اقدام روسیه در امضای بیانیه اخیر که نادیده گرفتن حق آشکار حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه خود در منطقه خلیج فارس است نیز ناظر بر همین اصل اساسی است. روسیه از دو قرن پیش تلاش کرده به آبهای آزاد جهان از طریق خلیجفارس دسترسی پیدا کند. این راهبرد از زمان پطر، تزار روسیه در دستور کار دستگاه دیپلماسی این کشور است.
حتی انقلاب کمونیستی و سرنگونی حکومت تزارها در این کشور نیز نتوانست این راهبرد را از دستور کار سیاست خارجی روسیه خارج کند. در دوران نظم دو قطبی حاکم بر جهان که از فردای پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد، شوروی به رغم همه کوششهای خود بهدلیل حضور پرقدرت غرب به رهبری آمریکا در منطقه خلیجفارس نتوانست به این هدف راهبردی دست یابد.
پس از فروپاشی نظام دو قطبی و حاکمیت قطب غربی، دستیابی این هدف برای روسیه دشوارتر شد. با کمرنگ شدن حضور آمریکا در منطقه خلیج فارس در چند سال اخیر و آزادی عمل کشورهای منطقه در سیاست خارجی خود، روسیه امیدوار بود به این هدف راهبردی که از دیرباز بهدنبال آن بود، دست یابد اما درگیر شدن این کشور در جنگ با اوکراین، مانع حضور روسیه در خلیجفارس شده و چین در بخش اقتصادی توانسته است در این منطقه حضوری مؤثر داشته باشد. حضور در بعد اقتصادی میتواند زمینهساز حضور امنیتی چین در خلیجفارس شود. این امر بر دولتمردان روسی که از دو قرن پیش مترصد فرصت برای حضور و نقش آفرینی در این منطقه حساس بودهاند، بسیار گران آمده است.
روسها این تحول را ناشی از نقشآفرینی ایران میدانند. انتظار آنها این بود که ایران بهعنوان کشوری با داشتن حداکثر ساحل در این آبراه بینالمللی، زمینه ساز حضور روسیه در منطقه باشد اما چنین نشد و کشور چین به این امتیاز حیاتی دست یافته است. چرایی اقدام روسیه در نادیده گرفتن حاکمیت ایران بر بخشی از سرزمین خود به این موضوع برمیگردد، یعنی همان اصل اساسی تلاش برای کسب منافع ملی در عرصه روابط بینالملل. تلاش ایران برای کسب منافع ملی است و ناخشنودی روسیه نیز ناشی از کوتاه شدن دست آنها برای رسیدن به منافع ملی خود است.
علت دیگر اقدام روسیه، تلاش دو کشور ایران و آمریکا برای دستیابی به یک توافق است که از نظر روسها، بعد امنیتی آن بیش از ابعاد دیگر حائز اهمیت است و برای آنان قابل قبول نیست. روسها گرچه به ظاهر از توافقنامه برجام حمایت میکنند ولی در باطن مخالف جدی آن هستند و آن را در راستای منافع ملی خود نمیبینند. ترجیح روسها این است که ایران به هیچ روی به غرب نزدیک نشود، حتی اگر این نزدیکی ناظر بر تامین منافع ملی ایران باشد.
گفتوگوهای اخیر ایران و آمریکا که تا مرز توافق نهایی پیش رفته بود، روسها را بهشدت نگران کرد. مواضع اخیر وزیر خارجه روسیه در خصوص این موضوع، مؤید این گفته است. در جریان سفر آقای رئیسی به روسیه که همان زمان گفتوگوهای برجامی نیز در حال انجام بود و برخورد نمادین پوتین در دیدار با وی این ناخشنودی را کاملا به نمایش گذاشت.
در جریان دیدار سران دو کشور در کاخ کرملین، میز گفتوگو بهگونهای انتخاب و طراحی شد که دو طرف از فاصله نامتعارفی با یکدیگر مذاکره میکردند. در عرف دیپلماسی، رفتار پوتین این پیام را به طرف ایرانی خود میداد که هرچه بخواهید به غرب نزدیکتر شوید به همان نسبت از روسیه دورتر خواهید شد. یا به عبارت روشنتر، ما (روسیه) از شما فاصله خواهیم گرفت!
خلاصه کلام این است که روسیه بهدنبال منافع حداکثری خود است. برای او اهمیتی ندارد که دوستان نزدیکش نگران شوند یا نشوند. ما نیز بهعنوان مستقلترین کشور جهان، مبتنی بر مهمترین پیام انقلاب اسلامی، یعنی نه شرقی و نه غربی، باید بهدنبال منافع حداکثری خود باشیم. خواه روسیه و دیگر کشورها نگران شوند و خواه نشوند.
گره زدن منافع ملی به خواست و رضایت این کشور و آن کشور، رفتاری غیرعقلایی و دور از منطق حاکم بر روابط بینالمللی است و اتفاقا در نقطه مقابل اصل نه شرقی و نه غربی قرار میگیرد. ما بهعنوان یک بازیگر مستقل، باید سیاست خارجی خود را بهگونهای تنظیم و دنبال کنیم که حاصل آن کسب حداکثر منافع ملی باشد، در غیر این صورت بازنده میدان دیپلماسی و کنشگری در عرصهای خواهیم بود که هیچ کشوری جز در حد لفاظی برای بازنده دل نمیسوزاند و نگران باخت، زیان و ضررش نمیشود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد