صفارزاده از چهرههای شاخص و درخشان شعر معاصر به شمار میرود؛ شاعری که پایهگذار شعر نیمایی دینی است و مفهومگرایی اندیشهمحوری و دینباوری از مؤلفههای اصلی شعر او محسوب میشود.
شاعری چندوجهی
صفارزاده، نخستین اثرش را در آغاز دهه ۴۰ منتشرکرد، اما بهطور عمده در دهه ۵۰ به شکوفایی و اشتهار رسید و با انتشار مجموعه شعرهای «طنین در دلتا»، «سد و بازوان» و «سفر پنجم» خلاقیتهای ویژهای در شعرش بروز داد و در کانون توجهات ادبی قرار گرفت و این در حالی بود که همزمان با درخشش در حوزه شعر، در عرصههای دیگر نیز خوش درخشید؛ در عرصه ترجمه، تدریس، و پژوهش و چند سال بعد نیز از سوی سازمان نویسندگان آفریقا و آسیا بهعنوان شاعر مبارز و زن نـخبـه و دانـشمند مسلمان برگزیده شد. امروز، در حوزه تألیف و ترجمه، افزون بر مقالات و مصاحبههای علمی، ادبی دینی و اجتماعی، از صفارزاده یک مجموعه داستان ۱۲مجموعه شـعر، چهـار گـزیـده اشعار و ۱۲اثر ترجمه یا درباره نقد ترجمه در دست داریم.
یک شاعر مدرن
درواقع صفارزاده، بیاغراق یکی از مهمترین شاعران نواندیش و مدرن شعر معاصر محسوب میشود که متأسفانه روی شعرش کمتر تمرکز شده و میان آثار او، اقبال توجه و تمرکز، بیشتر متوجه ترجمههای او بوده است، همانطور که در شعر زنان معاصر نیز این توجه و تمرکز، بیشتر معطوف به زنان شاعری شده است که دستکم ظاهر و رنگ و روی مدرنتری داشتهاند و حال آنکه اشعار صفارزاده، با بهترین نمونههای نیمایی و سپید پهلو میزند و توجه به توانایی او در سرایش شعر مدرن مذهبی، خود دلیل و تأکید دیگری است بر توانمندی او، چراکه میدانیم سرایش شعر مدرن مذهبی، اگر آسان بود، امروز تعداد انگشتشماری شعر سپید و نیمایی مذهبی خوب نداشتیم.
صفارزاده، شاعری اندیشمند بوده و جوهر اصلی شعر او همان اندیشهای است که راهی برای بیرون رفتن از ذهن آدمی جستوجو میکند و در بسیاری از اشعار او، جوهر ناب شعری و اندیـشه، بدون فدا کردن یکی برای دیگری، همراه و همدوش هم، شاکله شعر را سر و سامان میدهند و از همین منظر است که میبینیم لازم است بر اندیشهها و اندیشهورزی صفارزاده در شعرش تمرکز کنیم، همانطور که بر موسیقی در شعر مولانا، ایهام در شعر حافظ، زبانآوری در شعر سعدی، نمادگرایی در شعر اخوان، زنانگی در شعر فروغ، عرفان در شعر سپهری و عشق در شعر مشیری تمرکز میکنیم.
اندیشههای صفارزاده را میتوان در دو دسته سیاسی و اجتماعی مورد تحلیل و بررسی قرار داد. توجه به شعر سیاسی از آغاز پیدایش شعر فارسـی وجـود داشـت و در ادامه همان روند، مـضمون سـیاست در شعرهای صفارزاده نیز به طرز بـارزی وجـود دارد.
او از نخستین شاعران ایرانی به شمار میرود که مضامین ضدامپریالیستی را در شـعرهایش بـه طـور مـستقیم و شـجاعانه مطرح کرده است و در کنار نوآوریها و خلاقیتهای دیگر، افق جدیدی را در شـعر فـارسـی در ارتـباط بـا انتقاد سیاسی باز میکند و طنزهای ظریف، کنایههای نیشدار و استعارههـای زیبایش، هـمگی فـراخوانده میشوند تا خدعه ظالمان را افشا کنند. از همین رو، او شعر را به عنوان سلاحی بـرنده بـر ضداستبداد و ستم به کار برد و شعرش ستایشگر عدالت و صـلح و مردمـی و برابری میشود. اما شعر مذهبی، چه نسبتی با اندیشههای او دارد؟
شعری ستم ستیز
صفارزاده همانطورکه گاهی وارد مبارزه میشود و حاکمان سیاسی را با تیغ انـتقاد خود و با شجاعتی مثالزدنی به جدال میکشد، در شعرهای مذهبیاش نیز ستمستیزی را در مرکزیت مضمونی خود قرار میدهد.
همانطور که به عدالت به عنوان یک حق اجتماعی برای تمامی انسانها اعتقاد دارد و حتی گاهی به وجه قانونی عدالت نیز توجه میکند و معتقد اسـت همـه بایـد دربرابـر قـانون یکسان و از استانداردهای رفاه اجتماعی و اقتصادی برابری برخوردار باشند در شعرهای مذهبیاش نیز عدالتطلبی را در محوریت مضمونی خود قرار میدهد و همواره به ستایش آن عدالتی میپردازد که تیشه بر ریشه ظلم و ستم میزند. همچنین توجه او به آزادی و آزادیخواهی نیز از همین منظر قابل توجه است.
در ادبیات معاصر، بحث آزادی و آزادیخواهی یکی از گستردهترین موضـوعات اسـت و صـفارزاده نیز همواره همآواز با شاعران معاصر خود فریـاد آزادی سـر میدهـد و دخالـت و نفـوذ استعمارگران را به امور داخـلی کـشورهای جـهان سوم محکوم میکند و میگوید: «ما شاکیان/ ما زخمخوردگان/ ما قلههای غـربت و تـنهایی/ جوینـدگان حـشمت آزادی/ در دستمان فقط فسانه و تاریخ مانده است» و نکته قابلتوجه در این میان این است که در شعرهای آیینی و مذهبی خود نیز سویه آزادی انسانها، آزادیخواهی، آزادگی و آزاداندیشی را مورد توجه قرار میدهد.
درواقع درونمایههای اجتماعی شعر صفارزاده را به هیچ روی نمیتوان و نباید از درونمایههای مذهبی و آیینی اشعار او جدا دانست، چراکه او از مذهب به بعدهای انسانیاش توجه دارد و به طور ویژه آن ابعادی که برای جایگاه انسان در بستر اجتماع ارزش قائل هستند.
میان مضامین اجتماعی اشعار طاهره صفارزاده، انتقاد اجتماعی برجستهای به چشم میخورد که البته گاهی مستقیم است و گاهی غـیرمستقیم و همین انتقاد اجتماعی را میتوان از مهمترین ارکان ایجاد جامعه اسلامی دانست که در پی آن، جامعه مدنی به سمت و سوی مدینه فاضله گام برمیدارد.
از سویی دیگر میبینیم در اشعار طاهره صفارزاده توجه به علم و دانش دیده میشود و خود نیز جایی میگوید که دانش امروز بیشترین کمک را به فاتحان قلعه بیـداد کـرده و چراغی در دست رذالت نفس اماره داده است و البته نیازی به ذکر این موضوع نیست در دین اسلام تأکید ویژه بر دانش، دانشاندوزی و اهمیت علم و دانش شده است و حدیث «اطلبوا العلم ولو بالصین» خود آشکارترین صحه بر اهمیت علم و دانش در اسلام است.
صفارزاده در مورد صلح نیز میگوید: «مـعنای صـلح چیست/ در سرزمین من/ در سرزمین تو...» و معتقد است در این جامعه جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، تـنها در گـفتار صـحبت از صلح است، اما در واقعیت چیزی از صلح وجود ندارد و افرادی که ادعای صلح و آزادی را مطرح میکنند در عمل به شکل کشتارگران ظاهر میشوند و فریاد اعتراض او حتی سـازمان ملل را هم در برمیگیرد، سازمانی کـه ادعای برقـراری قـانون بـرای صـلح و دوسـتی میـان کشورها را شعار خویش قرارداده است، اما در عمل توسط قانونشکنان نادیده گرفته میشود و با تأملی مختصر در آموزههای دینی و بهویژه نهجالبلاغه میبینیم صلح و دوری از جنگ و رسیدن به آرامش و زندگی در صلح، تا چه اندازه مورد توجه این آموزهها و متون قرار گرفته است.
مبارزه با مفاسد و آسیبهای اجتماعی نیز یکی دیگر از مـوضوعاتی است کـه صفارزاده به آن میپردازد. در این مورد شاعر فریاد اعتراض سـر میدهـد. شـعر «کـودک قرن» او آیینهای از وضعیت فاسد اجتماعی آن روز است و کیست که نداند دغدغه اصلی تمامی ادیان، مبارزه با مفاسد و آسیبهای اجتماعی ناشی از آنهاست.
دفاع از تفکر در شعر
در شعر صفارزاده، جانبداری از اندیشه یا حضور تفکر در شعر امری جـدی است بـه طوری که او شعر خـود را به طـور کامـل در خـدمت عقایـد و انـدیشههـای خـود به کار میبرد. او شاعری اندیـشمند و متفکر است و همـه چـیـز در دیـدگـاه او در عمق اندیشه رنگ شعر میگیرد و گویی در عمق تجربههای واقعـی، خـود را بـا آمـیـزهای از تـفکر به شعری سخت، محکم، دقـیق و عـمیق تبدیل مـیکند. او تـفکر و انـدیشه را بر عاطفـه و احساس مقدم میدارد و این زمـانی است کـه شاعر برای خود رسالت و تعهدی قائل باشد و همینجاست که شعر صفارزاده، تکلیف خود را در مرز معلق میان دو نحله «شعر متعهد» و «هنر برای هنر» یکسره روشن میکند و طریق تعهد را آشکارا برمیگزیند؛ تعهدی اجتماعی که به دو شکل شعر اجتماعی و شعر آیینی رخ مینماید.
شعر طاهره صفارزاده را از هر جهت که نگاه کنیم، شعری مدرن و تمامعیار است؛ شعری بازتابنده آنچه جامعه متمدن از مؤلف انتظار دارد و آنجا که میخواهیم بهطور مشخص از شعرهای آیینی و مذهبی او سخن بگوییم، نو بودن، امروزی بودن، و مدرن بودن، خود را تنها در به کار بردن قالب نیمایی نشان نمیدهد، بلکه حتی در انتخاب مسیر نیز، نو بودن و متفاوت بودن رویکرد شاعر را فریاد میزند؛ چراکه شعر مذهبی طاهره صفارزاده، شعری است که با عبور از پل اجتماع، آسیبهای اجتماعی، دغدغههای اجتماعی، اعتراضهای اجتماعی و تلاش برای اصلاح معایب و مفاسد اجتماعی، خود را به دامان دین میرساند و با آن پیوند مییابد.
زندگی صفارزاده در یک نگاه
طاهره صفارزاده، شاعر، پژوهشگر و مترجم ایرانی قرآن بود که در ۲۷ آبان ۱۳۱۵ در سیرجان به دنیا آمد. او برگزیده اولین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش نو (سپید و نیمایی) بود. زبان و ادبیات انگلیسی را در دانشگاه تهران خوانده و در آمریکا در رشته نقد تئوری علمی در ادبیات جهان به تحصیل پرداخته بود. بهجز مجموعههای شعر و ترجمه، چند کتاب هم در زمینه نقدی ترجمه از او بهچاپ رسیدهاند. در سال ۱۳۷۱ از سوی وزارت فرهنگ و آموزش عالی، عنوان استاد نمونه به وی اعطا شد و سال ۱۳۸۰ پس از انتشار ترجمه قرآن به انگلیسی و فارسی عنوان «خادمالقرآن» را کسب کرد. او در سال ۲۰۰۵، از سوی انجمن نویسندگان آفریقایی و آسیایی در مصر، به عنوان برترین زن مسلمان برگزیده شد. صفارزاده همسر عبدالوهاب نورانی وصال، از اساتید نامی ادبیات شیراز و سومین نسل از خاندان وصال بود. طاهره صفارزاده پنجم مهرماه سال ۱۳۸۷ بهعلت ضایعه مغزی در بیمارستان ایرانمهر تهران بستری و جراحی شد، حدود ساعت ۹ و ۳۰دقیقه صبح روز ۴ آبان در همان بیمارستان در سن ۷۲ سالگی درگذشت و در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد.
مجموعه شعرهای رهگذر مهتاب (۱۳۴۱)، چتر سرخ (به انگلیسی) (۱۳۴۷)
طنین در دلتا (۱۳۴۹)، سد و بازوان (۱۳۵۰)، سفر پنجم (۱۳۵۶)، حرکت و دیروز (۱۳۵۷)
بیعت با بیداری (۱۳۶۶)، مردان منحنی (۱۳۶۶)، دیدار با صبح (۱۳۶۶) و ترجمه پژوهی
اصول و مبانی ترجمه: تجزیه و تحلیلی از فن ترجمه ضمن نقد عملی آثار مترجمان (۱۳۵۸)، ترجمه مفاهیم بنیادی قرآن مجید (فارسی و انگلیسی) (۱۳۷۹)، ترجمه قرآن حکیم (سه زبانه؛ متن عربی با ترجمه فارسی و انگلیسی) (۱۳۸۰) و ترجمه قرآن حکیم (دو زبانه؛ متن عربی با ترجمه فارسی) (۱۳۸۲) از جمله آثار زنده یاد صفارزاده است.
روزنامه جام جم