اگر این ضریب محقق شود جمعیت میتواند در وضعیت جانشینی قرار بگیرد، به این معنا که تولدها بیشتر از مرگومیرها میشود و بهاینترتیب جمعیت میتواند سیر صعودی خود را حفظ کند. اکنون اما طبق آخرین آمار سازمان ثبت احوال کشور، نرخ باروری در ایران ۱.۵۴است که با ضریب جانشینی فاصلهای قابل ملاحظه دارد. برخی کارشناسان معتقدند که پایینآمدن نرخ باروری در کشورمان به مسائل اقتصادی، تنگناهای معیشتی، تغییرات فرهنگی و تحولات سبکزندگی مرتبط است. در مقابل اما برخی دیگر بر این باورند که سیاستهای متزلزل جمعیتی که از چهار دهه قبل به اینسو در ایران اتخاذ شده، بیش از هر عامل دیگری در شکلگیری وضعیت کنونی نقش داشته است.
تغییر سیاستهای جمعیتی در جهان امری مرسوم و مسبوق به سابقه است ولی از آنجا که جمعیتشناسی علمی است که برنامهریزان را قادر میکند تا آینده جمعیت را پیشبینی و بر این اساس سیاستهای بلندمدت جمعیتی را طراحی کنند، انتظار میرفت تا این علم در کشورمان نیز به کار گرفته شود و سیاست جمعیتی بهعنوان سیاستی چندنسلی نگریسته شود نه سیاستی که هرازگاهی بنا به اقتضائات کوتاهمدت تغییر کند.
ما و سیاستهای جمعیتیمان
افرادی که اکنون در دهههای چهارم و پنجم زندگیشان قرار دارند باید تغییرات چندباره در سیاستهای جمعیتی کشور را بهخوبی به یاد داشته باشند، مخصوصا انفجار جمعیتی را که در دهه ۶۰ و در طول سالهای جنگتحمیلی روی داد و سبب شد تا دهه ۷۰ به دهه تلاش برای کاهش جمعیت تبدیل شود. البته علیاصغرکلاهی، دانشیار پزشکی اجتماعی مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت ازجمله کسانی است که روند تحولات جمعیتی و میزان تاثیر سیاستهای جمعیتی بر نرخ باروری را مطالعه کرده و آنچه را که در چهار دهه اخیر در کشورمان رخداده در قالب چهار سیاست طبقهبندی کرده است. او سیاست اول را «تحدید تولدها در دهه۵۰» مینامد، سیاست دوم را «تشویق غیرکارشناسی و شتابزده که از سال ۱۳۵۸ تا اواخر دهه ۶۰ ادامه داشت»، سیاست سوم را «تحدید مجدد موالید در دهههای ۷۰ و ۸۰ خورشیدی» و درنهایت سیاست چهارم که به زعم وی «سیاست بازگشت به خردمندی و سیاست جایگزینی از طریق افزایش باروری» نامگذاری میشود.سیاست چهارم به گفته او از سال۹۳ اعلام شد، حال آنکه تاریخ به یادمان میآورد که رهبر انقلاب دغدغههای جمعیتیشان را از سال۹۱ مطرح کرده بودند ولی به این علت که سیاستهای کلی جمعیتی در سال۹۳ از سوی ایشان ابلاغ شده این سال ملاک آغاز سیاستچهارم جمعیتی(که هدفش تحقق ضریب جانشینی است) قلمدادمیشود. ما اکنون در این مرحله قرار داریم و با مشوقهای جمعیتی در قالب قانون جوانی جمعیت روبهرو هستیم که البته از آنجا که بندهای مختلف این قانون اجرا نشده و اجراشدهها نیز ناقص بوده است، فعلا تاثیر ملموس سیاست چهارم جمعیتیمان احساس نمیشود.
چرا کاهش جمعیت موجب نگرانی است؟
برای سالهای طولانی، چین کشوری شناخته میشد که سیاست تکفرزندی را بسیار سفت و سخت دنبال میکند، سیاستی که به مرور عواقب منفیاش آشکار و بهتدریج به سیاست دوفرزندی و اکنون سهفرزندی تبدیل شد. سیاست تکفرزندی در این کشور باعث شد تا کارشناسان برآورد کنند از تولد ۴۰۰میلیون نوزاد در این کشور جلوگیری شده، نوزادانی که اگر به دنیا میآمدند دولت والدینشان را با جریمههایی همچون اخراج از کار، سقطجنین اجباری و عقیمسازی مجازات میکرد. اما اکنون این کشور با این سیاست جمعیتی سختگیرانه به سیاستهای تشویقی رو آورده چراکه به عواقب کاهش نرخ باروری و محققنشدن ضریب جانشینی پی برده است. پژوهشگران متعددی نیز در کشورمان درباره چالشهای ناشی از کاهش نرخ باروری مطالعه کردهاند که طبق گزارش ایرنا، کاهش حجم و رشد جمعیت، کمشدن نیروهای توانمند برای دفاع از کشور، کوچکشدن نسلهای بعد، رکود اقتصادی و سالمندی بخشی از این چالشهاست. البته در مقالهای که جمعی از پژوهشگران در مجله بهورز به چاپ رساندهاند، تاکید شده که سیاستهای جمعیتی اگرچه نقشی انکارناپذیر در کاهش نسبی نرخ باروری دارد ولی تنها عامل کاهش جمعیت کشور نیست چراکه عوامل متعددی در بیمیلی خانوادهها به فرزندآوری تاثیر دارد. این موضوع نقش دولتها، سیاستگذاران، تصمیمگیران و مجریان را یادآور میشود که چطور باید با رفع موانع فرزندآوری از افت جمعیت و پایینآمدن آن از حد جایگزینی جلوگیری کنند و در این راه تا چه اندازه باید جدی و مصمم باشند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد