تعریف و درک غلط از جهانیشدن اصلیترین مانع این قضیه بوده است. جریان غالب در این میان، حامیان جشنوارههای دنیا و بالاخص طرفداران فستیوالهای غربی بودهاند. اینان موفقیت برخی فیلمها در رویدادهای خاص را، جهانیشدن تلقی کرده و پیرامون آن تبلیغات فراگیری را در بوق و کرنا میکردند تا آنجا که رسیدن به دروازههای پرزرقوبرق جشنوارههای حتی درجه ۲ و ۳ هم آرزوی قریب به اکثریت سینماگران ایرانی شده است.
تلاش و تکاپوی فیلمسازان بخش خصوصی و ایضا دستگاههای دولتی و نیمهدولتی در آستانه برپایی جشنوارههای خارجی، خصوصا چند رویداد اصلی و مهم مانند کن، برلین، ونیز و ... در تقویم سینمایی کشور ثبت شده است. هزینهسازی دوجانبه برای رسیدن به این کعبه آمال بر کسی پوشیده نیست. ازجمله هزینه اصلی که به محتوای فلاکتبار آثار برمیگردد، نتایج ضد سینمایی قابلتاملی به بار آورده است، بهطوریکه دیگر هرچه طی دو دهه اخیر جلو آمدیم کمتر فیلمسازی به مخاطب داخلی فکر میکرد. لذا برای رسیدن به جایگاه چند فیلمساز معدود مانند مرحوم کیارستمی، فرهادی و... فضای فیلمها از لذتبخشی سینمایی دور و طوری همه اجزای فیلمها سروسامان مییافت تا ضریب دستیابی به مجسمههای براق و جوایز نقدی داغ افزایش یابد. وضعیتی که برپاکنندگان چترهای سینمایی در بازارهای جشنوارهها آن را تشدید میکردند. به عبارتی حضور چتربازانه دولتیها، مجوز کوشش بیشتر فیلمسازان برای فلاکتنمایی را پررنگتر میکرد.
سینمای ایران و مدیریت دولتی در سالهای ماضی، در حالی همه هموغمشان یافتن موضوع و محتوای جشنوارهپسند بود که دیگر کشورهای صاحبسینما، برای نفوذ در بازار جهانی شب و روز در رقابت بودند. یعنی همچنان که نبرد اقتصادی در دیگر عرصهها جریان داشت، اهالی سینمای دیگر کشورها نیز اعم برنامهریزیشان برای کسب رتبههای بالا در دل بازارهای مصرف کشورهای مختلف بوده و هست. درواقع مدیران ما دلخوش این بودند که به هر محیط جشنوارهای خارجی میروند، سینماییها و نخبگان حاضر، کیارستمی را میشناسند اما غافل از اینکه مردم همین کشورها، ایران و ایرانی را نمیشناسند یا حداقل آشناییشان در وضعیتی مشابه دوران فئودالیته فاقد جاده و اتوبان و انواع توسعههای زیرساختی مدرن است. حالا در نظر بگیرید سینمای کشورمان واجد وضعیتی است که حداقل نمیتوان ۱۰عنوان فیلم دارای زبان جهانی برای اکران در بازارهای مصرف بیرونی پیدا کرد، کما اینکه علیرغم نزدیکی سیاسی و اقتصادی دولت جدید به دو کشور دارای بازار بزرگ مصرف مانند چین و روسیه اما طی سال گذشته همچنان هالیوود اصلیترین تامینکننده این بازارها بوده است. مثلا مطابق اخبار منتشره طی سال گذشته میلادی (در عین جنگ اوکراین و تحریم روسیه) فقط در روسیه ۱۴۰ فیلم آمریکایی اکران شده است و طبق برنامهریزی و توافقات صورتگرفته برای سال پیشرو تعداد ۱۳۰ فیلم هالیوودی در لیست اکران قرار گرفته است. بازار بزرگ مصرف چین هم از این قاعده مستثنا نبوده و نیست. البته تلاشهای مدیریت جدید سینمایی در هدفگذاری جذب مخاطب داخلی (که گام نخست نفوذ در خارج است) و کوششهای بیوقفه به منظور تعامل با کشورهای یادشده بر کسی پوشیده نیست ولی آنچه این فرآیند را کند میکند، کمبود فیلمهای مناسب اکران جهانی است. واقعیتی که باعث شده همچنان رقابت برای تسلط بر بازارهای بزرگ مصرف در کشورهای فعلا چین و روسیه در اختیار کشورهای هند، فرانسه، آمریکا و... باشد.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد