این ادعا، قبلا ازسوی اولاف شولتس، صدراعظم آلمان نیز مطرح شده بود. مقامات آمریکایی و اروپایی چنین اظهاراتی را در واکنش به اصرار زلنسکی مبنی بر لزوم مشخص شدن تکلیف عضویت اوکراین در پیمان آتلانتیک شمالی مطرح ساختهاند. قرینهیابی و رمزگشایی از جملات اخیر مطرح شده توسط بایدن چندان دشوار بهنظر نمیرسد: عضویت اوکراین در ناتو، چه قبل و چه پس از جنگ اساسا محتمل نیست!
واقعیت امر این است که اگر جنگ اوکراین همین لحظه نیز پایان پیدا کند و پیمان صلحی (از نوع موقت یا دائم) میان مسکو و کییف منعقد شود، عدم عضویت اوکراین در ناتو یکی از اصلیترین و حداقلیترین پیششرطهای آن خواهد بود؛ به عبارت بهتر، اساسا امکان ندارد پایان جنگ اوکراین در بستری غیر از تعهدپذیری اوکراین نسبت به عدم عضویت در ناتو شکل گیرد. این موضوعی است که در محافل غربی نیز نسبت به آن اتفاق نظر وجود دارد. هنری کیسینجر، استراتژیست مشهور آمریکایی، عدم پیوستن اوکراین به ناتو را یکی از اجتنابناپذیرترین پیششرطهای انعقاد صلح دانسته است. حتی مقامات روسی به این میزان نیز اکتفا نکرده و خواستار اعلام بیطرفی نظامی اوکراین در دوران پساجنگ هستند؛ به این معنا که حتی اوکراین به عنوان «شریک» و نه عضو ناتو نیز حق مشارکت با آتلانتیکیها در عملیاتهای بینالمللی را ندارد.
وزرای دفاع و خارجه عضو ناتو طی ماههای اخیر بارها در نشستهای مشترک خود تقاضای زلنسکی مبنی بر عضویت در ناتو را رد کرده و بررسی آن را موکول به آینده کردهاند. در چنین شرایطی حمایت افرادی مانند اردوغان، رئیسجمهور ترکیه یا ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو از عضویت اوکراین در پیمان آتلانتیک شمالی مصداق نوعی شوخی آزاردهنده (برای اوکراینیها) است! بهنظر نمیرسد در این سیاست کلان تجدیدنظری از سوی ناتو صورت گیرد.
اکنون رئیسجمهور اوکراین از یکسو به بازی خود در زمین غرب و در میدان جنگ اوکراین ادامه میدهد و از سوی دیگر، بهوضوح میداند که این بازی مابهازا و ثمرهای برای وی و همراهانش ندارد! او در نهایت با یک زمین سوخته مواجه خواهد شد که جایی نیز در معادلات ناتو ندارد. به نظر میرسد زلنسکی این روزها بیش از پیش نسبت به تبعات سخت همپیمانی با آمریکا و اروپا و بازی کورکورانه در زمین ناتو آگاه شده است. این نخستینبار نیست که آتلانتیکیها در معامله با مهرهها و شرکای خود دست به چنین بازی دوگانه و هدفمندی میزنند و البته آخرین بار نیز نخواهد بود. زلنسکی مصداق و خروجی این بازی دوسر باخت است.
بازی خطرناک ناتو در کییف
اکنون بیش از پیش نسبت به ابعاد بازی خطرناک ناتو در کییف آگاه میشویم که ریشه در دیپلماسی عمومی آمریکا - اروپا در قبال جنگ اوکراین دارد! دیپلماسی عمومی، عرصه تعامل دولتها با افکارعمومی و ملتهای دنیاست. مقامات ناتو در یک تصویرسازی کاذب، بدون آنکه کمترین اشارهای به نقش اصلی و پررنگ خود در آغاز جنگ اوکراین کنند، از روسیه بهعنوان یک بازیگر متجاوز و از خود بهعنوان مدافعان ملت اوکراین یاد میکنند. این تصویرسازی کاذب، نشأت گرفته از سیاستگذاری کلان غرب در حوزه دیپلماسی عمومی محسوب میشود. با این حال بر همگان مسجل است که اصرار اعضای پیمان آتلانتیک شمالی بر گسترش ناتو به شرق از طریق عضویت اوکراین و در نهایت محاصره راهبردی همهجانبه روسیه از سوی آمریکا - اروپا، چه تاثیری در واکنش روسها و آغاز جنگ داشته است. در هر حال، رسانههای غربی درصدد هستند این تصویرسازی یکطرفه و دروغین را با هدف تبرئه ناتو از تنشزایی در نظام بینالملل ادامه دهند. اما رد طرح صلح چینیها در جنگ اوکراین این نقشه غربیها را مخدوش ساخته است. اکنون افکارعمومی دنیا با بازیگری به نام «ناتو» مواجه است که نه تنها خود اقدامی در راستای پایان دادن به جنگ اوکراین صورت نمیدهد، بلکه طرح انعقاد صلح بازیگران واسطهگر دیگر مانند چین را نیز در این آوردگاه رد میکند. در چنین شرایطی ناتو دیگر نمیتواند خود را مدافع مردم اوکراین نشان دهد. مقامات آمریکایی و اروپایی مدعی هستند که پکن بهواسطه شراکت استراتژیک با روسیه و بیطرفی در جنگ اوکراین، نمیتواند طرحی تحت عنوان «صلح» در قبال این جنگ ارائه دهد. این درحالی است که چینیها در جریان چند رایگیری مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در قبال جنگ اوکراین «رای ممتنع» داده و فراتر از آن، هیچگونه ورود نظامی (حداقل تاکنون) در جنگ اوکراین نداشتهاند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: