آبی روشن از معدود فیلمهای سینمای ایران است که در گروه فیلم جادهای روایت میشود، اما این فیلم تفاوت بزرگی با سایر فیلمهای این گونه سینمایی دارد؛ اگر در سایر آثار صرفا شاهد سفر کاراکتر اصلی در جادهها هستیم در آبی روشن علاوه بر این سفر جسمانی با یک سفر روحانی نیز روبهرو هستیم که چگونه یک انسان به یک مقام میرسد.
۲ بار ببینید!
فیلم آبی روشن داستان حاجیونسی است که در معدن خود فیروزهای گرانبها پیدا میکند و قصد اهدای آن را به آستان قدس رضوی دارد اما در همین حین فیروزه به سرقت میرود و نگهبان معدن کشته میشود و این سرآغاز سفری است که حقایق زیادی را از گذشته مبهم حاجیونس برملا میکند. یکی از ویژگیهای داستان فیلم آبی روشن قصهگو بودن آن است و فیلم متکی بر اتفاقاتی نیست که پیشبرنده داستان باشند، به همین دلیل است که در فیلم پشت هر دیالوگ و هر اتفاق بهظاهر کوچکی اندیشهای قرار دارد و در آینده، فیلم پاسخگوی آن اتفاقات و دیالوگهای مبهم خودش است.ویژگی دیگر فیلم نمادپردازی در داستان آبی روشن است؛ آبی روشن مثل خیلی از فیلمهای دینی، عرفانی و حتی معناگرای پیش از خود پیامهایش را مستقیم در صورت مخاطب خودش نمیگوید البته بهجز پایانبندیاش که بزرگترین نقطهضعف فیلم به حساب میآید. بهعنوانمثال فیلم برای نشاندادن باورهای حاجیونس او را صرفا در حال عبادت نشان نمیدهد، بلکه تاکید بر جاری بودن باورهای او را در رفتار با اطرافیانش دارد. آبی روشن دارای پیامهای بسیاری است که هیچکدام را مستقیما به مخاطب خود ارائه نمیدهد. بهعنوانمثال خادمی حاجیونس که محور اصلی داستان را تشکیل میدهد و کارگردان برای نخستینبار از طریق یک نمادپردازی ظریف یعنی امتحانکردن لباس به مخاطب خود نشان میدهد که خادمی امامرضا(ع) در قد و قواره حاجیونس نیست وباید آن خردهحسابی راکه داردصاف کندتابه مقام خادمی برسد.بههمینترتیب درجایجای اتفاقات ظاهرا بیمعنیای که رخ میدهد فیلم با غافلگیریای که در انتهای خود دارد به جواب همه سوالهایی که برایش ایجاد شده میرسد. خلاصه اینکه درباره فیلم آبی روشن باید گفت از آن فیلمهایی است که میتوان دوباره آن را دید، چراکه قطعا وقتی با اطلاع از راز بزرگ فیلم آن را مشاهده کنید شاهد جهانی متفاوت از اولین برخوردتان با آبی روشن خواهید بود.
تاکید بر شخصیتپردازی
فیلم آبی روشن را میشود به سه قسمت تقسیم کرد: قسمت اول معرفی شخصیت حاجیونس که یکسوم ابتدایی فیلم و مقدمه آن را تشکیل میدهد. آشنایی با شخصیت ایوب که بخش زیادی از فیلم را شامل میشود و سفر جادهای که در فیلم شاهد آن هستیم، سفری در پی یافتن اوست و در نهایت پایان و جمعبندی فیلم است. همانطور که مشخص است، بخش زیادی از فیلم به شخصیتپردازی کاراکترهای فیلم میپردازد و علت این حجم از توجه به این خاطر است که آبی روشن روایت تحول شخصیتهاست. یک طرف داستان فیلم آبی روشن، حاجیونسی قرار دارد که در بالاترین منزله اجتماعی است و به خاطر همین جایگاه قصد خادمی امامرضا(ع) را دارد اما در طول فیلم وقتی دقیقتر به چنین شخصیتی پرداخته میشود شاهد نقاط تیره و تاری در زندگی پیشین او میشویم؛ سرگذشتی که هرچند بهظاهر حاجیونس در آن بیتقصیر است اما باور فیلم این است در وظیفهای که به او محول شده به نوعی قصور کرده است. طرف دیگر داستان ایوب است که از نظر اجتماعی در پایینترین مرتبه قرار دارد اما زمانی که با حاجیونس همراه میشویم و ایستگاه به ایستگاه در هر سرمنزل وقتی سراغ ایوب میگیریم شاهد تحول شخصیتی ایوب هستیم تا زمانی که او را پیدا میکنیم با غافلگیری بزرگ داستان روبهرو میشویم. بههمینترتیب شخصیتهای فرعی داستان نیز هرکدام به قدر خود تحولاتی را ازسرمیگذرانند که از میان آنها میتوان به ستاره، عروس ایوب اشاره کرد که همراه حاجیونس میشود تا بتواند شوهر خود را پیدا کند.
از ایران تا چین!
فیلم آبی روشن از نظر گونههای مختلف عرفان در دسته کلی عرفان شرقی قرار میگیرد و زمانی که با نگاهی جزئیتر به آن نگاه کنیم، عرفان ایرانی ــ اسلامی را میتوان در آن یافت. اگر با عرفان ایرانی ــ اسلامی آشنا باشید یا حداقل کتابی مانند تذکرهالاولیای عطار نیشابوری را خوانده باشید، متوجه شباهتهای روایت داستان مخصوصا داستان حاجیونس با شرح حالی که از عرفا آمده خواهید شد. فردی ثروتمند که بنا بر اتفاقی که برایش میافتد دچار تحولات درونی میشود و برای پیمودن راه چشم از مال و ثروتی که کسب کرده است میبندد؛ شبیه آنچه درباره ابراهیم ادهم در کتاب تذکرهالاولیا آمده است. شخصیت حاجیونس هم تقریبا با چنین شرایطی روبهرو میشود و اینکه چقدر این شخصیت در چنین روایتی نشسته به قضاوت بیننده برمیگردد. آبی روشن اما ظاهرا همه داستان خود را در قالب چنین عرفانی روایت نمیکند و میتوان گفت تاثیر فلسفه و عرفان چین باستان که آن را با مفهوم یین و یانگ میشناسیم هم دیده میشود. مفهوم یین و یانگ از نظر چینیان باستان به معنای اتحاد دو اصل متضاد و مکمل یکدیگر است. به بیانی سادهتر یین زمانی که به نهایت خود میرسد درونش یانگ را دارد و برعکس آن نیز صادق است.حال اگرشخصیتهای حاجیونس و ایوب را بخواهیم با چنین مفهومی منطبق کنیم حاجیونس نمایانگر مفهوم یین است که به نهایت خود رسیده ودربالاترین مرتبه اجتماعی قراردارد، اما نقطه تاریکی در آن سفیدی خالص خود را نشان میدهد. در مقابل شخصیت ایوب قرار دارد که از نظر مرتبه اجتماعی در پایینترین مرتبه است اما نقطه سفیدی در آن سیاهی مطلق خود را به مخاطب نشان میهد. درنهایت هم شاهد هستیم که این دو شخصیت چگونه مکمل یکدیگر میشوند. به همین خاطر است که اگر بگوییم فیلم آبی روشن فیلمی است با درونمایههای عرفانی که مضامین دینی ابزاری برای ترجمه این عرفانهاست، گزافه نگفتهایم. درواقع در فیلم آبی روشن مفاهیم عرفانی با موضوعات مذهبی ابتدا برهم منطبق شده و سپس داستان خود را روایت میکند و اگر چنین انطباقی به وجود نمیآمد با فیلمی شلخته روبهرو بودیم.
جای خالی سینمای دینی!
فیلم آبی روشن ازآن دست فیلمهایی است که سعی کرده همه چیز را داشته باشد.آبی روشن یک فیلم جادهای است وسفر در آن نقش مهمی دارد. فیلم سعی کرده است به تمام ابعاد و مفهوم سفر بپردازد، همانطور که در طول فیلم شاهد سفر در بعد روحانی شخصیتها هستیم، شاهد تصاویر کارتپستالی از طبیعت زیبای شمال کشور نیز هستیم. فیلم آبی روشن با اینکه مستقیم به مفهوم امامرضا(ع) در طول فیلم نمیپردازد اما در بخشهای گوناگون فیلم نشانههایی را میبینیم که همگی در ارتباط با ایشان است. از آزاد کردن آهویی اسیر در جنگل تا حضور در امامزادهای که از نوادگان آن حضرت است وحتی دیالوگهایی که شخصیت ایوب در بخش پایانی فیلم میگوید. گویی تمام این سفر با دخالت مستقیم آن حضرت اتفاق میافتد تا حاجیونس آخرین مرحله برای رسیدن به خادمیاش را با موفقیت به پایان برساند و لایق لباس خادمی شود.آبی روشن ازآن دست فیلمهایی است که حضورشان درسینما ضروری است اماحتی نهادهای دولتی وشبهدولتی که به تولید آثار سینمایی مشغول هستند،علاقهای به چنین فیلمهایی ندارند، فیلمهایی که اگر کمی عمیقتربه موضوعات بپردازند این ظرفیت را دارند که به فیلمهایی استراتژیک درسینمای ایران تبدیل شوند.