رویکرد آمریکاییها در عرصه جهانی مبتنی بر قلدری بینالمللی است و این رویه در رفتارشان در عراق و افغانستان و همچنین خشونتهای سازماندهیشده در یمن و سوریه با خلق داعش و گروههای تکفیری کاملا آشکار است. در مقابل این رویکرد فرعونی، بنای جمهوری اسلامی در حوزه تعاملات با سایر کشورها و دولتها، بر مبنای احترام متقابل است. ایران بر این باور است که میتوان در قالب همکاریهای بینالمللی با رعایت منافع طرفین، بسیاری از مشکلات و معضلات در عرصه جهانی را مرتفع کرد. اکنون این دو رویه در جریان مذاکرات هستهای مقابل هم قرار دارند.
از یکسو مقامات آمریکایی تصور میکنند که میتوانند با زیادهخواهیهای خود مطالبات ناحقی را در حوزه گفتگوهای هستهای از ملت ایران دریافت کنند و در مقابل هیچ امتیازی ندهند و در طرف مقابل جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که در ۱۰ماه گذشته از ماجرای پرفراز و نشیب مذاکرات ضمن پافشاری بر خطوط قرمز خود برای جلوگیری از فرسایشی شدن روند گفتگوها ابتکار عمل به خرج میدهد. بررسی تحولات جاری در جریان دورههای مختلف مذاکرات این واقعیت را کاملا آشکار میکند که آمریکاییها همچنان بنا ندارند از خوی وحشیانه خود در استثمار ملتهای دیگر دست بکشند و همواره بر خواستههای غیرقانونی خود اصرار دارند. در یک نگاه منصفانه باید گفت اگر آمریکاییها یک تصمیم سیاسی واقعگرایانه بگیرند و منافع ملت ایران را ببینند و حاضر باشند به حقوق جمهوری اسلامی احترام بگذارند، دستیابی به یک توافق خوب و مطلوب در کوتاهترین زمان محقق خواهد شد، اما در شرایط کنونی رسیدن به این هدف با توجه به بیعملی غرب و زیادهخواهیهای ایالاتمتحده دستنیافتنی به نظر میرسد. اکنون دو راه پیش روی جمهوری اسلامی قرار دارد. یک راهکار رسیدن به هر توافقی است با چشمپوشی از بسیاری از خواستههای بهحق ملت ایران و از راهکار دوم در نظر گرفتن منافع درازمدت با تأکید بر مطالبات مشروع و قانونی است. مسئولان و تصمیمگیران جمهوری اسلامی البته راه دوم را برگزیدهاند. ایران به این حقیقت پی برده که شرایط کنونی بینالمللی کاملا به نفع ماست و آمریکا و غرب نمیتوانند با فضاسازی رسانهای و همچنین بهرهگیری از اهرمهای زنگزده تحریمی، جمهوری اسلامی را وادار به عقبنشینی کنند.