۲۰ سال بعد از این اتفاق و به پیشنهاد ستاد هماهنگی امور ایمنی آتشنشانی کشور و با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز هفتم مهرماه بهعنوان روز آتشنشانی و ایمنی نامگذاری شد. این تنها یکی از نمونههای رشادت و جانفشانی آتشنشانهای ایران بود و چه قبل و چه بعد از آن، این نیروها در عملیاتهای فراوان و دشواری، انجام وظیفه کردند و با خطرات بسیاری روبهرو شدند. اطفای حریق و غلبه بر اتفاقات و ماجراهای دیگری که علاوه بر مهار آتش به تواناییهای دیگری در زمینه اورژانس و تا حدودی پزشکی هم نیاز دارد، بهدلیل جسارت و نترسی آتشنشانان و خطرات پیشرو، واجد وجوه دراماتیکی است که تعلیق و هیجانش بسیار به کار قصهگویی و سینما میآید. به همین دلیل تعداد فیلم و سریالهایی که در سینمای جهان سراغ روایت داستانهایی با محوریت شجاعت ماموران آتشنشانی رفتهاند، آنقدری هست که بتوان به عنوان پکیج و مجموعهای قابل اشاره از آنها یاد کرد و این آثار را بهعنوان ادای دینی به جوش و خروش همیشگی آتشنشانان درنظر گرفت. اینجا و بهمناسبت روز ملی آتشنشانی و ایمنی، ما هم به قصد قدردانی از زحمات عزیزان آتشنشان و در حد بضاعت این صفحه، برخی آثار مرتبط در این زمینه را مرور کردهایم.
به یاد شهدای پلاسکو
متاخرترین حادثه مهم با محوریت حضور نیروهای آتشنشانی مربوط به ساختمان پلاسکو بود. هیچکس آن صبح نحس پنجشنبه ۳۰دی۹۵ در چهارراه استانبول را از یاد نبرده، همانوقت که ساختمان قدیمی پلاسکو بعد از آتشسوزی، فروریخت و تعدادی از آتشنشانهای فداکار که در حال اطفای حریق و تخلیه ساختمان بودند، از دنیا رفتند. مصطفی کیایی یک سال بعد از حادثه، فیلم سینمایی چهارراه استانبول را با این موضوع ساخت. این فیلم که در سیوششمین دوره جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و سحر دولتشاهی هم برای بازی در آن (و البته بهدلیل یک فیلم دیگرش «عرق سرد») سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را بهدست آورد، مستقیما به ماجرای پلاسکو نپرداخت، اما توانست خط و ربط خوبی بین قصه اصلی و فروریختن ساختمان ایجاد کند. یکی از بهترین سکانسهای فیلم، همین نمایش فروریختن ساختمان است که با آوازی از علیرضا قربانی و فریاد خدا گفتنهای فیروز، رئیس آتشنشانی با بازی مهدی پاکدل، به بالاترین میزان تاثیرگذاری میرسد و در ترکیب با آن پیشینه ذهنی مخاطبان از آن روز بدطالع، حالشان را دگرگون میکند: «غم گرد دل پرهنران میگردد/ شادی همه بر بیخبران میگردد/ زنهار! که قطب فلک دایرهوار/ در دیده صاحبنظران میگردد» تیتراژ پایانی فیلم هم با صدای قربانی و شعری از مسعود کلانتری، تتمهای بر این ادای دین است: «دار و ندار من و دل سوخته در آتش درد/ آه که آوار جنون با من دیوانه چه کرد»
اکشنکاری آقای آتشنشان
آمادگی بدنی و ورزیدگی بهقدر کفایت یکی از مؤلفههای ضروری ماموران آتشنشانی است و آنها اصلا بدون چنین ویژگیهایی امکان حضور موفق در عملیاتهای دشوار و نفسگیر اطفای حریق و رخدادهای پرخطر دیگر را ندارند. در فیلم «لایههای دروغ» به کارگردانی رامین سهراب، حرفه شخصیت اصلی یعنی سام با بازی خود سهراب، آتشنشانی است؛ منتهی بهدلیل فضای اکشن فیلم و رزمیکار بودن شخصیت و بازیگر نقش، این حرفه مقدمهای برای حرکات ریز و درشت اکشن و انواع کتککاریها میشود. سکانسهای اول فیلم رنگ و لعاب خوبی دارد و سام با هنرنمایی رزمی سهراب، در عملیاتی ملتهب و مرگبار و یک آتشسوزی عظیم، زندگی فردی را نجات میدهد، اما همین اقدام و وظیفهشناسی، سام را وارد ماجراهای خطرناکی میکند. گرچه فیلم به دلیل فیلمنامه و شخصیتپردازی ضعیف، در چهلمین جشنواره فیلم فجر با انتقادهای فراوانی روبهرو شد و هنوز هم فرصتی برای اکران پیدا نکرده، اما از قضا همان آغاز و سکانسهای مربوط به آتشنشانی و البته سکانسهای رزمی آن، جزو نقاط قوت اثر هستند. به نظر میرسید اگر فیلمساز رویه و راه و رسم جکی چان را برای روایت قصه برمیگزید و عمدا یک کمدی اکشن میساخت، نتیجه بهتری حاصل میشد، اما چون فیلم خودش را خیلی جدی گرفته است، خامدستیهایش در اجرا هم بیشتر به چشم میآید. با این حال خواسته یا ناخواسته یک چشمه جکی چانی در فیلم است که اتفاقا جذاب و بامزه از کاردرمیآید و حسرت ما را از کمبود چنین صحنههایی بیشتر میکند؛ همانجا که سام موقع ادبکردن یک به یک آدم بدها، یکی را هم به آتش میکشد، اما درست موقع شعلهورشدن آن آدم بده، یادش میآید که حرفهاش آتشنشانی است، نه آتشافروزی برای همین خیلی زود با پتویی، چیزی در آن اطراف، آتش مرد سوزان را خاموش میکند.
تارخ آتشنشان
پرنده کوچک خوشبختی بهعنوان دومین ساخته سینمایی پوران درخشنده مثل فیلم اولش زندگی و مشکلات کودکان و نوجوانان ناشنوا و ناگویا را دستمایه روایت قصهاش قرار داده بود، با این حال با انتخاب حرفه آتشنشانی برای شخصیت پدر، هم بهنوبه خود و به اقتضای نقش و فیلمنامه به ماموران آتشنشانی ادای دین میکند و هم با توجه به حرفه خطیر خلیل سهرابی، پیچیدگیهای دراماتیک او برای کمک به فرزندش ملیحه را افزایش میدهد. نقش این پدر آتشنشان را امین تارخ بازی میکرد. او در یکی از لحظات فیلم و دقیقا بعد از سکانس تلخ دعوا با دخترش، در لباس آتشنشانی مشغول آموزش اطفای حریق به نیروها در یک کلاس آموزشی است، منتهی اثرات منفی آن مشاجره پدر- دختری اینجا خودش را نشان میدهد و او تمرکز لازم را برای این کار ندارد. پیوند حرفه پدر و ماجرای دختر، در سکانس پایانی برجسته میشود و وقتی بهدلیل شیطنت و بازیگوشی پسران همسایه، خانه آتش میگیرد، پدر بهعنوان آتشنشان و نیروهایش برای اطفای حریق وارد عمل میشوند.
آتشنشانان در قاب تلویزیون
یکی از مهمترین آثار مرتبط با آتشنشانان در تلویزیون و سینمای ایران، مجموعه تلویزیونی «عملیات ۱۲۵» به کارگردانی بهروز افخمی، راما قویدل، محمدرضا آهنج و مسعود آبپرور بود که در سه فصل ساخته شد. عبدالرضا اکبری، مهدی امینیخواه، حسین سحرخیز، فرهاد قائمیان، جلیل فرجاد و کاوه خداشناس از جمله بازیگران اصلی این مجموعه تلویزیونی بودند. عملیات۱۲۵ که در ماجراهای مختلف سراغ روایت چالشهای آتشنشانان میرفت، جزو پرمخاطبترین آثار تلویزیون در زمانهای پخش بود.
از چاپلین تا تراولتا
سینمای جهان از گذشته تا امروز صحنههای آتشسوزی کم نداشته و هرجا آتشی افروخته میشد، طبیعتا آتشنشانها برای اطفای حریق حی و حاضر بودند. یکی از نخستین فیلمها در این زمینه فیلم «آتشنشان» به کارگردانی چاپلین است و خودش این کمدین بزرگ نقش یک آتشنشان را بازی میکند، منتها همانطور که از چاپلین انتظار میرود، اشتباهات پشت سرهم او، حوادث کمیک فیلم را رقم میزند. هرچند در پایان او بهرغم همه ندانمکاریها، با نجات دختری گرفتار در آتش، قهرمانیاش را ثابت میکند و مهر تاییدی به روسپیدی آتشنشانان میزند.
«آسمانخراش جهنمی» ساخته گیلرمین هم یکی از مشهورترین آثار با محوریت حضور مهم و تعیین کننده آتشنشانهاست و ماجرای آتش سوزی یک ساختمان ۱۳۸طبقهای را در سان فرانسیسکو روایت میکند. در این فیلم پربازیگر، استیو مک کوئین، نقش رئیس آتشنشانها را به عهده دارد. فیلمهای جنگجویان جهنمی (اندرو مک لاگلن) با بازی جان وین، بازافروختگی (ران هاوارد) با بازی کرت راسل و نردبان ۴۹ (جی راسل) با بازی جان تراولتا برخی دیگر از آثار مرتبط با آتش نشانی و آتش نشانان هستند. در این میان باید به فیلم فارنهایت ۴۵۱ ساخته فرانسوا تروفو هم اشاره کرد که اسکار ورنر در آن نقش یک آتش نشان را بازی میکند، منتها او و دیگر نیروهای آتش نشانی در آیندهای نامعلوم، عملکردی متفاوت از آتشنشانان دارند و به جای خاموش کردن آتش، کتاب سوزان راه میاندازند و هرکتابی را که دستشان میرسد، آتش میزنند تا مبادا باعث آگاهی مردم شود.
روزنامه جام جم