شاید آنها همان نوزادان کوچکی باشند که روزی در آغوش مادرانشان، علیاصغر شده بودند و حالا که بزرگتر شدهاند نور حسین(ع) چشم دلشان را به خود خیره کرده و حالا آنها از والدینشان هم عاشقترند. این نوع تربیت دینی از محسنات والدینی است که با بردن فرزندان خود به مراسم و مناسبتهای دینی و آشنا کردن آنها با زندگی اهلبیت(ع) بسیاری از اشکالات شخصیتی و تربیتی کودکان خود را اصلاح و درواقع هویت و شخصیت دینی و اجتماعی فرزندان را بهصورت بهتری شکل میدهند.
این روزها که دشمن سعی در انحراف افکار کودکان، نوجوانان و جوانان جامعه ما دارد و در حال تهاجم فرهنگی و ضربهزدن به دین و ایران است و قصد ترویج سبک و سیاق و هجویات غرب را دارد، وظایف همه ما بهخصوص پدران و مادران و پدربزرگها و مادربزرگها در قبال فرزندان سنگینتر شده و ضرورت آشنا کردن کودکان با مراسم و مناسبتهای دینی و ایجاد انس و علاقه و اشتیاق کودکان در انتخاب سبک زندگی دینی بیشتر از قبل احساس میشود.
تفاوت کودک امروز و دیروز
با توجه به اینکه امروزه برنامههای رسانههای صوتی و تصویری و شبکههای داخلی و خارجی مجازی بیشتر شده و کودکان امروزی بیشتر اوقاتفراغت خود را با برنامههای متنوع پر میکنند یا بازیهای رایانهای زیادی که مطابق میلشان است انجام میدهند و بهنوعی فرزندسالاری در خانوادهها رواج یافته است موجب شده که مرکز لذتجوی مغز کودک در حال گسترش باشد. بههمیندلیل کودک لذتجوی امروزی در مقایسه با کودک سختکوش دیروز همیشه در پی شادکامی است و تابوتحمل ناکامی را ندارد و نمیتواند بهراحتی با واقعیات تلخ و سخت روزگار کنار بیاید. درجه خویشتنداری او ضعیف میشود و به نوعی تنوعطلب شده و تا خواسته ذهنیاش ارضا نشود ناآرام و بهانهگیر است و کوچکترین ناکامی در اولین موضوعی موجب ضربه روحی او میشود و این میتواند برای آینده این کودک زیانبار باشد و حتی احتمال دارد در آینده، طلاق و متارکه را با بروز اولین مشکل در زندگی مشترک خود تجربه کند.
اولین تجربههای دینداری
کودکان اولین و بهترین درس دینداری و دینپروری را از طریق مشاهده عملکرد والدین به ارث میبرند. دکتر نصیر عابدینی، روانشناس بالینی و کارشناس مذهبی در گفتوگو با جامجم میگوید: «وقتی فرزند مشاهده میکند که پدر و مادرش نسبت به امور مذهبی و شرکت در مجالس و مناسبتهای دینی مختلف همچون شرکت در عزاداری سالار شهیدان مشتاقتر بوده و حساسیت و دقت نظر بیشتری دارد و آن را پراهمیت میداند، کودک هم بهصورت خودجوش به این قبیل امور علاقهمند شده و مجذوب حالات ملکوتی این مراسم میشود و به نوعی تکریم به ارزشها و مناسبتهای دینی در او جنبه عملی پیدا کرده و ریشه این گرایشها بهصورت آگاهانه شکل میگیرد و با ایجاد بصیرت دینی، رفتار از حالت تقلیدی به حالت نگرش همراه با آگاهی عمیق تبدیل میشود و کودک هرگز آن عمل را در مراحل بعدی زندگیاش ترک نخواهد کرد.»
به گفته عابدینی، کودکان زیر ۱۲ سال بهدلیل آنکه به طرز فکر انتزاعی نرسیدهاند هنوز بهخوبی نمیتوانند مسائل یا مناسبتهای دینی را متوجه شوند و در نتیجه درک اهمیت شهادت اهلبیت و وفاداری آنان در دینپروری برای آنها دشوار است. اما هرچه میزان شرکت کودک و فعالیتهای او در مناسبتهای دینی بیشتر باشد به نگرشهای دینی والاتری خواهد رسید و این امر کمک شایانی به تحکیم عقاید دینی او در آینده خواهد کرد.
اشتیاق کودکان برای حضور در مراسم عزاداری
این روانشناس بالینی و کارشناس مذهبی میافزاید: «حضور کودک و نوجوان در هیاتهای عزاداری و سینهزنی موجب میشود که کودک از طریق شنیدن و دیدن سوگواری، نوحهسرایی، سینهزنی، تعزیهخوانی یا زنجیرزنی بهطور غیرمستقیم تا حدودی با سختی، ناکامی و درد و رنج آشنا شود و این میتواند او را به عالم واقع نزدیکتر کند و تابوتحمل او را بالا برده و بداند و بفهمد که همیشه زندگی به کام او نیست و نیاز به صبر و گذشت دارد. همچنین حضور در چنین مراسمی به فرزندان کمک میکند که روابط بین فردی خود را گستردهتر از دایره ارتباط با والدین و اقوام درجه یک کرده و دوستان خوبی پیدا کنند و از دیگر علل اشتیاق حضور کودکان در هیاتهای عزاداری جذابیتها و تنوع این نوع مراسم است.»
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد