«تا پروانگی» به تهیهکنندگی و کارگردانی حسین رحمتی مدتی است روی آنتن شبکه مستند است که با این مجموعه، داستان زندگی ورزشکاران بسیاری را برای مخاطبانش روایت کردهاست. به خصوص بانوان ورزشکار که کمتر در آثار نمایشی به آنها توجه شدهاست. وی در حال حاضر مشغول تهیه و تولید فصل دیگری از این مستند است که در مرحله پیش تولید قرار دارد. وی در گفتوگو با «جامجم» پیرامون این مجموعه توضیحاتی ارائه کرد که در ادامه میخوانید:
شما در فصل اول این مجموعه مستند سراغ زندگی پرمدالترین ورزشکاران رفتید. به خصوص افرادی که شاید برای مخاطبان، کمتر شناخته شدهباشند و حتی خانمهای ورزشکار که افتخارآفرینی کردند. چطور شد به فکر ساخت چنین مجموعهای افتادید؟
ما در فصل یک سراغ ورزشکارانی رفتیم که در رشته خود درجه یک یا به اصطلاح پرمدالترین بودند. البته نه هر مدالآوری. میتوانم بگویم اغلب بازیکنهای المپیکی بودند. گرچه به لحاظ شرایط تولید و بضاعتی داشتیم، توانستیم فقط زندگی عدهای از آنها را به تصویر بکشیم. وگرنه تعداد این افتخارآفرینها بسیار بیشتر از چیزی است که ما در این مجموعه به تصویر کشیدیم. در فصل جدید هم سراغ قهرمانهایی رفتیم که جهانی هستند. اما ممکن است هنوز المپیکی نشدهباشند و مهمترین ویژگی که دارند این است که این قهرمانان در شهرستانها هستند.
شما در فصل اول این مجموعه هم سراغ بانوان ورزشکار بسیاری رفتید. به نظر شما چقدر خلأ چنین موضوعی در مستندهای ما احساس میشود؟
متاسفانه ما در این زمینه فقر تولید داریم و کمتر به زندگی بانوان ورزشکار در قالب مستند پرداختهایم. من به عنوان کسی که بیش از ۱۵ سال سابقه تجربه مستند دارم، شاهد بودم در این زمینه کمتوجهی شدهاست. اصلا یکی از دلایلی که باعث شد به این سمت و سو روی بیاورم، فقر مستندسازی در این حوزه بود. ما در بسیاری از حوزههای سینما در طول این سالها پیشرفتهای خیلی خوبی داشتیم اما در حوزه مستندهای ورزشی ورود نکرده یا ضعیف عمل کردهایم. یکی از دلایل این امر هم مخاطبان هستند. یعنی تا امروز مخاطب را عادت ندادهاند چنین مستندهایی را تماشا کند. از طرفی برخی مدیران فرهنگی ما هم این ضرورت را نمیدیدند. اگر هم در این زمینه مستندهایی ساخته و پخش شده، فقط در تلویزیون بودهاست. اصلا همین اتفاق انگیزهای برای ساخت این مجموعه شد.
دلیل این اتفاق چه بوده و اینکه چرا کمتر مستندسازی در این حوزه فعالیت کردهاست؟ چه موانعی بر سر راه تولید بوده که ما کمتر شاهد مستندهای ورزشی بودهایم؟
موضوع این است که هزینه ساخت مستندهای ورزشی بالاست. شاید به جرات بگویم با گونههای پرهزینه مستند مثل حیات وحش رقابت میکند که دلایل بسیاری هم دارد. یکی از این دلایل، پرترافیک بودن کاری قهرمانان است. یعنی ما قهرمانها را مدام در اردو و مسابقات میبینیم. بنابراین نمیتوان پیک درست و دقیقی برای زمان فیلمبرداری داشتهباشند. بنابراین دوستان مستندساز درگیر مسائل تولید میشوند. چون زمان تولید بالا میرود، بالطبع هزینهها هم بالا میرود. به همین دلیل این آثار در گذشته کمتر مورد توجه تلویزیون هم قرار میگرفت. البته درباره مستند ما این اتفاق نیفتاد و شبکه مستند حمایتهای بسیاری از این مجموعه کرد که این کار دو ویژگی داشت؛ یکی اینکه در حوزه بانوان ورزشکار کمتر کاری ساخته شدهبود و از طرفی مستندهایی هم که ساخته شده، کوتاه بودند. تا پروانگی اما یک مجموعه مستند بلند چند قسمتی بود. نکته بعد اینکه ما در این مجموعه سراغ مربیانی رفتیم که برای این قهرمانها زحمت کشیدند. چون احساس میکردیم آنها که باعث شدهاند این افراد به این جایگاه برسند، مهجورتر از خود قهرمانها هستند. یعنی بی مهری زیادی نسبت به آنها شدهاست. نکته دیگر اینکه در این مجموعه حرفهایی زده شده که در کمتر برنامه تلویزیونی این اتفاق افتادهاست. مخاطب در این مجموعه پای درددلهای ورزشکاران مینشیند. ما در این مجموعه سعی کردهایم دریچهای را برای آنها باز کنیم که بتوانند حرفهایشان را بیان کنند. چون گاهی نمیتوانند حرفها را مقابل دوربین بزنند اما درددلهایشان را گفتند و من به همین خاطر از شبکه مستند خیلی تشکر میکنم که این فرصت و جسارت را به من داد. همچنین این فرصت به ورزشکاران داده شده تا در این مجموعه بتوانند حرفهایشان را به گوش مسئولان فرهنگی و ورزشی برسانند. فکر میکنم برای دوستان و همکاران دیگر در این عرصه بابی باز شد. ضمن اینکه باعث شد پای فدراسیونها به وسط کشیدهشود. در جلسات متعددی که با آنها داشتم، هیچ وقت فدراسیونها را تا این حد پای کار ندیدهبودم.
اتفاقا سوالم این بود تا پروانگی که با سختی بسیار تولید شدهاست، چقدر توانسته تاثیرگذار و جریانساز شود؟
واقعا کار بسیار سختی بود. باید از شبکه مستند تشکر کنم که اجازه پخش تصاویری از آرشیو مسابقات جهانی را، به ما دادند. اما درباره تاثیرگذاریاش باید عرض کنم بسیار موثر واقع شدهاست. مثلا توانستیم ارتباطات نزدیک و تنگاتنگی با فدراسیونهای قایقرانی، کاراته، تکواندو، دو و میدانی برقرار کنیم. تا جایی که ریاست این فدراسیونها خودشان پیگیر این موضوع شدند و بعد از پخش این مجموعه هم تشکر و حمایت کردند و پیگیر سایر قهرمانها شدند؛ چون احساس کردند در فدراسیونشان قهرمانهای دیگری هم هستند که باید در این مجموعه به آنها پرداخته و از زندگی آنها هم مستند ساخته شود.
میتوان گفت این برنامه به تنها منبع و مرجع موثق در مورد قهرمانهای ایرانی تبدیل شدهاست.
اصلا یکی از اتفاقاتی که وجود دارد و چالش بزرگی که من با آن مواجه شدم، نبود آرشیو لازم است. مثلا اگر شما بخواهید به عنوان یک مستندساز از زندگی احمدرضا عابدزاده مستندی تهیه کنید، به جز تعدادی خبر و رپورتاژ چیز دیگری از او نداریم. حتی تصاویری که در فدراسیونها هم هست به درد این کار نمیخورند. به شدت در این حوزه ضعیف هستیم و در اغلب ورزشها، آرشیو نداریم. ما حتی مسابقات ۱۰ سال گذشته قهرمانها را نیز به ندرت میتوانیم پیدا کنیم. مثلا درباره مهلا مومن زاده، قهرمان تکواندو که حدود ۲۰- ۱۹ سال دارد و از نوجوانی وارد این حرفه شدهاست، هیچ چیزی نداریم. جالب است بدانید من موفق شدم با یک ایرانی علاقهمند در آلمان که مسابقات این قهرمان را دنبال میکرده، ارتباط بگیرم و بتوانم تصاویر آرشیوی از او بگیرم. البته بخشی هدیه بود و بخشی هم خریداری شدهاست. بنابراین ساخت چنین مستندهایی برای مستندساز چالشهای بسیاری به همراه دارد. همین جا خواهش میکنم اگر در تلویزیون در این زمینه تصاویر آرشیوی وجود دارد، ارائه کند تا فیلمسازان بتوانند از آنها استفاده کنند. ما سعی کردیم به واسطه این تولیدات از خودمان یادگاری به جا بگذاریم. چون خانه دوم ما شبکه مستند است. ما هم در این مجموعه، مصاحبههای حرفهای از قهرمانها داریم که همگی ضبط شدهاست. مثال دیگری میزنم. فرزانه توسلی حدود ۱۵ سال است که در فوتسال فعالیت میکند و نقشی انکارناپذیر در فوتسال بانوان دارد. اما به جز چند مسابقه رسمی و بینالمللی چیزی از او وجود ندارد. نکته بعد اینکه هزینه تولید اینگونه آثار زیاد است و از این نظر خوب است فدراسیونها و وزارت ورزش حمایتهای لازم را از فیلمسازان انجام دهند تا شاهد خروجیهای موفقی باشیم و در طول سال حداقل بتوانیم شاهد ۳۰ مستند ورزشی باشیم و قهرمانهایمان را به واسطه این مستندها معرفی کنیم. جامعه ما و به خصوص جوانان باید قهرمانهایشان را بشناسند. مگر میشود ساره جوانمردی در تیراندازی را که پرمدالترین دختر پارالمپیکی در دنیاست، فقط تعداد انگشتشماری بشناسند. یا اینکه ما خانم ظریف دوست را در ورزش کبدی داشتهباشیم و کمتر کسی او را بشناسد. او کاپیتان این تیم است که سراغش رفتیم و در این مجموعه از او گفتیم. من به واسطه تولید این مستندها متوجه شدم دختران بسیاری به ورزشهای گروهی علاقه دارند که اصلا قابل وصف نیست.
مثلا چه ورزشهایی؟
تکواندو یا وزنهبرداری، فوتسال و تیراندازی که اتفاقا هر کدام از ورزشکاران خانم در این حرفه نابغه هستند. در دل این مستندها این مسائل بیان میشود. واقعا جای تاسف است که حتی من فیلمساز برخی از این قهرمانها را ندیدهبودم.
تا پروانگی برای شما به عنوان فیلمساز چقدر توانست تاثیرگذار باشد؟ اینکه خودتان چقدر با این افراد و زندگیشان آشنا شدید، در حالی که پیش از این هیچ شناختی از آنها نداشتید؟
انگیزه ساخت شروع این مستندها با بهمن عسگری شکل گرفت. قهرمان کاراته قزوین که در زادگاه من زندگی میکرد و من کودکیام را با بهمن در کوچه پسکوچههای قزوین سپری کردهبودم. همین انگیزهای شد برای قهرمانهای دیگر که این مجموعه شکل بگیرد. در کنار او با حمیده عباسعلی آشنا شدم و دیدم با چه پدیده و ورزشکار منحصر به فردی مواجه هستیم. بعد از آن متوجه حضور سارا بهمنیار قهرمان کاراته شدم و همچنین مهلا مومن زاده و فهمیدم با چه گنجینههایی روبهرو هستیم.
گنجینههای ورزش
رحمتی درباره حضور فعال و تاثیرگذار بانوان ورزشکار در کشور هم میگوید: ما در رشتههای مختلف ورزشی قهرمانهای بسیاری داریم که کمتر کسی درباره آنها میداند. در صورتی که هر کدام گنجینههای کشور محسوب میشوند. ما در سری اول این مجموعه سعی کردیم به آنها بپردازیم. در فصل دوم هم قرار است به قهرمانان ناشناخته دیگری بپردازیم که فعلا ترجیح میدهم درباره نام آن افراد چیزی نگویم.
روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد