مادرانه زندگی رو به زوال اردلان تمجید(مهدی سلطانی) را به تصویر میکشد که مادرش را به خانه سالمندان سپرده، همسرش او را ترک کرده، دخترش معتاد شده و پسر کوچکش از او فراری است...! مردی متمول، پرخاشگر، منزوی و تنها که برای حفظ کانون خانواده رو به نابودیاش تلاش میکند.
درام سریال مادرانه بر اساس تضاد شکل گرفته اما اصلیترین تقابل، میان دو نوع شیوه و سلوک زیستی رقم خورده؛ یک طرف امثال اردلان، نایب، رعنا، رها و فرزاد قرار دارند. آنها ممزوجی از سلطهطلبی، مادیگرایی، خشونت و در یک کلام خدافراموشی هستند. در مقابل حاجآقا ثانی، محمدجواد، همسرمحمدجواد، خانواده مریم و خانواده فرزاد ایستادهاند. آنها تبلور معنویت، اخلاق، صلح و آرامش هستند. به نظر میرسد تلاش سازندگان مادرانه مبتنی بر نوعی نمادپردازی در سبک زندگی بوده است. به این معنی که در قالب شخصیتهای منفی داستان، زندگی و شیوه اخلاقی سوداگرانه نقد شد و در برابر آنها هم نیکخویی و اخلاقگرایی در چند شخصیت دیگر هدف ستایش قرار گرفت. این سریال به خوبی تاوان عمل و از همه آنها مهمتر تأثیر حرام بر زندگی انسانها را نشان میدهد.
تِم حاکم بر سریال، ازخودبیگانگی و انحطاط و غربت انسانهایی است که از حق و اخلاقگریزان شدهاند. مادرانه زندگی مادیگرایانه و دور از معنویت را باتلاقی ترسیم کرده که ساکنان خود را غرق میکند و زندگیشان را نابود میسازد. همه شخصیتهای منفی داستان رو به قهقرا و شکست هستند. حتی در آن لحظهای که در پندارشان به موفقیت رسیدهاند اما باز هم اعمال رذیلانهای که در پروندهشان ثبت شده، گریبان آنها را میگیرد و ناکامشان میسازد.
با این حال مادرانه هم مثل فیلمهایی از این دست، بیشتر متکی بر نمایش زشتیهاست. به این معنی که شخصیتهای منفی و کنشها و واکنشهای مخرب را جذابتر از شخصیتهای مثبت و خوبیها نشان میدهد. همچنین نوع پردازش شخصیت دختر جوان سریال، توأم با بدآموزی برای نوجوانان است.
منبع: ضمیمه قابکوچک روزنامه جامجم