خواهران میرابال و همسرانشان به دلیل فعالیتهای سیاسی و انقلابی علیه تروخیو، دیکتاتور جمهوری دومینیکن تحت تعقیب دولت بودند. هر سه خواهر در دوران مبارزه، بارها زندانی و شکنجه شدند تا اینکه در ۲۵ نوامبر۱۹۶۰ در یک «تصادف برنامهریزی شده» ترور شدند. هرسه سوار بر ماشین بودند و برای ملاقات همسرانشان در زندان، به قتل رسیدند. آنها به نمادی علیه قربانیشدن زنان تبدیل شدند. ۲۱سال بعد در همایشی در بوگوتا، پایتخت کلمبیا که مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین حضور داشتند، پیشنهاد شد روز قتل خواهران میرابال، روز جهانی «مبارزه با خشونت علیه زنان» نامگذاریشود.
هدف از این نامگذاری ادای احترام به تلاش و جسارت این خواهران بود تا جامعه جهانی هم بیش از پیش توجهش به مسأله نهی خشونت علیه زنان جلب شود. ۱۸ سال بعد در سال ۱۹۹۹ سازمان ملل ۲۵ نوامبر را روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان اعلام کرد. گرچه نزدیک به ۴۰ سال طول کشید تا به یاد تلاش خواهران میرابال، روزی به نام آنها برای مبارزه با خشونت علیه زنان اعلام شود، اما قتل آنها باعث شد جنبش ضد تروخیو به حرکت درآید و در عرض یکسال، دیکتاتوریاش به پایان برسد.
سریال «سرگذشت یک ندیمه» محصول آمریکا و یکی از سریالهای بامحبوبیت بالا در میان مخاطبان که ساخت آن از سال ۲۰۱۷ شروع شده، بنابر سخن کارگردان آن، برگرفته از رمانی با همین نام، نوشته مارگارت اتوود در سال ۱۹۸۵ است. داستان سریال درباره اعلام وضعیت فوقالعاده در آمریکا در پی نازایی زنان، بحرانهای زیستمحیطی، افزایش آمار همجنسخواهی، ترور رئیسجمهور و تمامیتخواهی دولتی مسیحی در منطقهای محافظتشده به نام گیلیاد است که زنان با توانایی باروری دزدیده و به این منطقه فرستاده میشوند تا با نام ندیمه به ثروتمندان فروخته شوند و تولید نسل کنند.
در داستان سریال تفکر این دولت مسیحی اینطور بازنمایی میشود که مهم نیست زنان از خانواده، همسر، فرزند، شغل و حرفه و تمام ارزشهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه جدا و ربوده شوند بلکه مهم این است که زاد و ولد با بردهداری جنسی افزایش پیدا کند. این تصویر اشتباه، زننده و نامطلوب جامعه بشری دوران مدرن است. گرچه زن، نماد باروری، زایش و زندگی است اما این رویکرد در نهاد خانواده و جامعه سالم معنای خود را پیدا میکند، نه در فضایی سرد، اجباری، خشن و اصطلاحا بردگیجنسی.
تمام انواع خشونت علیه زنان در بعد اجتماعی، فردی و روانی و فرهنگی در داستان این سریال، بازنمایی شدهاست. «آزار جنسی» مثل تجاوز، بارداری اجباری، عقیم کردن زنانی که سودای انقلاب و فرار در سر داشتند یا عقیدهای به غیر از عقیده حاکم بر گیلیاد دارند، ازدواج در سنین کم؛ «آزار فیزیکی و جسمی» مثل خشونت، دعوا، ضرب و شتم، تعرض، قاچاق و ربایش؛ «آزار روانی و کلامی» مثل نگاههای خیره، فحاشی، بهرهکشی، خشونتهای عاطفی و... همگی در قالب روایت، داستان و شخصیتپردازیهای مختلف این سریال، بازنمایی شده است.
پس از سکانسهای شوکهکننده اولیه سریال در قسمتهای اول، پس از آن تصویری آرام با زندگی سالم (مثلا به سلامت تغذیه بردگان جنسی در سریال توجه میشود) در گیلیاد از بردگان جنسی نشان داده میشود، به طوری که چند نفر از زنان، این نوع زندگی را پذیرفته و به آن خو میگیرند. در حالیکه تماما در نگاه و کلام بیشتر شخصیتها در نقشهای بردگان جنسی آثار خشونت پنهان، عقده، رنج و عذاب دیده میشود.
در واقع سریال با ایده دستیابی به یک «هدف» در جهت افزایش جمعیت و باروری، حیات و ادامه بقای نسل بشر، «وسیله» ربودن زنان و جدا کردن آنان از خانواده، همسر و فرزندانشان را پیشنهاد میکند. همین جمله پوچی و عبث بودن این ایده را نشان میدهد: رسیدن به باروری و خانواده با نابودکردن خانواده آن هم با دست گذاشتن روی زن.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد