیه دولت برخوردم. آن پروژه به نتیجه نرسید، اما عکس های تعزیه ایران در تکیه دولت در کتابی به نام «شبیه و آینه: مجموعه عکسهای تعزیه ایران در دوره قاجار» توسط انتشارات روزنه در سال ۸۶ منتشر شد. موضوع این کتاب در حقیقت تعزیه بود، اما عکسهای زیادی از آن از همین عکسهای تکیه دولت بود. این تحقیقات ادامه داشت تا سال ۱۳۹۷ کتاب تکیه دولت، از بودن و نبودن توسط انتشارات علمیو فرهنگی به چاپ رسید. پس از آن بود که با توجه به سابقهای که در سینمای مستند داشتم و همراهی مرکز گسترش سینمای تجربی در سال ۱۳۹۸ طرحی مبنی بر ساخت این فیلم مستند ارائه کردم و در سال ۱۴۰۰ کار ساخت فیلم آغاز شد. اولین نمایش این مستند در جشنواره فیلم حقیقت در همان سال بود.
درباره علت انتخاب موضوع تکیه دولت برای نگارش کتاب و نحوه آشنایی خودتان با آن میگفتید؟
از ششهفت سال پیش کار روی موضوع تکیه دولت را شروع کردم. موضوع تکیه دولت در پژوهشی که من انجام میدادم صرفا بهعنوان یک بنا مطرح نشد بلکه درباره نقشی که این بنا در برگزاری تعزیه بهعنوان یک فرم نمایشی در ایران داشت نیز مطالب مفیدی ارائه داده شد. از جمله آنکه تعزیه با موسیقی ایرانی رابطه خیلی نزدیکی دارد. در دوره ناصری بهترین تعزیهخوانهای ایران از سراسر کشور به تهران میآمدند تا در تکیه دولت تعزیه بخوانند. به این معنا خوانندههای تعزیه همگی باید شناخت کاملی روی دستگاههای موسیقی داشتند که بتوانند در فرمهای مختلف موسیقی ایران برای اجرای نمایششان استفاده کنند.
از آن طرف خود بنا بهواسطه شکل جدیدی که در ایران داشت در بناهای تاریخی ما درآن زمان جزو شاخصها بود؛ یعنی بنایی که در چند طبقه ساخته شده بود، با فرم محوری دایره، با سکوی مرکزی که در حقیقت اساسیترین نیاز تعزیه داشتن همین سکوی مرکزی بود. در پژوهشهایم که بعدها در کتاب «تکیهدولت» به چاپ رسید به فضایی خاص که در شرایط زیست اجتماعی آن ایام حاکم بود، رسیدم؛ از این منظر که مثلا در تکیه دولت باید جایی ویژه برای پادشاه وجود میداشت و جایگاه زنان و مردان برای دیدن نمایش نیز از یکدیگر مجزا بود. عکسهای بازمانده از تکیه دولت را که کنار هم گذاشتم و متوجه شدم که ما باید به ابعاد کلیتری از این بنا توجه کنیم؛ مثلا اینکه در همان رشته موسیقی باید میدیدیم که خوانندگان تکیه دولت چه کسانی بودند، از کجا آمدهاند، چه نواهایی را برای مردم و همچنین اولیا و چه اشتلمی را برای اشقیا میخواندند؟ همه اینها فقط در حوزه موسیقی تکیه دولت قرار میگرفت. بر همین اساس بعدها منابعی را پیدا کردیم از کسانی که خودشان در آن زمان در تکیه دولت کار کرده، خوانده یا اجرای نمایش کرده بودند؛
و بالاخره متوجه شدید جایگاه تکیه دولت در ساختار نمایش ایرانی کجاست؟
در تکیه دولت متوجه وسعت مفاهیم نمایشی که در تعزیه ایران بود، شدم؛ چرا که دوره ناصرالدین شاه قاجار دوره اوج تعزیه ایران است. اینکه دستهها و گروههای نمایشی که آنجا برنامه اجرا میکردند به چه شیوهای این کار را انجام دادهاند و اساسا در ساختار نمایش ایرانی تکیه دولت چه جایگاهی دارد؟ در ساختار نمایش ایرانی آنچنان که در روند تکاملی تعزیه مشاهده میکنید، تعزیه آرامآرام به نوعی از نمایش ایرانی با عنوان «شبیه مضحک» رسیده بود. یعنی نمایشی شده بود که عملا رابطهای با تعزیه به معنای آیین سوگواری نداشت، اما در حال شکلدهی یک نمایش ایرانی بود که پیشپردهخوانی بخش مهمی از آن بود. در کتاب تکیه دولت، بسیاری از اشتباهات تاریخی را تصحیح کردم؛ مثلا میگویند دستور ساخت بنای تکیه دولت را ناصرالدین شاه تحت تاثیر سفرش به فرنگ و بعد از دیدن «رویال آلبرتهال» (یک سالن کنسرت در لندن) داد، اما این اشتباه است و ما براساس بررسیهای تاریخی به این نتیجه رسیدیم که ناصرالدین شاه قبل از سفر به لندن دستور ساخت تکیه دولت را داده بود.
چند اشتباه تاریخی دیگر را که در کتاب تکیه دولت تصحیح کردید، ذکر میکنید؟
مثلا اینکه راههای ورود و خروج در تکیه دولت چگونه بوده است. جعفر شهری، نویسنده میگوید: راهی که روبهروی سبزهمیدان هست که الان هم به اسم تکیه دولت معروف است، راه مردان بوده. در حالیکه عکسهایی که ما بهدست آوردیم حاکی از آن است که جلوی در تکیه دولت، زنان هم تردد داشتند. یعنی اینگونه نبوده که این راه فقط مختص به مردان یا فقط مختص به زنان باشد. تکیه دولت مکان عمومی بود با تمام تعاریفی که ما از مکانهای عمومی میشناسیم. در عکسها میبینیم که در تکیه دولت فروشندگان دورهگرد هم هستند. حتی فیل تعزیه هم که با آن عظمتش آنجا حرکت میکرده در جلوی جلوخان تکیه دولت دیده میشود. ما در مطابقت با عکسها توانستیم دری را که از آن پادشاه و کسانی که اهل خانواده سلطنتی بودند وارد تکیه دولت میشدند، پیدا کنیم. آن در الان بسته و روی آن کاشیکاری شده است و کسی این را نمیدانست که دقیقا این در کجا واقع شده.
کتاب تکیه دولت با چه بازخوردی از سوی مخاطبان روبهرو شد و آیا دستاوردهای بینالمللی هم داشت؟
تقریبا دیماه ۹۷ بود که کتاب با تیراژ ۱۰۰۰ جلد منتشر شد و سال ۹۸ نیز مجددا منتشر شد؛ یعنی در شرایطی دو بار این کتاب منتشر شد که در بازار ایران بهسختی کتابها به تیراژ یکهزار میرسند و بازخورد را از آنجایی میگیرم که ناشر در حال ورود به چاپ ۲۰۰۰ جلد سوم است. یعنی کتاب تکیه دولت که مشتمل بر مجموعه فرهنگ و هنر و آداب و رسوم ایرانیان معاصر است مسیر تازهای را در بیان هنر ایران پیدا کرده و امیدوارم به زبانهای دیگر هم ترجمه شود؛
و پس از آن دیدید که این کتاب و جهان واقعی و تاریخی که از بنای تکیه دولت در اختیار مخاطب قرار میدهد ارزش به تصویر کشیده شدن دارد؟
بله. بعد از سه سالی که از انتشار کتاب میگذشت، سال گذشته مستند تکیه دولت را که به نقش این مکان تاریخی در تاریخ تهران و هنر ایران میپردازد، آماده کردیم. نکته در خور توجه این است که شما برای تبدیل یک متن پژوهشی به فیلم باید خصوصیات سینمای مستند، عناصر تشکیلدهنده، زمان، بیان و ریتم را بشناسید تا این پژوهش در ظرف جدید معنا پیدا کند. مخاطب میتواند خواندن کتاب را نصفه رها کند و مثلا فردا ادامهاش دهد، اما در فیلم چنین اتفاقی نمیافتد. ما در فیلم زمانی محدود داریم که طی آن مخاطب مینشیند و فیلم را تماشا میکند. فیلم مستند هم همانطور که میدانید فیلمیاطلاعاتمحور است. اینکه این اطلاعات چگونه با ریتمی مناسب به ظرف فیلم منتقل شود از سؤالات اساسی هر فیلمسازی است.
با توجه به اینکه امروز دیگر بنای «تکیه دولت» از بین رفته و به صورت عینی وجود ندارد، شما هنگام روایت درباره این بنا تا چه اندازه به واقعیات وفادار ماندید و چطور تشخیص دادید از بین همه موضوعاتی که در کتاب آمده، کدامیک اولویت بیشتری برای تصویر دارند؟
اصلیترین سند من در ساخت این مستند عکسها بودند. عکسهای اجتماعی، عکسهایی از تکیه دولت و از هر آن چیزی که جهان تکیه دولت را در تهران قدیم معنا میکرد. کارگردان، نویسنده و محقق این مستند هم خودم هستم و البته دوستان عزیزی در ساخت این اثر، چون بابک صاحبقرانی، محمد مقدم، هلی اسکویی، حسین ادیبی منش و .. کنارم بودند. در عین حال گرافیک انیمیشنی که در این کار از آن بهره بردیم بسیار حرفهای و البته مشکل بود. به این دلیل که میخواستیم این بنا را طوری ترسیم کنیم که مخاطب امروز بتواند راههای ورودی، اینکه مردم از کجا وارد یا خارج میشدند ودر نهایت کلیت بنا را در ذهنشان مجسم کنند. خوشبختانه گرافیستها و انیماتورهای متبحری کنار ما بودند که با استفاده از اطلاعات تاریخی و با اطلاعاتی که از عکسها در اختیارشان گذاشتیم به بهترین شکل ممکن توانستند تصویر مستدلی از این بنا پیش چشم مخاطب قرار دهند.
نعل به نعل کتاب، مستند تکیه دولت را ساختید؟
تقریبا درفیلم اصول و پژوهش آمده، اما به هر حال همانطور که گفتم در فیلم مستند باید یک جذابیت بصری ایجاد میکردیم تا بیننده با لذت آن را ببیند. تصورم این است اگر بتوانیم پژوهشهایمان را منتشر کنیم و بر اساس آنها در دنیای جدید بتوانیم فیلم بسازیم، افقهای تازه و گستره بیشتری را برای فرهنگ و هنر ایران به وجود آوردهایم.
با به تصویر کشیدن جغرافیا و قابلیتهای تاریخی ــ اجتماعی بنای «تکیه دولت» چه هدفی را دنبال میکردید؟
کار من تحقیق و پژوهش است. چه در حوزه فیلم مستند و چه در حوزه کارهای دیگری که در دوره قاجار انجام دادهام. هدف از ساخت این مستند این بود که بخشی از تاریخ ایران را (تا آنجا که میتوانم) و البته بخشی از هنر ایران را برای نسل جدیدتری که با فیلم و سینما قرابت بیشتری دارند، به شکلی دقیقتر و جزئیتر بازگو کنم. در زمانه کنونی اگر مثلا بخواهید درباره یک نقاشی صحبت کنید باید درباره چگونگی پیدایش آن، تاثیرات روانشناسانه، اسطوره شناسانه آن و... هم حرف بزنید. هدف من از ساخت مستند تکیه دولت هم این بود که این بنای تاریخی را از زوایای مختلف و با زبانی دراماتیک به نسل امروز بشناسانم. پژوهش و تحقیق درباره کتاب و ساخت فیلمیدرباره تکیه دولت حدودا ۱۰سال طول کشید که زمان زیادی است، اما اگر طی آن توانسته باشم خدمتی به جامعه فرهنگی ایران کنم، ارزش دارد.
حدودا ۸۰ سال است تکیه دولت از بین رفته، اما کماکان در ذهن تهرانیهای قدیم زنده است. نه تنها به لحاظ معماری و جنبههای تاریخیاش بلکه از جهت اجرای مراسم باشکوه تعزیه در آن که دارای اهمیت مذهبی خاصی است. علاوه بر این مواردی که ذکر کردم، آیا این تکیه از جهات دیگر نیز حائز اهمیت است؟
تکیه دولت بخش ارزشمندی از میراث فرهنگی ما ایرانیهاست. سه واقعه مهم تاریخی در این تکیه اتفاق افتاده. نخست اینکه مجلس مؤسسان در تکیه دولت تشکیل شده که طی آن سلسله قاجار به پهلوی تغییر کرده است. دیگر آنکه اولین مجلس سربازگیری در تکیه دولت تشکیل شده. یعنی روش جدید سربازگیری یا «بنیچه» در این تکیه شکل گرفته و دیگر آنکه در دوره ناصری سکههای واقعی را از تقلبی جدا میکردند که مجلس آن در تکیه دولت برگزار میشده است. بر اساس اطلاعات ما، تکیه دولت در سال ۱۳۲۵ خراب شد و من متولد ۱۳۴۲ هستم. یعنی سالها بعد از خراب شدن تکیه دولت به دنیا آمدهام، اما در جایی رشد کردم که در آن تعزیه خوانی بسیار رواج داشته است. در دانشگاه عکاسی و سپس نقاشی و بعد سینما خواندهام. در دوره دانشجوییام دکتر جابر عناصری برای من یک پروژه عکاسی از تعزیه را تعریف کرده و همین باعث شد تا چند روزی در تعزیهای که در تکیه درویش دماوند برگزار میشد، کار کنم؛ بنابراین از کودکی و جوانی با تعزیه بهعنوان یک نمایش ایرانی آشنا شدم. یادم است سال ۸۱ و ۸۲ بود که یک فیلم مستند کوتاه به نام «سفر آواز و ارغوان» در مورد تعزیه برای مرکز تحقیقات ملی فرانسه ساختم و آنها میخواستند فیلمی داشته باشند که بتوان در آن آیین نمایشی تعزیه را برای فرانسویان بیان کند.
مستند تکیه دولت در سطح داخلی و بینالمللی با چه استقبالی مواجه شد؟
این مستند اولین بار در جشنواره حقیقت سال ۱۴۰۰ نمایش داده شد. البته دبیر جشنواره و دوستان دستاندرکار گفتند ما یک سئانس نمایش اضافه هم برای آن داشتیم. در همان جشنواره حقیقت کاندید سه جایزه پژوهش، جایزه بهترین گویندگی و جایزه بهترین موسیقی هم بود. موسیقی مستند کار مهدی محمودخانی ملهم از نغمههای تعزیه و از نغمههایی بود که در دوره قاجار استفاده شده بود که محمودخانی با توجه به تسلطی که روی این موسیقی و موسیقی جدید دارد، توانست این فضاها را در فیلم به وجود بیاورد که بهترین جایزه موسیقی را هم از آن خود کند. مستند تکیه دولت حدودا ۱۵روز پیش در جشنواره شهر نامزد بهترین جایزه برای بهترین پژوهش بود و همچین جایزه بهترین فیلم در حوزه هویت نگاری تاریخ تهران را از آن خود کرد. معمولا دوستان جوان ما با حوزههای تاریخ خیلی آشنا نیستند. دلیل آن هم این است که تاریخ خیلی خوب برایشان توضیح داده نمیشود. بیشتر فیلمهای اجتماعی و فیلمهایی که راجع به مسائل اجتماعی است، درباره مواد مخدر یا اگزوتیک ایرانی است، ولی ما در این فیلم تاریخ را از زاویهای تعریف کردیم که مخاطب از تماشای آن حظ بصری هم ببرد.
شما دبیر علمی برنامههای «محرم در گلستان» هستید و در نخستین برنامههای آیینی عاشورایی کاخ گلستان از قدیمیترین پرده درویشی عاشورا مربوط به دوره قاجار در کاخ گلستان رونمایی شده است. در مورد اهمیت این پرده در تاریخ معاصر ایران توضیح میدهید؟
رفت و آمدهایی که به دلیل عکس و تصویر و پژوهش به کاخ گلستان داشتیم، مرا متوجه یکی از قدیمیترین پردههای نقالی کرد که سالهاست در این کاخ نگهداری میشود. طی این تحقیقات دوستان متخصص پی بردند این پرده یکی از قدیمیترین پردهها متعلق به دوران فتحعلی شاه قاجار است.
در کجای کاخ، پرده نقالی را پیدا کردند؟
در صندوقی که حتی مرمت غلط در دوره پهلوی آسیب آن را بیشتر کرده بود. همکاران متخصص ما در بخش مرمت آثار در کاخ موزه گلستان حدود ۲ سال روی آن کار کردند تا پرده را احیا کنند.
روی این پرده نوشتهای هم وجود دارد؟
بالای پرده جایی بین چند عکس نوشته شده؛ «حاجت حسن چاوش ۱۲۳۰ هجری قمری». یعنی ظاهرا این پرده نذر شخصی به نام حسن چاوش بوده. تمام حوادث و وقایع، روی پردهای بزرگ کشیده شده و از این نظر جزو پردههای سنگین و حجیمی است که فکر میکنم یک متر و نیم ارتفاع و ۵ متر هم طول دارد. در این پرده نوعی روایت و بازگویی تاریخ عاشورا و ایران را شاهد هستیم.
چه المانها و ویژگیهای بصری دراین پرده است؟
البته کار بررسی این پرده هنوز در حال انجام است و تنها روز شنبه اول محرم توانستیم در کاخ گلستان آن را رونمایی کنیم. اکنون بازدید از این پرده برای عموم مردم آزاد است. بسیاری از جمله دانشجویان رشته نقاشی آمدند و از آن دیدن کردند. چرا که این پرده به خصوص در حوزه تجسمیو روایت شناسی قابل بررسی است. یعنی چگونه میشود بتوانیم قصهای را تعریف کنیم که در یک مجموعه واحد روایت میشود و با دیگر قصهها ارتباطی تنگاتنگ دارد. در داستانگویی و قصهگویی ایرانی، قصه اصلی داریم و مرتبا از آن شاخهها و روایات فرعی میسازیم. در جلسه روز شنبه (۸ مردادماه ۱۴۰۰) اول محرم گزارشی از چگونگی مرمت و بازسازی این پرده ارائه شد که دو سال گذشته چگونه آن را ترمیم کردند. واقعا یک گزارش تحقیقی و شگفتانگیز بود که چنین پردهای را از بدترین شکل باقی مانده از سالهای دور به اثری زیبا و قابل تحسین امروزی دربیاورند. گاهی اوقات مرمتهای غیراصولی ضربات جبرانناپذیری به اثر میزند.
چرا که اگر مرمت اصولی نباشد بیشتر صدمه میزند و اثر از بین میبرد. این پرده تاریخ و قدمت پردهخوانی و پردههای درویشی را ۸۰ سال عقبتر برده؛ چرا که تاکنون تصور میشد که پردهخوانی به این شکل با حسین قوللر آقاسی و هم دورهایهاشان آغاز میشود، اما با این پرده و تاریخ آن، تاریخ پردهخوانی تقریبا ۸۰ سال به عقبتر میرود. این پرده همچنان در کاخ گلستان و در موزه مردمشناسی برای بازدید مردم قرار داده شده است.
نقالی در سال ۱۳۹۰ به عنوان یک میراث معنوی فرهنگی ایرانی در یونسکو به ثبت جهانی رسید، اما امروز متاسفانه با کمتوجهی مسئولان مواجه شده است و مردم هم دیگر دغدغه چندانی برای حفظ و انتقال آن به نسل بعد را ندارند. چرا دیگر دغدغهای برای استمرار نقالی و البته پردهخوانی وجود ندارد؟
اولین نکتهای که جا دارد دربارهاش صحبت کنم این است که تاریخ و فرهنگمان نجاتبخش ماست. اگر ما از حوزه بحث در مورد هنر ایران به بحث درباره تاریخ هنر ایران با هر نگرشی وارد شویم باعث میشود بفهمیم کجا قرار داریم و نسبت یک ایرانی با جهان امروز چیست. آثار هنری و تاریخی رابطه بسیار دقیقی با هم دارند و اگر تاریخ را بشناسیم بسیاری از آثار هنری را میشناسیم و ردپایشان را پیدا میکنیم. با شناسایی هنر کهن و مقایسه آن با هنر مدرن به این نتیجه میرسیم که هنر ما دچار انقطاع نشده و از دورههای مختلف تاکنون شاهد یک استمرار فرهنگی بودیم، اما بخصوص در دوران پس از مشروطه آرام آرام دچار یک انقطاع فرهنگی هنری شدهایم. یکی از بنیانهای هنر ایران در همه ابعاد آن قصهگویی و نمایش است اگر بگذارند نقاشی قهوهخانهای روند طبیعی خود را طی کند و جلوی آن را را نگیرند و نگویند امروز دیگر کسی حوصله اینها را ندارد مطمئن باشیم که نقالی و پردهخوانی با وجود جهان رسانهای جدید به حرکت تکاملی خود ادامه خواهد داد. باید بگوییم نقاشی قهوهخانهای داستانی دارد و جهانی را میسازد که هر فردی میتواند در آن جهان خود را پیدا کند.
منبع: روزنامه جام جم