فوتبال، ورزشی با پیشینه فرهنگ پرخشونت غربی است اما به دلیل جذابیتهای منحصربهفرد خودش توانسته در همه فرهنگها رسوخ کند و بخشی از هویت هر کشور شود.
گواه این نکته کودکان سراسر دنیا هستند که در زمین چمن و سالنهای ورزشی و زمینهای ورزشی عمومی و حتی کوچه پسکوچهها یا زمینهای خاکی با توپی حرفهای یا پلاستیکی یا چندلایه و پارهپاره با هم فوتبال بازی میکنند.
این کودکان شاید با ورزش ملی یا سنتی کشور خودشان آشنایی چندانی نداشته باشند اما پای فوتبال که وسط باشد، مسی و رونالدو شخصیت محبوبشان است و با رویای تبدیلشدن به آنها پابهتوپ شده و همبازیهای خود را دریبل میکنند.
کشتی، کاراته، تکواندو و ورزشهای رزمی از این دست همه ازجمله ورزشهای محبوب و سنتی کشورهای آسیایی است که هرکدام بنا به فرهنگ و پیشینه خود آن را تکمیل و معرفی کردهاند اما هیچکدام از این ورزشها نتوانسته به اندازه فوتبال و جامجهانیاش یک دنیا را درگیر خود کند.
پس اینگونه است که کشورهای آسیایی تلاش میکنند علاوه بر ورزشهای سنتی خود در این رشته هم حرفی برای گفتن داشته باشند تا در این جشنواره جهانی فرصت حضور و ایفای نقش پیدا کنند.
سرمایهگذاری روی آرزوی بچهها
اگر کشوری تصمیم بگیرد بر این شوق و علاقه کودکانه سرمایهگذاری کند تا بتواند در عرصههای جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد، چه باید بکند؟ افزایش بودجه ورزشی عمومی، گسترش زمینهای بازی، دادن امکانات به محلات و مدارس و ورزشگاهها، تربیت مربیهای حرفهای؟ طبیعتا همه اینها لازم است اما شاید کافی نباشد. این شور و علاقه باید تبدیل به انگیزه شود. این ایجاد انگیزه وقتی فوتبال ورزش کماهمیتی در کشور مذکور باشد سختتر است.
مسألهای که در ژاپن مطرح بود و باعث شد از دهه ۸۰ میلادی یکی از متفاوتترین تلاشها را برای این حضور بینالمللی شروع کند. تا پیش از این تاریخ، فوتبال بازی شناختهشدهای در این کشور نبود اما هدف ژاپن چه رسیدن به رویایی ورزشی بود و چه تصمیمی سیاسی، بالاخره این کشور وارد صحنه شد.
ژاپن فوتبالی میشود
فوتبال، این بازی انگلیسی اولینبار سال۱۸۷۳ و توسط افسران نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا در ژاپن مطرح شد اما تا سال۱۹۲۱ که انجمن فوتبال ژاپن پایهریزی شد، خبری از هیچ موسسه یا نهاد رسمی فوتبالی در این کشور نبود. سال۱۹۲۹ هم ژاپن به عضویت فیفا درآمد. واژههای «فوتوبرو» (ژاپنی شده فوتبال) و «ساکا»(ژاپنیشده ساکر) دو نام غیررسمی مورد استفاده در ژاپن برای این رشته است که البته دومی کاربرد بیشتری دارد اما هنوز تا محبوبیت و فراگیرشدن تب این ساکا راه درازی در پیش بود. ژاپن کشور سومو(کشتی ژاپنی) و بیسبال بود و آن سالها والیبال هم تازه محبوب مردم شده بود.
همه برای مانگا، مانگا برای همه
سال ۱۹۷۸ و در جامجهانی آرژانتین، ژاپن از میزبان شکست سختی خورد. این ناکامی به خلق اولین مانگای فوتبالی در ژاپن منجر شد. مانگا داستان تصویری دنبالهدار ژاپنی است که در اقشار مختلف مخاطبین گستردهای دارد. ژاپنیها همه داستانها، افسانهها، رویاها و اهداف خود را در قالب این مانگاهای سیاه و سفید منتشر میکنند. مجلههای هفتگی و ماهانه مانگا یکی از پرطرفدارترین قالبهای داستانی است و خوانندهها را برای خواندن قسمت جدید داستان مورد علاقه خود به کتابفروشیها میکشاند. یوئیچی تاکاهاشی هم بعد آن شکست، در حوزه کاری خودش وارد عمل شد. و این گونه بود که با انتشار مانگای «کاپیتان سوباسا» افق ورزش در ژاپن دچار تغییر قابلتوجهی شد. تا پیش از آن، مانگاهای ورزشی درباره بیسبال، بوکس و کشتی بود. در همه این داستانها ورزش استعارهای از زندگی محسوب میشد که قهرمان طی مراحل ورزشی درس زندگی میگرفت و رشد فردی و شخصی داشت اما کاپیتان سوباسا روی دیگری از ورزش را نشان داد. در این مانگا، ورزش زمین بازی بیپایانی بود که میشد در آن لذت برد و حریف را به چالش کشید. در نتیجه این داستان نسلی از کودکان را به سمت ساکا سوق داد و از ۱۹۸۱تا۱۹۸۷، بیش از ۲۵هزار پسر ژاپنی در مدارس فوتبال ثبتنام کردند. به دنبال این نهضت جی - لیگ (لیگ ژاپن) سال۱۹۹۲ شروع به فعالیت کرد و همان سال هم ژاپن جام آسیا را به خانه برد.
رویای ژاپنی
سال ۱۹۸۳که انیمه کاپیتان سوباسا به میدان آمد، نهتنها در ژاپن که در سراسر دنیا به زبانهای مختلف دوبله و پخش شد. در ایران هم کودکان از دهه ۷۰ با ماجراهای سوباسا، دوستانش مثل ایشیزاکی و واکیبایاشی و رقبای قدرتمندش ازجمله کاکرو آشنا شدند. اگرچه هدف اصلی این انیمه (که ما زمانی به آن کارتون ژاپنی میگفتیم) بالا بردن روحیه فوتبالدوستی در ژاپن بود اما سازندگان آن از ارائه درست و جذاب فرهنگ خود هم غفلت نکرده و همزمان به دنبال ایجاد تغییرات اجتماعی برای مردم سنتی خود هم بودند. حتما یادتان هست که کاکرو در اصل کاراتهکار بود و ورودش به فوتبال به نوعی سنتشکنی و تمرد از پیشینه خانوادگی محسوب میشد. برای همین، پیروزی در بازیها برایش اهمیت ویژهای داشت تا بتواند خود را ثابت کند. تقلید از حرکات عجیب و خیالی و اغراقآمیز فوتبالیستهای نوجوان این انیمه هم یکی دیگر از انگیزههای بسیاری از بازیکنان مطرح ژاپن برای فوتبالیستشدن بود. آرزویی که البته به خنده میگویند هیچگاه محقق نشد.
کاپیتان سوباسا تنها انیمه فوتبالی ژاپنیها نیست. میتوان حدود ۵۰ انیمه با تعداد قسمتهای زیاد در این حوزه یافت اما معروفترین نماد و نشان انیمه فوتبالی و حتی انیمیشن فوتبالی همچنان از آن «کاپیتان سوباسا» است. این روش جوابپسداده در سایر رشتههای ورزشی ژاپن هم به کار گرفته شد.
ورزشگاه بلولاک و لباس آبی ژاپنیها
نهضت مانگایی فوتبال همچنان ادامه دارد و یکی از معروفترین آنها بلولاک است. این مانگا، داستان شکست از بلژیک است که به استخدام مربی جدید و سختگیری منجر میشود. او فوتبالیستهای جوان ژاپنی را در مجموعهای زندانمانند به اسم بلولاک تمرین میدهد. در این مانگا بر این تاکید شده که باید «عزتنفس» هر بازیکن تقویت شود. جالب است که مربی ژاپنی این داستان هم اسمش ایگو، یعنی هماسم مربی معروف «ژینپاچی ایگو» است. ایده او از این قرار بود: «کار من این است که از ژاپن تیمی بسازم که بتواند در جامجهانی برنده شود. شما فوتبالیستها فقط در صورتی بهترین میشوید که عزتنفس مسابقه را بهدستبیاورید. هدف من ساختن چنین بازیکنانی است.» این جریان پرقدرت به حیات خود ادامه داد تا جایی که ترکیب اهمیت مانگا و محبوبیت فوتبال پیش از جامجهانی ۲۰۲۲ قطر خود را روی جلد مجله مانگای ورزشی «اسپوکون»، محل تولد مانگای کاپیتان سوباسا نشان داد. تحت تاثیر این مانگا، فدراسیون فوتبال ژاپن و شرکت آدیداس از کیت ورزشی ترکیبی تیم ملی ژاپن با لباس آبی در این مجله رونمایی کردند. بعد از پیروزی شگفتانگیز ژاپن بر آلمان هم مانگای بلولاک در توییتر خود نوشت: «فوقالعاده! ایگو!»
هدف عرق ملی است، ما چه میکنیم؟
پیداکردن ظرفیت فرهنگی تاثیرگذار بر نوجوانان ایران، تقویت «عزتنفس» نوجوان ایرانی و روحیه ملیگرایی نیازمند فکر دقیق و کار مستمر و طولانی است. با وجود همه مشکلات سیاسی و اقتصادی که در سر راه برنامهریزها و سیاستگذاران فرهنگی و ورزشی است، پیمودن این راه در ایران بهمراتب سختتر از ژاپن خواهد بود. بهخصوص که این روزها دقیقا ملیگرایی و وطندوستی مردم ما ازجمله نوجوانهایمان هدف گرفته شده است. پس شاید لازم باشد ما چند قدم عقبتر برویم و از عشق به وطن و سربلندی آن و «عزتنفس» ایرانی - اسلامی صحبت کنیم و بعد وارد تقویت «عزتنفس» فوتبالی شویم.
هند موفقتر از ژاپن؛ همت ایرانی کجاست
این همان مسیر طولانی و پیچیدهای است که هندیها هم در شاخههای مختلف ورزشی خود برای سهمگیری از میادین ورزشی جهان به کار بردند و صدالبته همپای ژاپن یا بیش از آن موفق بودند. این کشورها با برنامهریزی غیرقابلتغییر و تعطیل، با زمانبندی بلندمدت به اهداف خود رسیدهاند. بههرتقدیر در ساختار مدیریت کشور به عزم ملی برای طراحی و اجرای اینگونه راهبردها نیاز داریم اما بهعنوان یک مادر که سابقه تدریس به گروههای سنی مختلف را هم داشته، معتقدم در این وانفسا و غفلت و ترک فعلهای مداوم نمیتوان منتظر ساختارهای رسمی ماند. در این روزها تقویت عزتنفس و حس وطندوستی ازجمله وظایف حتمی و واجب عینی برای والدین است.
همه راههای رفته
ژاپن طی ۳۰ سال از کشوری کامل بیگانه با فوتبال و روح این ورزش به یکی از گزینههای مطرح و همیشهحاضر در این عرصه تبدیل شد. در کنار تمام سرمایهگذاریها و برنامهریزیهای مالی برای این هدف، از تاثیر یکی از مهمترین عناصر فرهنگی خود یعنی مانگا و انیمه بر نسل جوان هم غافل نشد و کوشید رویای آوردن مجسمه طلایی جامجهانی به ژاپن را تبدیل به هدف مهم و ملی مردمش کند. این الگو قطعا برای هر کشوری ازجمله ایران قابل استفاده است. نمونه مشابه و بهروز این تجربه را زمان پخش سریال «یاغی» شاهد بودیم که تهیهکننده مدعی شد آمار ثبتنام در باشگاههای کشتی بالا رفته است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد