امیر سهیلی، بازیگر این نقش را پیش از این در سریالها، فیلمها و بر نامههایی همچون کوبار، ما چند نفر، محله گل و بلبل، کلبه عمو پورنگ، آهوی پیشونی سفید، سر سفره خدا و... دیدهایم. با او در باره نقش تازهاش در قاب تلویزیون گپ زدهایم.
رامین یکی از نقشهای تازه وارد در سریال نون خ است که توانست یکدستی غالب شخصیتهای این قصه را حفظ کند و هماهنگ با سایران ظاهر شود. وقتی بازی در این نقش به شما پیشنهاد شد چه چیزی بیشتر ترغیبتان کرد؛ موفقیتهای قبلی این سریال یا خود نقش؟
تقریبا ۲۲سال پیش در مجموعه «زندگی به شرط خنده» جزو گروه نویسندگان بودم و سعید آقاخانی، دستیار مهدی مظلومی بود. معمولا در انتخابهایمان اگر کسی را از گروه نشناسیم براساس فیلمنامه تصمیم میگیریم. اگر شناخت داشته باشیم حرف آن آدم برایم حجت است. با توجه به کرد بودنم و آشناییای که با سعید آقاخانی داشتم همیشه برای دوستانم سؤال بود که چرا در نون خ حضور ندارم. من هم میگفتم نمیتوانم پیشنهاد دهم بلکه باید انتخاب شوم. در وهله اول حضور سعید آقاخانی مرا ترغیب کرد، چون چشم و گوش بسته میتوانم به جنس بازی و کارگردانی او اطمینان کنم. همچنین به دلیل کرد بودن نسبت به کاری درباره این خطه عرق دارم. بعد از اینکه پیشنهاد مطرح شد و با ایشان درباره نقش صحبت کردم، دیدم دقیقا همانی است که میخواهم. صداها و تیپهای مختلف را اجرا کردم و در نهایت انتخاب کردیم که رامین تلفیق دو شخصیت باشد؛ یک آدم آرام و یک آدم جنگجو. با هدایت آقای آقاخانی به این جمعبندی رسیدیم و خیلی از او ممنونم. در این کار، خود را مدیون امام رضا(ع) میدانم. خیلی کمکم کرد. همچنین از امیر غفارمنش تشکر میکنم که مرا به آقاخانی برای بازی در این نقش یادآوری کرد.
میشود گفت برای نقش رامین از ابزار بدن به صورت خاصی بهره بردید و با فکتان بازی کردید. در واقع برای نوع بیان این شخصیت و همچنین روحیاتش طراحی داشتید. آنطور که گفتید این طراحی در تعامل با کارگردان شکل گرفت؟
اساسا نمیتواند یکسویه باشد. در تعامل بازیگر، متن و کارگردان شکل گرفت. برآیند ایده این سه ضلع آنچه را دیده میشودتشکیل میدهد.
پیش از این بیننده سریهای پیشین نون خ بودید؟
بله.
دلیل محبوبیت سریالهایی مثل نون خ یا پایتخت را صرفا در تهرانگریزی و نمایش فضاهای تازه میبینید یا عناصر دیگر؟
گاهی یادمان میرود که تلویزیون متعلق به مردم است. یکسری آدم روشنفکر که دغدغهشان هنر و رسانه است، آثار را میسازند ولی نباید یادمان برود که تلویزیون برای تکتک افراد جامعه است. ایران پر از رنگ، لهجه و صداست. در مناطق مختلف، کرد زبانان الحان و الفاظ متفاوتی را استفاده میکنند. منی که ترک، کرد یا... هستم وقتی نشانهای از خودم را در تلویزیون میبینم، لذت میبرم. این حق مردم است که با رسانه متعلق به خودشان احساس نزدیکی کنند و خود را در آن ببینند. کاش کارگردانان درباره مناطق دیگر با لهجههای متفاوت هم سریال بسازند. تلاش کردم همه نقشهایی را که در رادیو و تلویزیون بازی میکنم متناسب با فرهنگ خودمان باشد تا از مردم فاصله نگیرم. ما با نگاه مردم امرار معاش میکنیم پس حق آنان است که برای ثانیهثانیه کارمان استخوان خرد کنیم. وقتی آثاری از تلویزیون پخش میشود که متعلق به گوشهگوشه کشور است، بیشتر هم دیده میشود مثل محبوبیت موسیقی مقامی میان مردم.
خودتان هم دستی بر موسیقی و بهویژه این سبک دارید.
بله. ساز تنبور را به خاطر علاقهای که به آن داشتم، خودم یاد گرفتم. کسی به من آموزش نداد. آواز را هم از داییام محمد شمشادی آموختم. در ادامه صحبتهای قبلیام باید بگویم موسیقی مقامی تنوع دارد. ما یک جنس موسیقی نداریم. هر قوم براساس افسانهها، رخدادهای زندگی، قهرمانان، رزم، بزم و اقلیم رنگآمیزی متفاوتی در موسیقیاش دارند. وقتی این اقوام بهدرستی خود را در تلویزیون ببینند، احساس افتراق نمیکنند. بهعنوان یک کرد همیشه برای دیدن چنین اثری که با لهجههای و تکیهکلامهای آن خطه باشد، لحظهشماری میکردم. به فرهنگ اقوام علاقهمندم و وقتی به شهرهای مختلف سفر میکنم با عطش به زبان و لهجه آنها گوش میدهم. انعکاس این موارد در رسانه، فرهنگ ما را غنی میکند. سالهاست با سریالهای آپارتمانی که سعی میکنند حرفهای قلنبهسلنبه بزنند یا کپی سریالهای خارجی باشند از چنین فضایی فاصله گرفتیم. روایت سادگی کار بسیار سهل و ممتنع است. البته سادگی به معنای بیهودگی نیست، منظورم روایت سادهزیستی مردم است. وقتی یاد بگیریم آن را روایت کنیم، بردیم.
البته همانطور که گفتید، سهل و ممتنع است. یعنی همانقدر که میتواند جذاب باشد، برای کارگردانان و نویسندگان ترسناک هم هست، چون احتمال دارد لهجهها و بازنمایی فرهنگ و آداب و رسوم یک منطقه درست از آب درنیاید و با انتقاد اهالی مواجه شود.
راه حلش مشخص است. برای مثال در نون خ افرادی انتخاب شدند که خود این فرهنگ را دارند.
یعنی راه برونرفت از این مشکل را در استفاده از بازیگران بومی میدانید؟
بله چون تکیهکلامها را میفهمند. البته که کار ترسناکی است و مثل راه رفتن روی یک مرز خطرناک است. باید طراحی شخصیت به گونهای باشد که مخاطبان به موقعیتش بخندند نه فردی برآمده از یک قوم. کاراکتر نباید مسخره شود. توجه بازیگر، هدایت کارگران، نویسنده و درایت تهیهکننده باعث میشود اثری خلق شود که به دور از لودگی و تمسخر بخنداند.
شما در سالهای اخیر بیشتر در آثاری برای کودکان دیده شدید. با حضور در نون خ قرار است این مسیر را تغییر دهید یا همچنان اولویتتان بازی در فیلمها و سریالهای کودک است؟
برای من هیچوقت بزرگی و کوچکی کار مطرح نیست. برای همه کارهایم نهایت تلاش را میکنم. مثلا وقتی کنار عمو پورنگ نقش شیر را بازی کردم، در آهوی پیشونی سفید نقش خرس پلیس را داشتم، در سریال کوبار نقش یک آدم شیرین عقل را ایفا کردم و در برنامه «صبح جمعه با شما» تیپهای مختلف را گفتم و ششدانگ توانم را گذاشتم. اما هرآنچه برای نسل جوان وقت بگذارید مثل صدقه جاریه است و تا صبح قیامت تاثیر دارد. محبت بچهها را که میبینم همچنان محکم میگویم اولویتم کار کودکان است. با جان و دل برایشان کار میکنم.
بازیگران سریال نون خ در فصول گذشته فرصت برقراری ارتباط با مخاطبان را داشتند و میشود گفت در بطن قصه جا افتادند. از اینکه شخصیت رامین نتواند با دیگر شخصیتها یکدست شود، نگران نبودید؟
تا قبل از دورخوانی سکانس اول بسیار نگران بودم و استرس داشتم چون گویی همه با سرعت در حال حرکت هستند و من باید خودم را با آنها هماهنگ میکردم. بعد از آن با راهنمایی سعید آقاخانی به مرور نقش جا افتاد. البته سختی کار با گروه نون خ به طور کلی این است که ۹۰ درصد بازیگران به خاطر اینکه متعلق به آن خطهاند و آنجا زندگی میکنند، خودشان هستند و مردم آنها را پذیرفتند ولی من با وجود اصالتم که برای همان منطقه است از سال ۶۳ تهران هستم، پس باید لهجه و... را به صورتی باورپذیر تغییر میدادم. در عین حال باید سعی میکردم که به اصطلاح بازی نکنم.
بازی نکردن برای بازیگر سختتر است؟
کابوس است. اغراق در بازیگری سادهتر است. بازیگران این گروه ضمن تجربهای که دارند، ذاتا شیرین هستند و یکدستی با آنها دشوار بود.
شما معمولا گریمهای سنگین دارید و همانطور که اشاره شد در این سریال هم ابروها و موهایتان با گریم درست شده است. خودتان از گریمهای متفاوت استقبال میکنید یا به طور اتفاقی چنین میشود؟
نمیدانم چرا این اتفاق میافتد؟ اما بهعنوان بازیگر کار را به کاردان میسپارم. وقتی بابک اسکندری با کلی تجربه تشخیص میدهد ظاهر رامین باید چنین باشد میپذیرم، چون رامین شخصیت دوگانهای دارد و در عین حال که عاشق همسرش است و مقابل او گاهی مثل یک بچه گربه میشود اما وجهه جنگجو و شکارچی هم دارد. پس ظاهرش باید کمی خشن به نظر میرسید. اساسا در گریم سعی شد سردسیری آن منطقه در چهرهها نمود داشته باشد. لحن و تیپ این شخصیت هم با گریم برایم کامل شد.
چقدر از دیالوگهایی که میشنویم، بداهه است؟
ضریب بداههسازی گروه بازیگران بالا بود اما برخی از مردم فکر میکنند بداههسازی یعنی اینکه بازیگران هرچه دلشان میخواهد، بگویند. اینطور نیست. چارچوب دارد و باید در ساختار اثر بگنجد. به عنوان بازیگر در ظرفی که از پیش تعیین شده است میتوانی بداهههایی را بگنجانی. حتی در موسیقی هم بداهه چارچوب دارد. متر و معیار دست کارگردان است و آقای آقاخانی اجازه میداد بداهه هم شکل بگیرد.
تازه چه خبر؟
امیر سهیلی: در حال بازی در برنامهای به نام «سر سفره خدا» برای شبکه کودک هستم که ویژه سحرهای ماه رمضان روی آنتن میرود. ششهفت سال است دارم این کار را انجام میدهم. این برنامه حدود سهچهار سال پیش از نظر مخاطبان کار اول تلویزیون در ماه رمضان شد.
نوشین مجلسی - گروه رسانه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد