برخی صنایع خاموش شدند و مقامها هم ازسهمیهبندی انرژی سخن گفتند. در این خصوص جامجم گفتوگویی اختصاصی با پروفسور جان دان، تحلیلگر حوزه روابط بینالملل کرده است. جان دان، استاد کنونی دانشگاه کمبریج انگلستان است. وی سابقه تدریس در دانشگاه هاروارد آمریکا را نیز دارد. او استاد برجسته نظریه و اندیشه سیاسی و صاحب کتاب «انقلابهای مدرن» است.
متعاقب بسته شدن خط انتقال گاز پروم به کشورهای اروپایی، شاهد شکلگیری بحرانهای تازهای در حوزه تامین انرژی در این منطقه بودهایم. برخی کشورهای اروپایی مدعی هستند قدرت غلبه بر این ابرچالش را خواهند داشت. نظر شما در این خصوص چیست؟ آیا اتحادیه اروپا قدرت مدیریت بحران انرژی را خواهد داشت؟
اروپا مطمئنا زمستان بسیار سخت و نامطلوبی را در زمینه انرژی خواهد داشت. مردم در سراسر اروپا ناراحت، عصبانی و به طرز ناخوشایندی سرما را تجریه خواهند کرد و زندگی آنها بهشدت سخت خواهد شد. تعداد نامشخصی فقط به دلیل هوای خیلی سرد و کمبود انرژی قربانی خواهند شد. به عبارت بهتر، من معتقدم (برخلاف آنچه سیاستمداران اروپایی میگویند)، اتحادیه اروپا قدرت مدیریت بحران انرژی ناشی از توقف انتقال گاز در این مجموعه را نخواهد داشت.
بازیگران اروپایی در قبال بحران انرژی و آنچه زمستان سخت نامیده میشود، چه رویکردی در برابر مسکو در پیش خواهند گرفت؟ آیا در این خصوص شاهد اتخاذ یک رویکر واحد از سوی اعضای اروپایی ناتو خواهیم بود؟
میان اروپاییان بر سر این موضوع اختلاف وجود دارد. برخی کشورها مانند مجارستان و صربستان حاضرند در راستای تامین انرژی به مسکو امتیاز دهند، اما برخی دیگر از کشورها هنوز خیر. این کشورها روسیه را اکنون به عنوان یک تهدید محض میبینند و تمام تلاش خود را میکنند تا اطمینان حاصل کنند بازار انرژی آینده اروپا را از دست خواهد داد. بهرهوری انرژی روسیه نیز به دلیل محرومیت از فناوری غربی، بهشدت کاهش مییابد. اثر این اتفاق، در طول زمان برای مدت قابل توجهی - احتمالا به طور نامحدود - قابل مشاهده خواهد بود. در هر حال، این تقابلی است که ادامه دارد.
با توجه به نگاه ویژهای که بازیگران اروپایی نسبت به احیای توافق هستهای با ایران دارند، ارزیابی شما از مذاکرات و روند احیای برجام چیست؟
آینده برجام در حال حاضر تاریک به نظر میرسد، اما همیشه ممکن است این اتفاق رخ دهد. من هرگز انتظار امضای توافقنامه را در تحلیلهای خود نداشتهام، اما همچنان امیدوار خواهم بود چنین شود، زیرا معتقدم به نفع همه بازیگران بینالمللی است که چنین توافقی احیا شود. با این حال روی رفتار دولت بایدن در قبال ایران نمیتوان حساب باز کرد. در مقابل، اکنون شاهد تقویت مولفههای دیپلماسی منطقهای از سوی ایران هستیم. در کنار آن، ایران درصدد عضویت در مجموعههای اقتصادی دیگری است. به عنوان مثال هم روسیه و هم چین از عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا نفع میبرند و بر همین اساس از عضویت دائم ایران در این دو سازمان حمایتمیکنند.
طی هفتههای اخیر، شاهد تشدید تحرکات آمریکا در شرق آسیا و بهخصوص تایوان هستیم. بسیاری از تحلیلگران میگویند هدف واشنگتن از این اقدامات، مهار رشد اقتصادی پکن و ایجاد مشغلههای راهبردی-منطقهای برای چینیهاست. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
واقعیت این است که سیاست مهار از سوی آمریکا در قبال بازیگران زیادی به کار گرفته شده، اما در انجام آن (براساس اهداف تعیینشده خود) موفق نبوده است. حتی آمریکا نتوانست در قبال مهار کره شمالی که نسبت به چین به مراتب ضعیفتر است، به اهداف خود دست پیدا کند. در چنین شرایطی ادعای آمریکا در خصوص مهار همهجانبه یا حتی مهار اقتصادی چین مضحکانه به نظر میرسد. حتی اگرقدرت نظامی آمریکا در دریا و هوا بیشتر از چین باشد، باز هم قدرت مهار اقتصادی چین از سوی آمریکا وجود ندارد. جنگ اقتصادی تمام عیار علیه چین در دوران ریاستجمهوری ترامپ نیز دنبال شد و نتیجه آن را مشاهده کردیم. اکنون بایدن نیزهمان سیاست تقابلی را با پکن در پیش گرفته است.
روزنامه جام جم